دانلود و خرید کتاب دیگر پرندگان سارا ادیسون آلن ترجمه هاجر علی‌پور
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب دیگر پرندگان

کتاب دیگر پرندگان

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دیگر پرندگان

کتاب دیگر پرندگان نوشتهٔ سارا ادیسون آلن و ترجمهٔ هاجر علی‌پور است و انتشارات میلکان آن را منتشر کرده است. دیگر پرندگان لذت‌بخش و پراحساس، سرشار از رئالیسم جادویی و لحظاتی از عشق واقعی است که در ذهنتان ماندگار می‌شود. سارا ادیسون به ما نشان می‌دهد که بین واقعیت و خیال، داستان‌هایی وجود دارد که به فوق‌العاده‌ترین شکل ممکن در جریان‌اند.

درباره کتاب دیگر پرندگان

شاید برایتان جالب باشد که دیگر پرندگان داستانی از دنیای جذاب رئالیسم جادویی است. بنابراین باید خودتان را برای خواندن یک داستان عاشقانهٔ پررمزوراز آماده کنید. کتاب دیگر پرندگان داستان زویی است که وقتی ۱۸ساله می‌شود تصمیم می‌گیرد به آپارتمانی برود که از مادرش به جا مانده و در آنجا زندگی کند. ورود زویی به این ساختمان و رویارویی او با ساکنانش ماجراهای جالب و اسرارآمیزی را رقم می‌زند. برای نمونه، دستهٔ پرندگان و سه روح نیز در این آپارتمان زندگی می‌کنند. 

خواندن کتاب دیگر پرندگان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌هایی با ژانر رئالیسم جادویی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دیگر پرندگان

«کبوتر داشت در می‌زد.

زوئی حس می‌کرد تازه چند دقیقه است که بالاخره توانسته بخوابد. سعی کرد کبوتر را نادیده بگیرد؛ اما فایده نداشت. برعکس، صدای درزدن بلندتر شد. بالاخره از تخت بیرون آمد و به آن‌طرف سوئیت تاریک رفت. همین که درهای پرده‌دار را کنار زد، نور صبحگاهی اتاق را پر کرد و باعث شد چشمانش را ریز کند. حس کرد کبوتر از کنارش مثل برق گذشت.

دلاویسپ‌ها داشتند در باغ جیغ‌جیغ می‌کردند، معلوم بود از چیزی ناراحت هستند. صدای آن پایین مثل یک جنگل استوایی بود. تعجبی نداشت که پرندهٔ خنگش مشتاق بیرون بود. کبوتر به‌طرز شگفت‌انگیزی نمی‌توانست در کار دیگران سرک نکشد!

صداهایی از پایین به گوش می‌رسید که تا حد زیادی با سروصدای دلاویسپ‌ها قاتی شده بود. زوئی داشت برمی‌گشت تا به بستر برود که صدای تق‌تق بی‌سیم پلیس هم به صدای جیک‌جیک پرنده‌ها اضافه شد و باعث شد بایستد.

پلیس؟!

به بالکن رفت و به پایین نگاه کرد و دید دو مأمور پلیس روی ایوان لیزبت لایم مشغول صحبت تا فریزر هستند. دلاویسپ‌ها دوروبر آن‌ها پرواز می‌کردند. چند پرنده روی شانهٔ فریزر نشسته بودند. یکی از آن‌ها مثل کلاهی تزئینی روی سرش نشسته بود.

صدای جرینگ‌جرینگی توجه زوئی را به خودش جلب کرد، زوئی سرش را برگرداند و دید یک مرد و یک زن برانکاردی خالی را از میان باغ هدایت می‌کنند. فریزر و مأموران پلیس کنار ایستادند تا آن‌ها وارد آپارتمان لیزبت شوند. به نظر می‌رسید مأمورها از اینکه داخل می‌روند، آسوده‌خاطر شده‌اند؛ چون این به‌معنای رهایی از دستهٔ پرنده‌های کوچکی بود که پشت‌سرشان بودند.

ابروهای زوئی از هراس به بالا جهید.

یعنی چه بر سر لیزبت لایم آمده است؟

زوئی بی‌درنگ از پله‌های بالکن پایین رفت؛ انگارنه‌انگار که همین چند لحظه پیش کبوتر را به فضولی متهم کرده بود.

زوئی به آخرین پله رسید و از کناره‌های باغچه به‌سمت آپارتمان لیزبت رفت. همین طور ریشهٔ ناخن انگشت شستش را می‌جوید و منتظر فریزر ماند.»

mona-p
۱۴۰۳/۰۹/۲۰

چقدر کتاب لذتبخشی بود. ازون کتابا که دوست نداری تموم شه.

کاربر ۲۹۵۸۰۹۳
۱۴۰۲/۰۸/۲۵

به اونایی که به رئالیسم جادویی علاقه‌مند هستن پیشنهاد میکنم

کسی که بیشتر از همه دلت می‌خواهد دوستت داشته باشد، دقیقاً همان کسی است که هرگز دوستت نخواهد داشت.
یك رهگذر
اگر چیزی به پایان می‌رسید، مشکلی نبود، گذر می‌کرد.
n re
«ما بال‌هایی داریم که نمی‌توانیم ببینیم. ما را ساخته‌اند تا پرواز کنیم و برویم.»
n re
مادری‌کردن به جزئیاتی بود که هرگز به چشم نمی‌آیند و فقدان آن به‌معنای چیزهایی بود که همیشه به چشم می‌آیند.
یك رهگذر
اکنون می‌روم تا در جایی ساکن شوم که همیشه شاد است. اما چگونه می‌توانم شاد باشم، وقتی روحم هنوز میل پرواز دارد؟
یك رهگذر
او در سن‌وسالی بود که فکر می‌کرد باید به‌دنبال ماجرا بدود؛ غافل از اینکه ماجرا چیزی نیست که نیاز به جست‌وجو داشته باشد. خودش دقیقاً می‌داند کجا زندگی می‌کنید!
n re
حس غریبی بود، وقتی واقعاً به آن فکر می‌کرد که کسی را در دنیا نداشته باشی که همه‌چیزت را بداند و با این حال دوستت داشته باشد.
یك رهگذر
شاید یافتن حقیقتِ پشت برخی داستان‌ها، فقدانی بزرگ‌تر باشد؛ چون به‌معنای ازدست‌دادن باوری است که دل به آن خوش بود.
یك رهگذر
فرزندانم، به عشق‌های قدیمی چنان سفت نچسبید که زندگی‌کردن یادتان برود. عشق قدیمی تنها عشق عمرتان نخواهد بود. من می‌توانم از این‌طرف به شما بگویم که عشق هرگز واقعاً از بین نمی‌رود، بگذریم. پس رها کنید. هرچیزی را به آن چسبیده‌اید، رها کنید.
یك رهگذر
به او گفتم این همان چیزی است که من هم می‌خواهم، که کسی آن‌قدر دوستم داشته باشد که نتواند رهایم کند. می‌گوید مهم عشقی است که نثار می‌کنی؛ نه عشقی که دریافت می‌کنی. اما از نظر من، اگر عشق دوطرفه نباشد، اصلاً عشق نیست. صرفاً چیزی است ساختگی.
یك رهگذر

حجم

۲۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۲۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۲,۵۰۰
۵۰%
تومان