کتاب درس های شیمی
معرفی کتاب درس های شیمی
کتاب درس های شیمی نوشتهٔ بونی گارموس و ترجمهٔ سمانه رحیمی و ویراستهٔ حبیب پیریاری است و نشر نون آن را منتشر کرده است. این کتاب رمان منتخب سال، نیویورک تایمز، واشنگتن پست، اِنآرپی، اپرا دیلی، اینترتینمنت ویکلی و نیوزویک است. این رمان ترکیبی از شیمی و آشپزی و مسائل مربوط به زنان است.
درباره کتاب درس های شیمی
این شما و این شیمیدان الیزابت زات. او نهتنها یک زن معمولی نیست بلکه اولین نفری است که اثبات میکند چیزی با عنوان زن معمولی وجود ندارد. اما اوایل دهۀ ۱۹۶۰ است و تیم تماماً مردانۀ آزمایشگاه تحقیقاتی هاستینگز دیدگاهی عجیب و غریب درمورد برابری دارند. و اما در میان آنها مردی برجسته، کینهتوز و نامزد جایزۀ نوبل وجود دارد که قرار است سخت دلباختۀ افکار این زن شود؛ نتیجۀ واقعی یک شیمی. ولی زندگی نیز مانند علم غیرقابل پیشبینی است و دستخوش تغییر می شود.
مادری تنها و تبدیل شدن از زنی شیمیدان به مجری محبوب یک برنامۀ آشپزی یکی از آن چیزهای غیرقابل پیشبینی بود. شیوۀ غیرمعمول آشپزی الیزابت زات نهتنها روز به روز به جمع طرفدارانش میافزاید بلکه فریاد ناراضیان را هم بلند میکند. چراکه در برنامۀ شام به وقت ساعت شش، زنان قرار نیست فقط شیمی بیاموزند بلکه برای تغییر وضعیت موجودشان جرئت پیدا میکنند.
با این رمان بلند بخندید و به تماشای تب و تاب شخصیتهای اصلی بنشینید و مبهوت نقشآفرینی زیرکانۀ شخصیتهای فرعی شوید.
خواندن کتاب درس های شیمی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ زنان پیشنهاد میکنیم.
درباره بونی گارموس
بونی گارموس (۱۹۵۷) نویسندۀ آمریکایی اهل سیاتل است. او سالها به عنوان کپیرایتر و مدیر خلاق کار کرده است و اولین رمان او با استقبالی بینظیر روبهرو شده است.
بخشی از کتاب درس های شیمی
«برگردیم به سال ۱۹۶۱؛ زمانی که زنها لباسهای کمری میپوشیدند، به باشگاههای باغبانی میرفتند و بیدغدغه، گلهای از کودکان را با ماشینهای بدون کمربند اینطرف و آنطرف میبردند؛ زمانی پیشتر از آنکه کسی بداند جنبشی در دهۀ شصت وجود خواهد داشت، چه رسد به آنکه بدانند شرکتکنندگان در آن جنبش، شصت سال آینده را درگیر وقایع آن خواهند بود. زمان پایان جنگهای بزرگ و آغاز جنگهای مخفی. شروع روشنفکری و باور به امکان همهچیز. در آن زمان بود که مادر سیسالۀ مدلین زات هر روز صبح قبل از طلوع خورشید بیدار میشد و از یک چیز اطمینان داشت: زندگیاش نابود شده بود.
بااینحال، به آزمایشگاه رفت تا ظرف ناهار دخترش را آماده کند.
الیزابت زات روی کاغذ یادداشتی نوشت «سوخت برای یادگیری» و قبل از آنکه آن را همراه با ظرف غذا بستهبندی کند، مکثی کرد. مدادش را میان زمین و آسمان نگه داشت؛ انگار پشیمان شده بود. روی کاغذ یادداشت دوم ادامه داد: «زنگ تفریح در فعالیتهای ورزشی شرکت کن، اما اجازه نده پسرها برنده بشن». دوباره مکث کرد و با مدادش به میز ضربه زد. متن کاغذ سوم: «این فقط تصور تو نیست؛ اکثر آدمها واقعاً مزخرفن». درنهایت، دو کاغذ یاداشت آخر را رو قرار داد.
اکثر بچهها توانایی خواندن ندارند یا نهایتاً میتوانند کلماتی مثل «سگ» یا «رفتن» را بخوانند، اما مدلین از سهسالگی خواندن را شروع کرد و حالا در پنجسالگی بیشتر آثار دیکنز را خوانده بود. او بچهای بود که میتوانست قطعهای از کارهای باخ را زمزمه کند، اما قادر نبود بند کفشهایش را ببندد، میتوانست چرخش زمین را توضیح دهد، اما در بازی دوز کم میآورد و این یک مشکل به حساب میآمد نه یک مزیت، چراکه از یک اعجوبۀ موسیقی همیشه تجلیل میشود، اما از یک خوانندۀ کمسنوسال نه. توانایی خواندن در سن کم چیز خاصی نیست؛ درنهایت، بقیه هم دیر یا زود این توانایی را به دست میآورند. بنابراین اولین بودن هم خاص نیست بلکه آزاردهنده است. مدلین هم این را فهمیده بود. برای همین هم هر روز صبح بعد از رفتن مادرش به این نکته اشاره میکرد؛ درست وقتی که پرستارش، هریت، مشغول جدا کردن کاغذهای یادداشت از ظرف غذا و خواندن آنها و دوباره قرار دادنشان داخل جعبهکفشی بود که مدلین آن را توی کمد لباسش نگه میداشت. یک بار در مدرسه وانمود کرد که مثل سایر بچههاست؛ یعنی کلاً بیسواد. برای او همرنگ جماعت شدن مهمتر از هر چیزی بود و برای این عقیده هم دلیل خوبی داشت: مادرش، الیزابت، هرگز با جمع همراه نشد و عاقبتش چیزی شد که خواهید دید.»
حجم
۳۵۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۵۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
نظرات کاربران
یک کمدی درام آبکی که بیشتر شبیه یک فیلم درجه ج کشکولی از موضوعات حساسیت برانگیز جمع کرده اما هیچ جیزی را خوب درنیاورده، روایت و داستان پردازی خوبی ندارد، شخصیت پردازی بد است و حتی الیزابت نیز همدلی برانگیز
پر از نکته ها و حالات دقیق زنانه رنج زنانی که میخواهند پیشرفت کنن اما در جامعه مردسالاری ممکن نیست یا به سختی اتفاق می افته ، سریال این کتاب هم بسیار وفادار بوده به کتاب و توصیه ش میکنم.
این کتاب برخلاف نظر دوستان می تونم بگم محشر بود…حین خوندنش پشتکار جدیت مبارزه حسادت تنفر عشق حسرت و…رو تجربه می کنید…این کتاب خود زندگیه و اینکه در مدتی که این کتاب رو می خوندم متوجه شدم ازش یه مینی سریال
خوب