کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ ماگنولیا
معرفی کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ ماگنولیا
کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ ماگنولیا نوشتهٔ صالح نجفی و ویراستهٔ رضا رحمتی راد است و نشر لگا آن را منتشر کرده است. صالح نجفی در جلد هشتم مجموعهٔ فیلم به مثابه فلسفه سراغ فیلم ماگنولیا رفته است.
درباره کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ ماگنولیا
مجموعهٔ «فیلم بهمثابهٔ فلسفه» کوششی است برای تأمل در آنچه فیلمها بیان میکنند و با ذات سینما نسبت دارد. و البته که میتوان گفت تأمل در سینما، به تعبیری، تأمل در همهچیز است: تأمل در نحوهٔ ادراک دنیایی که در آن زندگی میکنیم و کمتر چیزی در آن یافت میشود که بهنحوی با سینما مرتبط نباشد. صالح نجفی در این مجموعه این بار سراغ فیلم مشهور ماگنولیا رفته است.
ماگنولیا دارای ساختاری سمفونیک و یک تمِ موسیقایی است که پیوسته بسط مییابد و پیشدرآمدی که سازهای مختلف را کنار هم کوک میکند تا به آن تم واحد برگردند. در این پیشدرآمد قرار است داستانهای ازهمپاشیده و سرگردان فیلم بهمیانجیِ ساختار طراحیشده در آن، به هم برسند. پیشدرآمد ماگنولیا دربارهٔ شانس است و دغدغهٔ راوی داستان اینکه اتفاقهای زندگی چقدر تصادفیاند. این پیشدرآمد به زمان گذشته برمیگردد، بخشی از آن بهسبک فیلمهای صامت فیلمبرداری شده است و از مکانها و زمانهای مختلف به وقایعی ظاهراً تصادفی اشاره میکند.
ماگنولیا با پیشدرآمدی کوتاه از سه روایت آغاز میشود. در روایت اول سِر ادموند ویلیام گادفری، ساکن منطقهٔ گریین بری هیل لندن در سال ۱۹۱۱ بهدست سه ولگرد که قصد یک دزدی ساده دارند به قتل میرسد. نام خانوادگی این سه نفر گریین، بری و هیل است. در روایت دوم، در سال ۱۹۸۳ در رینو (در ایالت نوادای آمریکا) دلمار داریون ورقپخشکن بازی بلکجک که برای غواصی به دریاچهای رفته بهطور تصادفی در مخزن حمل آب هواپیمایی که برای خاموشکردن آتش جنگل به همین دریاچه آمده است گرفتار میشود. او بر اثر حملهٔ قلبی داخل مخزن جان میدهد. خلبان هواپیما، کریگ هنسن، دو روز پیش از این حادثه در یک کازینو با داریون بلکجک بازی کرده بود. سنگینی گناه و بار تصادف سرانجام هنسن را وادار به خودکشی میکند. در روایت سوم، بهسال ۱۹۵۸ در لسآنجلس، سیدنی برینجر نوجوانی ۱۷ ساله بر لبهٔ بام آپارتمانی ایستاده و قصد خودکشی دارد. در این حین، پدر و مادر برینجر در منزل (طبقهٔ ششم آپارتمان) دعوا و مشاجره میکنند. زن برای ترساندن همسرش بهسمت او که کنار پنجره ایستاده شلیک میکند، گلوله به مرد نمیخورد اما تصادفاً خودِ سیدنی را، که از بام پریده بوده و دقیقاً در آن لحظه از جلوی پنجرهٔ واحد به پایین سقوط میکرده، به قتل میرساند. سیدنی روی تور بزرگی میافتد و این یعنی اگر مادرش گلوله را شلیک نمیکرد او زنده میمانْد. پدر و مادر سیدنی نمیدانستند اسلحه گلوله دارد. ظاهراً چند روز پیش از این حادثه خودِ سیدنی اسلحه را پُر کرده بود به این نیت که یکی از این دو، دیگری را بکشد... .
خواندن کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ ماگنولیا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران، منتقدان و دوستداران سینما پیشنهاد میکنیم. پژوهشگران فلسفه نیز از این کتاب بهره خواهند برد.
بخشی از کتاب فیلم به مثابه فلسفه؛ ماگنولیا
«کلودیا گیتور (ملورا والترز)، دختری افسرده و معتاد به کوکائین، با مردی در کافه آشنا میشود. آنها شب را در خانهٔ کلودیا بهسر میبرند. صبح پدر کلودیا، جیمی (فیلیپ بیکرهال)، مجری شوی تلویزیونی، برای ملاقات دخترش به منزل او میآید و به کلودیا میگوید به بیماری سرطان مبتلا شده و در آستانهٔ مرگ است. کلودیا بیتوجه به حرفهای پدر با برآشفتگی از خانه بیرونش میکند. همان صبح، پرستارْ فیل (فیلیپ هافمن) برای مراقبت از ایرل پارتریج (جیسون روباردز) به خانه میآید. ایرل تهیهکنندهٔ بزرگ تلویزیون، بر اثر سرطان به بستر مرگ افتاده است. لیندا پارتریج (جولیان مور)، همسر جوانِ ایرل برای ملاقات با پزشک معالج او با عجله خانه را ترک میکند. در این فاصله، ایرل به پرستارش فیل اقرار میکند یک پسر دارد و از او میخواهد که پسرش را پیدا کند، بلکه قبل از مرگ ببیندش. فرانک مکی (تام کروز)، پسر ایرل، در حال برگزاری سمیناری با موضوع «اغوا کن و نابود کن» است که به توانایی مردها برای اغوای زنها مربوط میشود.
دانی اسمیت (ویلیام میسی)، کودک نابغه و برندهٔ شوی تلویزیونی بچهها چه چیزهایی میدانند؟ در سال ۱۹۶۸، در حال حاضر در یک فروشگاه لوازم الکترونیکی کار میکند. دانی با عجله وارد فروشگاه میشود. رئیسش او را به دفتر فرامیخواند و بهخاطر بدحسابی و کمکاری اخراجش میکند.
جیم (جان ریلی)، مأمور پلیسی مذهبی است که از همسرش جدا شده و بهدنبال رابطهای جدید است. او در پی گزارشی، برای تفحص وارد آپارتمان زنی سیاهپوست میشود. در آنجا با جنازهٔ مردی داخل گنجه مواجه میشود و آن را گزارش میدهد. پسربچهای سیاهپوست به نام دیکسون (ایمانوئل جانسون) بیرون از خانه خود را به جیم میرساند و سعی دارد حقایقی پیرامون قتل به جیم بگوید، اما جیم بیاعتنا آنجا را ترک میکند.»
حجم
۲۱۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۱ صفحه
حجم
۲۱۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۱ صفحه