کتاب طبیعت و قاعده
معرفی کتاب طبیعت و قاعده
کتاب طبیعت و قاعده نوشتهٔ پل ریکور و ژان پیر شانژو و ترجمهٔ عبدالرحمن نجل رحیم و بابک احمدی است. نشر مرکز این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب آنچه سبب میشود تا فکر کنیم (What Makes Us Think).
درباره کتاب طبیعت و قاعده
کتاب طبیعت و قاعده دربردارندهٔ یک گفتوشنود در حوزهٔ فلسفه و فلسفهٔ ذهن است. دو متفکر در این اثر در باب کارکرد مغز انسان، سازوکار تفکر، آگاهی، اخلاق، دین، هنر و دیگر نکتههای مهم علمی، فلسفی و اجتماعی سخن گفته و با یکدیگر بحث کردهاند. یکی از این دو اندیشمند پل ریکور نام دارد؛ فیلسوفی که موجب رونق بحث هرمنوتیک در پایان سدهٔ ۲۰ میلادی شد. اندیشمند دیگر به نام ژان پیر شانژو در زمینهٔ نوروبیولوژی (عصب - زیستشناسی) و علم کارکرد مغز کار علمی کرده است. دو فردی که کتاب حاضر را به پارسی برگرداندهاند، یکی عبدالرحمن نجل رحیم، پزشک نورولوژیست و نوروساینتیست (عصبشناس) است و دیگری بابک احمدی (نویسندهٔ کتابهایی در حوزهٔ فلسفه و هنر). این کتاب هفت فصل دارد.
خواندن کتاب طبیعت و قاعده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در حوزهٔ فلسفه و فلسفهٔ ذهن پیشنهاد میکنیم.
درباره بابک احمدی
بابک احمدی در سال ۱۳۲۷ در تهران به دنیا آمد. او نویسنده، مترجم، منتقد هنری و پژوهشگری ایرانی و یکی از پیشگامان نقد مدرنیته در ایران است. در معرفی بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان جهان غرب تلاش کرده و توانسته است جوانان علاقهمند به فلسفه را با اندیشههای مدرن و پسامدرن آشنا کند. کتابهای او که در آنها نویسنده یا مترجم بوده است، عبارتند از «طبیعت و قاعده»، «آفرینش و آزادی؛ جستارهای هرمنوتیک و زیباییشناسی»، «از نشانههای تصویری تا متن»، «امید بازیافته؛ سینمای آندری تارکوفسکی»، «باد هر جا بخواهد میوزد؛ اندیشهها و فیلمهای روبر برسون»، «تصاویر دنیای خیالی؛ مقالههایی دربارهٔ سینما»، «چهار گزارش از تذکرةالاولیاء عطار»، «حقیقت و زیبایی؛ درسهای فلسفهٔ هنر»، «خاطرات ظلمت؛ دربارهٔ سه اندیشگر مکتب فرانکفورت»، «رسالهٔ تاریخ»، «ساختار و تأویل متن»، «ساختار و هرمنوتیک»، «سارتر که مینوشت»، «کتاب تردید»، «مارکس و سیاست مدرن»، «مدرنیته و اندیشهٔ انتقادی»، «معمای مدرنیته»، «واژهنامهٔ فلسفی مارکس»، «هایدگر و پرسش بنیادین»، «هایدگر و تاریخ هستی»، «کار روشنفکری»، «ترس و تنهایی: کوارتتهای شاستاکوویچ»، «موسیقیشناسی»، «آواز زمین: هشت جستار در تاریخ موسیقی» و «دگرگونی جهان: درآمدی به مانیفست حزب کمونیست».
بخشی از کتاب طبیعت و قاعده
«شانژو: کمیتههای مشورتی در مورد مسائل اخلاقی به طور فزایندهای در دنیا شیوع یافتهاند. اگر چه مأموریت آنها فقط بررسی مسائل اخلاقی در مورد پژوهش دربارهٔ سلامتی و علوم حیاتی است، آنها میتوانند مُدل مفیدی به سود «خیر عمومی» باشند. این کمیتهها قدرت قانونگذاری و اقتدار اداری ندارند. در فرانسه، «کمیتهٔ اخلاقی مشورتی ملی برای علوم زیستی و بهداشتی» (CCNE) که من رییس آن بودم نظریاتی میدهد و پیشنهادهایی را ارائه میکند. پرسشهایی به آن ارجاع داده میشوند (یا کمیته با نظر خودش پرسشهایی را مطرح میکند) و آنها طیف وسیعی از موضوعها را در بر میگیرند، از کمکهای پزشکی در تولیدمثل گرفته تا مسائل تازهٔ مختلف که با رشد ژنتیک مولکولی، شامل آزمایشهای پزشکی بر انسان، پیوندها و امثال آنها است. عمدتا این نوع کمیتهها میتوانند ما را در مدیریت مسائل پزشکی در جامعهٔ چندفرهنگیای که امروز در آن زندگی میکنیم کمک کنند، این واقعیت دارد که اکثر مردم جهان به زودی تحتتأثیر جهانی شدن، خود را در چنین معرکهای مییابند. کمیتهای که من در آن خدمت میکردم از افرادی تشکیل شده بود با تعلیمات فلسفی و دینی متفاوت و همچنین متشکل از طیف متنوعی از رشتههای حرفهای: دانشمندان، فیزیکدانها، آموزگاران، وکیلان و فیلسوفان. گروه کوچکی بود ولی گروهی با کفایت که اقشار وسیعی را نمایندگی میکرد که در بحث منطقی و مستدل شرکت داشتند. البته من به عنوان رییس، به خود اجازه نمیدادم که روی بحث تأثیر بگذارم، نقش من مشاهده و نشر دادن بدون دخالت کردن در آن بود. نظرها روی موضوعهای خاص و کاملاً تعیین شده، برای مثال نیازمندیهای احتیاطی که باید در کاربرد عام کشفهای ژنتیکی به کار برده میشد، متمرکز میشدند. بحث به طور خودانگیخته، در اطراف آشتی دادن داوری منطقی با احساسات و با حفظ رابطهٔ بسیار نزدیک به حس انسانیت، شکل میگرفت. علاقه و احترام برای فرد در مرکز تبادل نظرهای کمیته قرار داشت. علاقهٔ همانند و توجه به انسانیت در هر کدام از اعضای کمیته پیدا میشد، چه آن شخص، زن بود یا مرد، خدانشناس بود یا یک مؤمن مذهبی، علمورز بود یا فرد غیرعلمی. طبیعتا فضای بحث باز گذاشته میشد و گاه بحثها کاملاً داغ بودند.
ریکور: باید پذیرفت که ناسازگاری یا عدم توافق ساختاری بنیادین در مناسبات انسانی است. من مخالف میل به گریز از شرایط وجود جسمانی هستم، حتی در شکل عقلانی آن که بیش و کم همان است که ستایش «امتیاز دادن با توافق» است و هابرماس در بحث ازاخلاقِ گفتگو از آن دفاع میکند.
شانژو: تجربه نشان میدهد وقتی هدف توافق یا اجماع باشد هرگز به جایی نخواهیم رسید. در واقع در اینجا راه سومی وجود دارد. نوآوری، ابداع و خلاقیت است که یافتن راهحل را ممکن میکند که البته پیشرفتی را بازنمایی میکند. برای مثال، این تجربه در بررسی مسألهٔ اعتیاد در کمیتهٔ ما شکل گرفت. معلوم شد که بحث اخلاقی بُعد تکاملی دارد! تشویق نظرهای ابداعی اجازه میدهد تا راهحلهای هنجارمند به تصور و تخیل درآیند که قدرت این را دارند تا افرادی را که در ابتدا نظرهای مختلف دارند به هم نزدیک کنند. به عبارت دیگر، به جای کوشش در طراحی مدلی برای یک موضوع، یک پدیده یا فرایند طبیعی درست میشود، مانند این که یک بیولوژیست سعی میکند تا از طریق بحث جمعی مدلی را ایجاد کند که در عین حال هم به آزادیهای فردی و شأن و شرف شخصی انسانها احترام گذارد، هم منجر به بهبود استاندههای زندگی شود.
ریکور: من متوجه خوانش فلسفی از پژوهش علمی هستم که در دو سطح کار میکند: سطح توضیحی که باید با مُدل سازی و اثبات/ابطال همراه شود و از سوی دیگر سطح پراتیک که علم به مثابه پراتیک نظری به آن تعلق دارد.»
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه