دانلود و خرید کتاب شاهنشاه نجم الدین عرب زاده امینی (بهمنیار)
تصویر جلد کتاب شاهنشاه

کتاب شاهنشاه

معرفی کتاب شاهنشاه

کتاب الکترونیکی شاهنشاه نوشتۀ نجم الدین عرب زاده امینی (بهمنیار) و ترجمۀ احسان یوسفی است و انتشارات خردگان آن را منتشر کرده است. کتاب شاهنشاه، رمانی است تاجیکستانی با دو خط داستان که یک خط آن در زمان معاصر و خط دیگر داستانی تاریخی دارد. این دو داستان هم‌زمان با هم پیش رفته و یکدیگر را تکمیل می‌کنند.

درباره کتاب شاهنشاه

رمان شاهنشاه دو خط روایت دارد. نویسنده در مصاحبه‌ای می‌گوید: «در آن صورت و در آن محتوا که من رمان شاهنشاه را نوشتم در ادبیات تاجیک قبلاً (چنین رمان) نبود. لیکن در ادبیات غرب به این مفهوم معروف و مشهور بود. اول در آمریکا چندتنی به این ژانر رو آوردند. اصلاً این یک ژانری است که همۀ عنصرها در آن آمیخته می‌گردند: هم اساطیر، هم افسانه و هم تاریخ و غیره و غیره‌ها به هم آمیزش یافته همدیگر را کامل می‌کنند.»

بهمنیار به‌درستی می‌گوید که شاهنشاه رمان در رمان است، یک رمان تاریخی و یک رمان معاصر که هر دوی آن‌ها پی هم می‌آیند و یکدیگر را کامل می‌کنند. او در پایان هر بخش جمله‌ها را چنان به آخر می‌رساند که سرآغاز و سرلوحۀ پی‌آمد خود می‌گردد. در این داستان دو خط سوژه چنان پیش می‌روند که مکمل هم می‌شوند و این یک عنصر و ویژگی قابل‌توجه در رمان شاهنشاه است.

ماجرا در شهر اتفاق می‌افتد. در دفتر کاری قهرمان که آن خود نویسنده است و مسافت رفت‌وآمد او تا خانه‌اش و رستوران نزدیک خانه که راوی ما آن ‌جا برای غذاخوردن می‌رود... این خط واقعی یا رئالیستی داستان است، ولی روایت و خط دیگری هم وجود دارد که نویسنده در آن یا استفاده از تخیل فوق‌العادۀ خود ما را به جهان دیگری می‌کشد که پر از رمز و زار تاریخی و اسطوره‌ای است.

درباره نجم الدین عرب زاده امینی (بهمنیار)

نجم‌الدین عرب زاده یکی از نویسندگان معروف و توانای تاجیک که آثارش را با نام "بهمنیار" می‌نوشت، از بهترین نثرنویسان معاصر تاجیکستان می‌دانند. داستان‌های "عشق صیاد" ( ۱۹۸۴)، "اسب آبی" (۱۹۸۸)، "زرینۀ زرنگار" (۱۹۹۷) و رمان‌های "سَرمَددِه" (۲۰۰۲) و "شاهنشاه" ( ۲۰۰۷) از جمله بهترین آثار بهمنیار محسوب می‌شوند. به گفته دوستانش او در سال‌های اخیر مشغول نوشتن رمان تازه‌ای با نام "غوتیخ" یا "کوه یخ" بوده است. بهمنیار عضو اتحادیه نویسندگان تاجیکستان و برنده جایزه ادبی "صدرالدین عینی" بود. این نویسنده صاحب‌نام تاجیک تابستان سال ۱۹۵۴ در شهر پنجکینت، واقع در شمال تاجیکستان به دنیا آمد و بعد از ختم مدرسه در دانشگاه ملی تاجیکستان زبان عربی خواند. در زمان اتحاد جماهیر شوروی دو سال در لیبی به فعالیت‌های ترجمه‌ای مشغول بود. او همچنین در نشریه‌های "مدنیت تاجیکستان"، "ادبیات و صنعت" و مجله ادبی "صدای شرق" کارکرده بود. زمان جنگ داخلی تاجیکستان به زادگاهش شهر پنجکینت برگشت و حدود ده سال در آن جا کار و زندگی کرد. سال ۲۰۰۲ با دعوت اتحادیه نویسندگان تاجیکستان به شهر دوشنبه برگشت و معاون سردبیر "صدای شرق"، مجله ملی ادبی تاجیکستان شد. دو کتابش با زبان روسی در دوشنبه و مسکو به نشر رسیده و داستان‌های جداگانه‌اش به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، استونیایی… چاپ شده‌اند. پنج سال پیش رمان "سَرمَددِه" بهمنیار به خط فارسی به نشر رسیده بود. این کتاب را شهزاده سمرقندی، نویسنده و خبرنگار تاجیک مقیم هلند همراه با همسرش مهدی جامی به حروف فارسی برگردان و ویراستاری کرده بودند. به نوشته بسیاری از روزنامه‌نگاران و ادیبان تاجیک درگذشت بهمنیار ضایعه‌ای بزرگ بر پیکر ادبیات‌معاصر تاجیکستان بوده و بی‌گمان کمر داستان‌نویسی فارسی در این کشور را خم‌تر خواهد کرد.

خواندن کتاب شاهنشاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌هایی با گویش‌های دیگر زبان فارسی مناسب است.

بخشی از کتاب شاهنشاه

«دختر پیشاپیش من می رفت. بلندبالا، با پای رسا و گیسوان سیاه، لباس های فرنگی فافا، از آن هایی است که از پشت سرشان می بینی و می گویی، چهره اش هم به یقین زیباست. من چشم به موی او دوخته، پا به موم راه کوفته، دنبال می گیرم او را... من پشت سر او را پیش نظردارم وگاه و ناگاه زیر پایم را می نگرم تا چون آن منجم بغدادی که در چهار مقاله آمده است، پیش پا نخورم و به چاه سرباز بسته کاران فرو نروم. من دیگر پشت سرشناس شده ام، زیرا در مورخانه پرجوش به آسانی پشت سر او را می شناسم و تفرقه می دهم.

خیابان تفسان چلۀ تابستان، امروز معروف به سروخیابان، غیرچشمداشتِ الآن کم‌آدم بود. مردم رو و آ دارند با شتاب، گویا از پس وقت تلف‌گشته. دو سه نفری هم دچار می‌آیند که با هم از عرش و از فرش صحبت آراسته‌اند و انگار جایی عجله ندارند. پیرمرد و پیرزن‌های سرخم گران‌جان و گران‌وزن به یادِ وثت گرانمایه به بادداه برابر هوای نفسگیر سرطان سوخته سوخته می‌روند، لیک به این سازش کرده‌اند. عجب به این تودۀ پرشتاب سازگار نمی‌آیند...»


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان