کتاب هر دو در نهایت می میرند
معرفی کتاب هر دو در نهایت می میرند
کتاب هر دو در نهایت می میرند نوشتهٔ آدام سیلورا و ترجمهٔ مهرداد یوسفی است. انتشارات باران خرد این رمان آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب هر دو در نهایت می میرند
کتاب هر دو در نهایت می میرند رمانی نوشتهٔ آدام سیلورا است که اولینبار در سال ۲۰۱۷ به چاپ رسید. در پنج سپتامبر، اندکی پس از نیمه شب، مأمورین مرگ با «متئو تورز» و «روفوس امتریو» تماس میگیرند تا خبر بدی را به آنها بدهند؛ هر دوی آنها امروز خواهند مرد. متئو و روفوس هیچ شناختی نسبت به هم ندارند، اما به دلایل مختلف، هر دو در تلاش هستند تا در روز پایانی زندگی خود، دوستی جدید پیدا کنند. خبر خوب اینجاست که اپلیکیشنی برای این کار ساخته شده است. از طریق این برنامه که «آخرین دوست» نام دارد، روفوس و متئو قرار است تا برای تجربهٔ آخرین ماجراجویی خود، و تجربهٔ یک زندگی کامل تنها در یک روز، یکدیگر را ملاقات کنند. آدام سیلورا در رمان «هردو در نهایت میمیرند» به ما یادآوری کرده است که زندگی بدون مرگ و عشق بدون فقدان هیچ معنایی نخواهد داشت.
خواندن کتاب هر دو در نهایت می میرند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای خارجی و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره آدام سیلورا
آدام سیلورا در ۷ ژوئن ۱۹۹۰ به دنیا آمد. او رماننویس و نویسندهای آمریکایی است. از کودکی به نوشتن علاقه داشت. او راه خودش را انتخاب کرده بود و برای همین هم بیشتر فعالیتهای قبلی او پیرامون کتاب بود. پیش از نویسندهشدن در شغلهایی مانند کار در کتابفروشی کودکان، دستیار بازاریابی در یک شرکت ادبی و منتقد رمان فعالیت کرد. پس از انتشار اولین کتابش با عنوان More Happy Than Not در ۲۰۱۵ میلادی به شهرت رسید. گفته شده است که او همیشه سعی میکند بهشکلی زیبا با همنسلهای خودش حرف بزند و دغدغههای انسانی همنسلهای خودش را در آثارش مطرح کند. آدام سیلورا جزو آن دسته از نویسندگانی است که با همان اثر اولشان توانستند شهرت خود را به دست آورند. اولین کتاب او توانست در فهرست نهایی جایزهٔ ادبی لامبدا برای ادبیات کودکان و نوجوانان قرار بگیرد. کتاب درمورد پسری به نام «آرون» است که خاطرات تلخ گذشته و تعارضاتی که در زندگیاش برایش پیش آمده، او را به این فکر میاندازد که به یک مؤسسه که کارش پاککردن حافظه است برود و خاطراتش را پاک کند تا بتواند دوباره به زندگی عادیاش برگردد، اما همهچیز آنگونه که آرون فکر میکرد پیش نمیرود. رمان «هر دو در نهایت می میرند» یکی دیگر از آثار آدام سیلورا است.
بخشی از کتاب هر دو در نهایت می میرند
«آن کاپیتان شخصی بیستودو ساله به نام کیت بود. استوریهایش چیز زیادی از زندگیاش نمیگفتند، فقط اینکه او انسانی تنها بود که بهجای گشتوگذار با همکلاسیهایش، ترجیح میداد با سگ رتریور طلاییاش توربو بگردد. به دنبال یافتن خانه جدیدی برای توربو بود، چون شک نداشت پدرش مالکیت توربو را به اولین کسی که پیدا شود میدهد و البته که همه دوست داشتند توربو را داشته باشند چون خیلی زیبا است. لعنتی، من خودم هم او را قبول میکردم، گرچه شدیداً به سگها آلرژی دارم؛ اما قبل از اینکه کیت با سگش وداع کند، رفته بودند که برای آخرین بار در محلهای موردعلاقهشان گشتی بزنند و گردششان جایی در پارک مرکزی متوقف شد.
نمیدانم کیت چگونه مُرد. نمیدانم آیا توربو زنده ماند یا او هم با کیت مُرد. نمیدانم چه چیزی برای کیت یا توربو بهتر بود. نمیدانم. میتوانم بروم و دزدیها یا قتلهای اتفاق افتاده دیروز حوالی ساعت ۵:۴۰ بعدازظهر (وقتی گردششان متوقف شد) در پارک مرکزی را چک کنم، اما برای خودم بهتر است که این یک راز حلنشده باقی بماند. در عوض فولدر موسیقیام را باز کرده و اصوات کیهانی را پخش میکنم.
چند سال پیش تیم ناسا این ابزار ویژه را برای ضبط اصوات سیارات مختلف ابداع کرد. میدانم، برای من هم عجیب به نظر میرسند، بهخصوص به دلیل تمام فیلمهایی که تماشا کردهام و به من گفتهاند که هیچ صوتی در فضا وجود ندارد؛ اما وجود دارد، فقط بهصورت ارتعاشات مغناطیسی. ناسا آن صداها بهگونهای قابلشنیدن برای گوش انسان تبدیل کرد و با اینکه در اتاقم پنهان شده بودم، به چیزی جادویی از کیهان برخوردم؛ چیزی که آنهایی که ترندهای فضای مجازی را دنبال نمیکنند، آن را از دست میدهند. برخی از سیارهها شوم به نظر میرسند، مانند آنچه در یک فیلم علمی تخیلی در یک دنیای بیگانه اتفاق میافتد، یک «دنیای بیگانه» و بیشباهت با دنیای ما انسانها. صدای نپتون همچون یک جریان سریع به گوش میرسد، زحل یک زوزه وحشتناک دارد که دیگر به آن گوش نمیدهم و در مورد اورانوس هم همین امر صدق میکند، بهجز اینکه بادهای تندش صدایی شبیه به شلیک لیزر توسط سفینههای فضایی است. اصوات سیارات برای باز کردن سر صحبت عالی هستند، اگر کسی را برای حرف زدن داشته باشید و اگر هم کسی نباشد، وقتی میخواهید بخوابید، یک نویز سفید عالی هستند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه