کتاب درس های شیمی در ساعت شش با الیزابت
معرفی کتاب درس های شیمی در ساعت شش با الیزابت
کتاب درس های شیمی در ساعت شش با الیزابت نوشتهٔ بانی گرموس و ترجمهٔ فائزه فرهادی است. نشر کتاب کوچه این رمان معاصر آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب درس های شیمی در ساعت شش با الیزابت
کتاب درس های شیمی در ساعت شش با الیزابت، داستان زنی شیمیدان و نابغه است که در اوج هیجانات و جنبشهای حقوقی و مدنیِ دههٔ ۱۳۶۰ میلادی در آمریکا زندگی میکند. این رمان مهیج، علم و عشق را در کنار هم به نمایش گذاشته و آن را با چاشنی شیمی تبدیل به یک کیمیای جذاب کرده است. این نابغع که مدام در حال اثبات خود بهعنوان یک شیمیدان متخصص است، توسط همکاران بالادستیاش جدی گرفته نمیشود. چرا؟ چون اولاً یک زن است و دوم اینکه دکترای شیمی ندارد. هیچکس نمیداند که «الیزابت زات»، مدتی پیش در حال تکمیل دورهٔ دکترا بوده و در ماههای پایانی بهدلیل تبعیضهای جنسیتی و سوءاستفاده بالادستیان از دانشگاه اخراج شده است. او پس از مدتی با یکی از شیمیدانهای این مجموعه آشنا میشود که هیچ شباهتی به دیگر مردسالاران مجموعه ندارد؛ کسی که زمینهٔ عشق و علم را در کنار هم برای الیزابت فراهم میکند. چند سال بعد، الیزابت زات نهتنها یک مادر تنها است، بلکه خود را در کسوت ستارهٔ محبوبترین برنامهٔ آشپزی میبیند. او سعی میکند از این فرصت استفاده کند و با تسلط بالای خود بر آشپزی و ترکیب آن با علم شیمی، رویکردی غیرمعمول و پرطرفدار را پیش بگیرد. او نهتنها دستور پختهای عجیب همچون «یک قاشق غذاخوری اسید استیک را با کمی کلرید سدیم ترکیب کنید!» دارد، بلکه در کنار آموزش آشپزی به زنان یاد میدهد که چطور شرایط کنونی خود را تغییر دهند. این فقط بخشی از زندگی جذاب و خواندنی الیزابت زات است. رازهای ناگفتهٔ بسیاری در صفحات کتاب مانده که در کشمکش الیزابت با افراد مختلف نمایان میشود. کتاب «درسهای شیمی در ساعت شش با الیزابت» در سراسر دنیا و به ۴۰ زبان در حال بازگردانی بوده است.
خواندن کتاب درس های شیمی در ساعت شش با الیزابت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب درس های شیمی در ساعت شش با الیزابت
«راث سوار بر هواپیمای عازم نیویورک بود. او نوشت: «الیزابت زات بدون شک تاثیرگذارترین و باهوشترین فرد تلویزیون امروز است.» مکث کرد، سپس یک لیوان مشروب دیگر و آب سفارش داد و از پنجرهٔ هواپیما به پایین نگاه کرد. او نویسنده و گزارشگر خوبی بود و هنگامی که مهارتهایش را با الکل ترکیب میکرد، میتوانست به چیز خوبی برسد. داستان زندگی الیزابت خوشایند نبود و در خط کاری راث، این معمولاً چیز خوبی بود. اما این زن ...
انگشتانش را روی میز کوبید. خبرنگاران هنگام نوشتن داستان به هیچ عنوان نمیخواهند بیطرف باشند و جلوی احساسات خود را بگیرند. اما راث همچین احساسی داشت. او اصلاً دلش نمیخواست اصل داستان را به شکل دیگری بنویسد. راث در صندلی خود تکانی خورد و لیوان مشروبش را یک نفس سر کشید.
لعنتی. او با افراد زیادی مصاحبه کرده بود؛ والتر پاین، هریت اسلون، چند نفر از هاستینگز، دست اندر کاران برنامهٔ شام در ساعت شش. حتی به او اجازه داده شد بوده که با بچه (مدلین) که در آزمایشگاه مشغول خواندن کتاب «نوای خشم و فریاد» بود، مصاحبه کند. اما او از کودک چیزی نپرسید، زیرا سگ به صورت فیزیکی مداخله کرده بود و او را با دندانهای بزرگ و تیزش تهدید کرده بود.
اما مهم نبود که دیگران به او چه گفته بودند، این حرفهای الیزابت بود که حتی یک لحظه هم از یاد او نمیرفت و مطمئن بود که تا آخر عمر با او همراه خواهد ماند.»
حجم
۳۸۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۰۲ صفحه
حجم
۳۸۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۰۲ صفحه
نظرات کاربران
کتابش خوب بود اما سریالش خیلی قشنگ و جذاب و جمع و جور بود
سریالش که جذاب بود