دانلود و خرید کتاب اشتیاق باغبان ژان پیر سارازاک ترجمه لاله شهابی قریب

معرفی کتاب اشتیاق باغبان

کتاب اشتیاق باغبان نوشتهٔ ژان پیر سارازاک، ترجمهٔ لاله شهابی قریب و ویراستهٔ مهشید نونهالی است. نشر قطره این نمایشنامهٔ معاصر فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب اشتیاق باغبان

کتاب اشتیاق باغبان حاوی یک نمایشنامهٔ معاصر فرانسوی است. این نمایشنامهٔ دوشخصیته، قصه‌ای شگفت‌انگیز دارد که برگرفته از ماجرایی واقعی است. با مطالعهٔ این اثر نمایشی، از ابتدا با معمایی روبه‌رو می‌شوید که راه‌حل آن عقلایی نیست. فشردگی و گشادگی کنش‌ها، رفت‌وآمدهای سرگیجه‌آور بین گذشته، حال و آینده موجب تلاقی‌های معنایی و عاطفی می‌شود که خواننده را مشوش و مجذوب می‌کند و ذهنش را درگیر. در نهایت گفته شده است که جذابیت اصلی نگارش ژان پیر سارازاک (به‌گفتهٔ خودش) «هنرکج‌راهه» است تا واقعیت به‌کمک آن بهتر آشکار شود. در نمایشنامه‌های سارازاک، مرگ همواره در پس‌زمینه می‌چرخد و شخصیت‌های نمایش را وا می‌دارد تا بر احوال خود مروری کنند. نمایشنامهٔ حاضر چهار صحنه دارد؛ «بهار»، «تابستان»، «پاییز» و «زمستان». «بانوی پیر» و «باغبان» شخصیت‌های این اثر هستند.

می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب اشتیاق باغبان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر فرانسه و قالب نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ژان پیر سارازاک

ژان پیر سارازاک در سال ۱۹۴۶ به دنیا آمد .او نمایشنامه‌نویس، کارگردان، مربی صحنه و استاد دانشگاه و پژوهشگری فرانسوی است. جستارها و آثارش به‌صورت کتاب و مقاله در فرانسه و بسیاری کشورهای دیگر انتشار یافته است؛ از جمله کتاب «بوطیقای نمایش مدرن» (۲۰۱۹) که از کتاب‌های مرجع در تحقیقات تئاتری به شمار می‌آید. او نمایشنامه‌های بسیاری نوشته که بیشتر آن‌ها به چندین زبان ترجمه و اجرا شده است و از آن‌میان می‌توان «کودک ـ پادشاه» (۱۹۸۴‌)‌، «جدایی‌ناپذیرها» (۱۹۸۹‌)، «ازدواج مردگان» (۱۹۸۶‌)، «گلولهٔ طلایی» و «اشتیاق باغبان» را نام برد. سارازاک تئاتر امروز فرانسه را از هر گونه شکل ثابت و متعارف رها می‌داند و خود سهم بزرگی در این زایش نو ایفا کرده است. نمایشنامه‌های او مانند هر نمایشنامهٔ بزرگی، از حوادث روز و افسانه‌ها قوت گرفته و هنر آن‌ها در جابه‌جاکردن زمان و مکان است. سارازاک اصرار دارد که از رهگذر قصه‌هایش، جریان‌های پنهان و فشارهای بدخواهانه و خشونت‌های موذیانهٔ جهان امروز را آشکار کند.

بخشی از کتاب اشتیاق باغبان

«بانوی پیر: فقط همین: «چون یهودی هستید؟»

باغبان: (با خودش) چرا بانوی پیر مهربان یهودی است؟

بانوی پیر: (با شنیدن صدای او) آهان، می‌بینی! پس چیزی در وجودت بود! شاید کافی بود به این ندای کوچک توجه می‌کردی. ضعیف‌ترین ندا! گوش کن، خنگول... خدا، در مقام به این قدَرقدرتی‌اش، به ابراهیم فرمان داد فرزندش را قربانی کند. اما یک فرشتهٔ کوچولوی بی‌اهمیت در آخرین لحظه توانست از حرکتی که باعث مرگ اسحاق می‌شد جلوگیری کند. توی یک نامه به خواهرت به‌خوبی نوشتی، این‌طور نیست؟ نوشتی پشیمانی که...

باغبان: درست است که پشیمانم... اما نه در ارتباط با شما یا خودم. کاری که باید انجام می‌دادم این بود که به‌جای اینکه شما را به قتل برسانم باید توی کنیسه یک بمب می‌گذاشتم. این‌طوری کلی یهودی هم‌زمان می‌مردند.

بانوی پیر: ساکت باش. بس است! کاش می‌شد برای بار دوم هم مرد.

باغبان: «ساکت باش! حرف بزن! ساکت باش» شما هم همین کار را می‌کنید. دقیقاً مثل امروز بعدازظهر موقع بازسازی صحنه. «این را بگویید. نه، دست نگه دارید.» از من مثل عروسک خیمه‌شب‌بازی استفاده می‌کنید.

بانوی پیر: البته. لابد ترجیح می‌دادی مثل یک احمق همان‌جا توی چالهٔ خونم بمانم؟

باغبان: همیشه مستبد بودید. نژاد است دیگر!

بانوی پیر: پس حس می‌کنی خیلی ضعیفی که حالا بعداز کشتنم داری بهم فحش هم می‌دهی. سعی می‌کنی منصرفم کنی. می‌ترسی ته چاه قضیه را روشن کنم!

باغبان: مهربانی‌تان... مهربانی‌تان و پشتش این سرسختی... من و میریام، خنگول و دوست‌دخترش، باید مطابق میلتان عمل می‌کردیم.

بانوی پیر: واقعاً گله داشتید! وقتی رئیست باغچه‌ای را بهت می‌سپرد، تردید می‌کنی هرچه از دستت برمی‌آید انجام بدهی که گل توی آن باغچه به‌دلخواه دربیاید؟ با وجود آفتاب و خشکی؟ با وجود باد شمالی؟ هر بار که یک بوتهٔ خودرو را توی دست‌هات گذاشتند، مگر پیوندش نزدی؟... به نظر می‌رسد داری داستان را از نو می‌سازی. بله، بانوی پیر مهربان را از نو می‌آفرینی. توی فکرت سعی می‌کنی مرا به یک بدیهودی تبدیل کنی! عن‌قریب مرا با بینی خمیده و انگشت‌های چنگ‌شده می‌بینی!...

باغبان: بماند که من و میریام را برای جهادتان گول زدید. میریام با مردم در تماس بود. آن‌ها بدون هیچ مشکلی امضا می‌کردند. درحالی‌که من. آن وقت دستم می‌انداختید. خنگول صدام می‌زدید.

بانوی پیر: چون خنگول صدات می‌زدم! لابد بدون اینکه متوجه بشوم می‌رنجاندمت. در حد مرگ ازم دلخور بودی و بهانه به دست آوردی...

باغبان: مگر دیوانه‌اید. هیچ ربطی ندارد. خیلی دوستتان داشتم، این را قبلاً بهتان گفتم. حتی ترجیح می‌دادم کس دیگری را بکشم. حتی خیلی دوست داشتم جهادتان به نتیجه برسد...

بانوی پیر: جهاد؟ من گفتم جهاد. آدم چه کلماتی به کار می‌برد... حالا کودکی‌ات چی، باغبان؟ کودکی آشفته‌ات، خشونت بین پدر و مادرت، جدایی‌شان وقتی ده سالت هم نشده بود؟ بعد هم آن مدیر مدرسه که اخراجت کرد؟...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۶۲ صفحه

حجم

۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۶۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۴,۵۰۰
۷۰%
تومان