کتاب ماه نو و مرغان آواره
معرفی کتاب ماه نو و مرغان آواره
کتاب ماه نو و مرغان آواره سرودهٔ رابیندرانات تاگور و ترجمهٔ ع. پاشایی است. نشر ثالث این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی اشعاری از شاعر هندی.
درباره کتاب ماه نو و مرغان آواره
کتاب ماه نو و مرغان آواره سرودهٔ رابیندرانات تاگور، شاعر مشهور هندی است. او از چهار کتاب «تیزیها و صافیها» (۱۸۸۶)، «کشتی زرین» (۱۸۹۳)، «کودک» (۱۹۰۳) و «حلقه گل سرود» (۱۹۱۴) جُنگی درست کرد و آن را به انگلیسی برگرداند و اسم «ماه نو» یا «هلال ماه» را برای آن برگزید. بیشتر شعرهای مجموعهٔ «ماه نو» از کتاب «کودک» است. برخی از شعرهای آن در کتابهای دیگر شاعر با اسمهای دیگری آمده است. مجموعه شعر «ماه نو» دربارهٔ کودک است، اما لزوماً کتابی برای کودکان نیست. برخی از این شعرها از زبان بچهها گفته شده است و احساسهای آنان را بیان میکند و برخی دیگر از زبان مادر و پدر بازگو شده است. رابیندرانات تاگور در سال ۱۸۹۹ کتابی به اسم «کنِکا» منتشر کرد. در ۱۹۱۶ به ژاپن رفت و بخشی از آن را به انگلیسی ترجمه کرد و شعرهای دیگری نیز به آن اضافه کرد و با اسم «مرغان آواره» منتشر کرد. کتاب «ماه نو و مرغان آواره» حاوی اشعار این شاعر هندی در این مجموعهها است.
خواندن کتاب ماه نو و مرغان آواره را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران اشعار هندی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ماه نو و مرغان آواره
«رغان آوارهٔ تابستان به کنار پنجرهام میآیند
آواز میخوانند و
پَر میکشند.
برگهای زرد ِ خاموشِ خزان
آه میکشند
پرپر میزنند
و به زمین میریزند.
۲
ای گروه کوچک آوارگان جهان
ردّپاهاتان را
در کلامم به جا بگذارید.
۳
جهان
برای عاشقش
پردهٔ عظمت از چهره برمیدارد
کوچک میشود
مثل یک ترانه
مثل یک بوسهٔ جاودانه.
۴
این اشکهای زمین است
که لبخندهایش را
شکوفا نگه میدارد.
۵
صحرای قدرتمند
از عشق پَرِ علفی میسوزد
که سرش را تکان میدهد و
میخندد و
دور میشود.
۶
گریهکنی اگر
که آفتاب را ندیدهای
ستارهها را هم
نمیبینی.
۷
ای آب رقصان
شنهای راهت
آوازت را و رفتنت را میخواهند
تو آیا بارِ لنگی آنها را به دوش میکشی؟
۸
چهرهٔ مشتاقش
مثل باران شبانه
اغلب به رؤیاهای من میآید.
۹
یکبار به خواب دیدیم که بیگانهایم.
بیدار میشویم،
که ببینم عزیزان همیم.
۱۰
غم دل
در آرامش
خاموش میشود،
مثل شب
در لابلای درختهای آرام
۱۱
چند انگشت نادیده
مثل نسیمی بیخیال
بر دلم موسیقی موجَکها را مینوازند.
۱۲
«ای دریا! زبانت چیست؟»
ــ «زبان پرسش جاویدان.»
«ای آسمان، جواب تو به کدام زبانست؟»
ــ «به زبان خاموشی جاویدان.»
۱۳
دلم
به نجوای جهان گوشکن
با تو عشق میورزد.
۱۴
راز آفرینش
به تاریکی شب میماند
بزرگ است این.
فریبهای دانش اما
مثلِ مِه بامدادیاند.
۱۵
عشقت را روی پرتگاه مَنِشان
برای اینکه بلند است.
۱۶
صبح
کنار پنجره مینشینم
و جهان
مثل رهگذری
لحظهیی آنجا میایستد،
سری به من تکان میدهد
و میرود.
۱۷
این اندیشههای کوچک
خشخش برگها هستند،
در دلم شادمانی را زمزمه میکنند.
۱۸
هستی آنچه به چشمت نمیآید
چیزیکه میبینی سایهٔ توست.
۱۹
ای استاد
آرزوهای من ابلهاند
که میان ترانههای تو هیاهو میکنند
اما بگذار من سراپا گوش باشم.
۲۰
نمیتوانم بهترین را انتخاب کنم.
بهترین مرا انتخاب میکند.
۲۱
آنها که فانوسشان را
پشت سرشان میبرند
سایههاشان پیش پایشان میافتد.
۲۲
این که من هستم یک شگفتی همیشه است
که زندگی است.
۲۳
ــ «ما، برگهایی که خشخش میکنیم
صدایی داریم که به توفانها جواب میدهد،
اما تو که اینطور خاموشی کیستی؟»
ــ «من فقط گُلم.»
۲۴
آسایش به کار تعلق دارد
مثل پلک
که به چشم.
۲۵
سرشت انسان
سرشت کودکانه است
نیروی او
نیروی رشد است.
۲۶
خدا
نه برای خورشید
نه برای زمین،
بلکه برای گلهایی که برای ما میفرستد
چشم به راه پاسخ است.
۲۷
نوری که مثل بچهیی برهنه
شادمانه
میان برگهای سبز بازی میکند
نمیداند که انسان میتواند دروغ بگوید.
۲۸
ای زیبا
خودت را در عشق ببین
نه در چاپلوسی آینه.
۲۹
دلم امواجش را به ساحل جهان میکوبد و
با اشک بر آن مینویسد:
«دوستت دارم.»
۳۰
ــ «ای ماه، چشم به راه کیستی؟»
ــ «چشم به راه خورشید
که به او درود بفرستم
و راهش را باز کنم.»
۳۱
درختها
مثل صدای مشتاقِ زمینِ بیزبان
تا لب پنجرهام بالا میآیند.
۳۲
برای خدا بامدادهایش
شگفتیهای نواَند.»
حجم
۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
حجم
۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه