کتاب خشم
معرفی کتاب خشم
کتاب خشم نوشتهٔ الکس مایکلیدیس و ترجمهٔ مریم حسین نژاد است. نشر سنگ این رمان معاصر انگلیسی را منتشر کرده است؛ رمان دیگری از نویسندهٔ «بیمار خاموش».
درباره کتاب خشم
کتاب خشم حاوی یک رمان معاصر و انگلیسی است که پنج فصل دارد. این رمان بلافاصله پس از انتشار در ابتدای سال ۲۰۲۴ میلادی، تحسین بسیاری از نویسندگان و نشریات تخصصی کتاب و ادبیات را برانگیخت. داستان این رمان در جزیرهای خصوصی در یونان رخ میدهد. شخصیتی به نام «لانا» که ستارهٔ پیشین سینما است، همراه با دوستانش به این جزیره رفته است تا تعطیلات عید پاک را بگذراند، اما وقتی ارتباط جزیره با دنیای بیرون قطع میشود، قتلی رخ میدهد. ماجرا طور دیگری پیش میرود.
خواندن کتاب خشم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره الکس مایکلیدیس
الکس مایکلیدیس سال ۱۹۷۷ در قبرس از پدری قبرسی - یونانی و مادری انگلیسی به دنیا آمد. او در دانشگاه کمبریج ادبیات انگلیسی خواند و از مؤسسهٔ فیلم آمریکا در لسآنجلس، لیسانس فیلمنامهنویسی گرفت. مایکلیدیس در سالهای ۲۰۱۳و ۲۰۱۸ دو فیلمنامهٔ سینمایی نوشت و خیلی زود جایگاهش بهعنوان فیلمنامهنویس تثبیت شد، اما در سال ۲۰۱۹ به نوشتن رمان روی آورد و نامش سر زبانها افتاد. «بیمار خاموش» اولین رمان مایکلیدیس است که بهدلیل موفقیت شگفتش باعث شده در توصیف او، بهجای فیلمنامهنویس، بیشتر از عبارت داستاننویس استفاده شود. رمان «بیمار خاموش» بلافاصله پس از انتشار در اوایل سال ۲۰۱۹، در صدر پرفروشهای نیویورکتایمز و سایر فهرستها و سایتهای معتبر قرار گرفت و مدت بسیاری در این فهرست باقی ماند. «خشم» رمان دیگری از اوست.
بخشی از کتاب خشم
«همان جا روی اسکله ایستادیم و به هم زل زدیم. لحظهای در سکوت ماندیم. تنها صدای نالهٔ باد و امواجی که به اطرافمان کوبیده میشدند، به گوش میخوردند.
میتوانستم از پشت چشمهای آگاتی ببینم که سخت به فکر فرو رفته تا حرکت بعدیاش را انجام دهد. او با احتیاط گفت: «چرا الیوت او را کشته؟»
کیت گفت: «به خاطر پول. لانا به من گفت او ورشکسته است. از این رو برایش ثروتی به ارث گذاشته.»
این تنها احتمالی بود که هرگز به آن فکر نکرده بودم: اینکه ممکن است به مظنون اصلی تبدیل شوم.
هنوز شانس کنایه زدن داشتم. سعی کردم حالت چهرهام را حفظ کنم. خودم را جمعوجور کردم و با قیافهٔ عادی به آنها گفتم: «متأسفم که ناامیدتان میکنم. شاید بابت خیلی چیزها مقصر باشم، اما در قتل لانا نه.»
نگاه ستیزهجویانهای به آگاتی انداختم. در دلم به او گفتم ادامه بده، کاسهکوزهها را به هم بزن. شرط میبندم داری میمیری که به آنها بگویی تمام اینها مزخرف است.
اما آگاتی ساکت ماند. ناگهان فکر امیدوارکنندهای به ذهنم رسید. یعنی لانا موفق شده بود او را قانع کند؟ یعنی آگاتی هم سرانجام راضی شده بود همراه ما بازی کند؟ یعنی به من کمک میکند تا شرایط را تغییر دهم؟
در همین حین کیت با صدایی آهسته و هیجانزده گفت: «الیوت او را کشته. نمیتواند قسر دربرود. نمیتواند، نمیتواند.»
جیسون گفت: «قسر درنمیرود. پلیس دارد...»
«لعنت به پلیس. او با زبانبازی قسر درمیرود. نباید این اتفاق بیفتد جیسون. نمیتوانیم چنین اجازهای بدهیم.»
«چه میگویی؟»
«من از عدالت حرف میزنم. او لانا را کشته.»
«میخواهی به او شلیک کنی؟ برو جلو. لعنتی. یک گلوله را مهمان من باش.»
«منظورم همین بود.»
«موافقم.»
مکث کوتاهی برقرار شد. به نظرم به اندازهٔ کافی پیش رفته بود. دوست نداشتم به این سمت برود. بهویژه حالا که کیت تفنگ پر شده را به سمتم تکان میداد. ممکن بود همه چیز خیلی راحت از کنترل خارج شود. بنابراین با اکراه مجبور شدم به داستان پایان دهم.
«خانمها و آقایان.» دستهایم را بالا گرفتم.
«من از خراب کردن سورپرایز متنفرم. اما به نظرم سورپرایزم واقعی نبود. تمام ماجرای شب فریب بود. لانا نمرده. این فقط یک شوخی بود.»»
حجم
۲۴۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۴۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
نظرات کاربران
منطقی نبود به نظرم. من دوستش نداشتم
از بیمار خاموش پایینتر و از دوشیزگان بسیار بالاتر. ارزش مطالعه داره.
اصولا" این نویسنده سبک خاصی داره کتاب بیمار خاموش رو قبلا" خونده بودم عالی بود این هم خوب بود اما نه مثل اون
به قوت بیمار خاموش و دوشیزگان نیست ولی خوندنش خالی از لطف هم نیست
چطور بگم من عاشق رمان های این نویسندم ولی اگه میخوام نظر بدم کتاب بیمار خاموش عالیه بعد کتاب دومش باکره ها خوبه واقعا و این کتاب میشه گفت ضعیف تر از اون دوتاس باز خوب بود ولی از باکره