دانلود و خرید کتاب خرده‌جنایت‌های زناشویی اریک ایمانوئل اشمیت ترجمه محمود بهفروزی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خرده‌جنایت‌های زناشویی

کتاب خرده‌جنایت‌های زناشویی

معرفی کتاب خرده‌جنایت‌های زناشویی

«خرده جنایت‌های زناشویی» نمایشنامه‌ای نوشته‌ی اریک ـ امانوئل اشمیت(-۱۹۶۰) نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس و کارگردان فرانسوی-بلژیکی است. این نمایشنامه از موفق‌ترین آثار اشمیت به شمار می‌رود و در سرتاسر جهان مورد استقبال قرار گرفته است.

ژیل بر اثر حادثه‌ای غیرمترقبه حافظه خود را از دست می‌دهد و حتی همسر خود، لیزا، را بعد از ۱۵ سال زندگی مشترک به خاطر نمی‌آورد. لیزا ژیل را به خانه می‌برد و تلاش می‌کند تا با بیان رخدادهای گذشته، خاطرات را در ذهن ژیل بیدار کند. اما داستان که پیش می‌رود خواننده سردرگم می‌شود که چه کسی در این ماجرا راست می‌گوید؟ آیا لیز تصویری واقعی از زندگی‌شان ارائه می‌دهد یا خیر؟ اصلا آیا لیز همسر ژیل است؟

«خرده جنایت‌های زناشویی» خوانندگان بسیاری را با خود همراه کرده و آن‌ها را میخکوب داستان خود کرده است. اشمیت به زیبایی توانسته است فرار از واقعیت‌های زندگی را در یک خانواده به نمایش درآورد.

در بخشی از این نمایشنامه می‌خوانیم:

ژیل: یعنی من برای هر چیز فلسفه‌ای دارم؟

لیزا: تقریبا بله. اجازه نمی‌دهی میز کارت را مرتب کنم. کاغذهایی را که درهم و برهم روی یکدیگر تلنبار می‌کنی «نظم بایگانی تاریخی» می‌نامی. معتقدی، یک کتابخانه‌ی بدون گرد و خاک بیشتر یک کتابخانه‌ی سالن انتظار است. می‌گویی خرده‌نان‌های به زمین ریخته شده، کثیف نیستند، چون همان نانی هستند که می‌خوریم. حتی اخیرا به این باور رسیده‌ای که خرده‌های تان، اشک‌های نان هستند. نانی که وقتی تکه تکه‌اش می‌کنیم به گریه می‌افتد. خلاصه این که: تختخواب‌ها و کاناپه‌ها محرومیت می‌کشند. تو لامپ‌های سوخته شده را فورا عوض نمی‌کنی، بهانه می‌آوری که چند روزی باید برای وفات نور، عزاداری کرد. پس از پانزده سال، بررسی و مطالعه و زندگی مشترک زناشویی، به هر حال توانسته‌ام انبوهی از نظریات و تئوری‌های تو را در یک جمله فیلسوفانه خلاصه کنم: دست به ترکیب هیچ چیز در خانه نباید زد!

نازنین بنایی
۱۳۹۶/۰۲/۲۷

چرا همش ترجمه های غیر معروف میاری طاقچه جون؟ مثلن ترجمه ی شهلا حائری چش بود که این ترجمه رو اوردی؟

pejmannavi
۱۳۹۸/۰۴/۲۴

محشر بود. من از انتشارات دیگه ای این کتاب رو خوندم. کتاب رو همکاری معرفی کرد. از نمایشنامه خوشم نمی اومد اما اون اصرار کرد بخونم. حجم کتاب کم بود من هم خریدم و خوندم. نتیجه این بود که رفتم

- بیشتر
Amir_Morshedi
۱۳۹۸/۰۲/۱۱

در مقایسه با متن اصلی کتاب متوجه کیفیت نامطلوب ترجمه ی مترجم میشویم که چندان دلچسب نیست و نتوانسته زیبایی اثر را به خوبی منتقل کند.

بانيشا
۱۳۹۸/۱۲/۲۴

این نمایشنامه فوق العادس، ولی پیشنهاد میکنم با این ترجمه نخونینش

Ali Zamani
۱۳۹۶/۱۲/۱۶

کتاب خوبی بود. شالوده‌ی نمایشنامه در مورد انتظارات و ترس‌هایی هست که زوج‌ها در زندگی‌شون از همدیگه دارن.

zahra.Askari
۱۳۹۹/۰۵/۲۱

‌کتاب پرکشش است اما من با ترجمه این کتاب راحت نبودم.بهتره با یک ترجمه دیگر مطالعه بشه.

eli
۱۳۹۸/۰۹/۰۴

کتاب های خرده جنایت های زن وشوهری و عشق لرزه جز نمایشنامه های برجسته ی دنیاست

Ali
۱۳۹۸/۰۴/۲۳

کتاب کوتاه و جذابیه حتما بخونین. یه ایده داشتم واسه خوندن کتاب البته به درد زوجا میخوره به نظرم ایده جذابیه. اینکه کتابو بزارین جلوتون قسمتای ژیل رو مرد بخونه وقسمتای لیزا رو زن بخونه من که زن ندارم اینکارو بکنم

- بیشتر
novelist
۱۳۹۹/۰۲/۱۱

متن خیلی خوب بود ولی ترجمه افتضاح بود و غلط املایی زیادی داشت، ترجمه خانم شهلا حایری رو توصیه میکنم بخونید که تو بینهایت نیست

لیلا
۱۳۹۸/۰۹/۰۱

کتاب یک روز قشنگ بارانی از همین نویسنده جذاب تر و مفهومی تر یود .این کتاب کاملا معمولی بود و بار معنایی زیادی نداشت ولی کوتاه بود و ارزش یک بار خوندن روداشت .

«یک مرد، معشوقه می‌گیرد تا در کنار همسرش بماند، در صورتی که یک زن معشوق می‌گیرد برای آن که شوهرش را ترک کند.»
Roghaye
کسی که می‌خواهد از همه چیز مطمئن باشد، باید به روابط کوتاه مدت بسنده کند. روابطی مشخص، علامت‌گذاری شده، با یک آغاز، یک میانه و یک پایان. جاده‌ای معین با مراحل کاملاً تعریف شده: مبادله‌ی اولین لبخند، اولین قهقهه، اولین شب، اولین مشاجره، اولین آشتی، اولین گرفتاری، اولین سوءتفاهم، اولین تعطیلات از دست رفته، اولین قهر، دومین، سومین و بعد جدایی کامل. سپس، روز از نو، روزی از نو، روز از نو، روزی از نو. مسیر مشابه ولی با شخصی دیگر. به این می‌گویند زندگی ماجراجویانه که بیشتر زندگی بدون ماجراست، یک زندگی سریالی است. دوست داشتن برای همیشه منطقی نیست، دوست داشتن طولانی مدت دیوانگی محض است. عقل حکم می‌کند که دوست داشتن، مدت معینی داشته باشد، مدتی که لذتبخش است. به این می‌گویند عقل‌گرایی عاشقانه: تا زمانی عاشقیم که رؤیاها و تصوراتمان پابرجاست. به محض زایل‌شدن توهمات، فارغیم، به عبارتی از یکدیگر جدا می‌شویم. به محض آن که واقعیت ظاهر می‌شود، رؤیایی باقی نمی‌ماند. آن وقت هرکس به راه خود.
maryhzd
عصر ما به قدری ظریف و شکننده شده که نیاز به داروهای خودآگاهی دارد. ولی موفق نمی‌شود شفایمان دهد تا انسان شویم.
zahra.Askari
تو دیگر آرزو نداری با من زندگی کنی، چون با من زندگی می‌کنی
Baseer Koushan
در بیست سالگی می‌توان گذر سال‌ها را نادیده گرفت؛ اما از چهل سالگی به تدریج، خواب و خیال‌ها و آرزوهای دور و دراز از بین می‌روند. زن زمانی متوجه سن‌اش می‌شود که می‌بیند خیلی‌ها جوان‌تر از خودش هستند.
samarium
مردی را عاشقانه دوست داشتن چیست؟ دوست داشتن او علیرغم میل خود، علیرغم میل او و هر چیز دیگر.
Mary gholami
مردها بی‌دل و بی‌شهامتند. مشکلات درونی خانه‌شان را نمی‌بینند می‌خواهند، همچنان باور کنند که اوضاع مرتب است. امّا زن‌ها، رو برنمی‌گردانند، نگاه می‌کنند و صرفنظر نمی‌کنند. لیزا: این‌ها را در کتاب بعدیت بنویس. خوانندگان زیادی میان زن‌ها به دست می‌آوری. ژیل: زنان با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شوند، ولی دلشان می‌خواهد باور کنند که مشکل خودشانند و فرسوده شدن قوای جنسی شوهرشان وابسته به کاسته‌شدن فریبندگی آن‌هاست. خود را مقصر می‌دانند و همه چیز را به خود نسبت می‌دهند. لیزا: مردها از روی خودخواهی مرتکب اشتباه می‌شوند و زن‌ها از روی خودمحوری.
maryhzd
عشق من به تو بذری است که همچون نور یک ستاره در عمق روح من است. چیزی که نه به آن دسترسی دارم و نه می‌توانم تغییرش بدهم. بخشی از وجود تو در من است. حتی اگر خودت بروی، این بخش باقی می‌ماند.
Mary gholami
ژیل: آیا به من علاقه داره؟ آیا دوست داشتنی‌ام؟ فقط دوست داشتنی؟ من برای خودم هم ناشناسم. حتی نمی‌توانم خود را ارزیابی کنم، ابزاری برای ارزیابی ندارم... و شانه‌ها را بالا می‌اندازد. لیزا به طرز عجیبی او را نگاه می‌کند، می‌خواهد چیزی بگوید، ولی خودداری می‌کند. پس از لحظه‌ای. ژیل: آیا شما او را دوست دارید؟ لیزا: او یعنی چه کسی؟ ژیل: او را! یعنی من، زمانی که من بودم! شوهر شما.
Vain Boy
«یک مرد، معشوقه می‌گیرد تا در کنار همسرش بماند، در صورتی که یک زن معشوق می‌گیرد برای آن که شوهرش را ترک کند.»
elnaz
من خواسته‌ها و حتی نفرت‌های تو را دوست دارم. بدی‌هایی را که به من کرده‌ای نه تنها آزرده‌ام نکرده‌اند، بلکه آن‌ها را دوست دارم. خشونت‌هایت را بلافاصله فراموش کرده‌ام، ردّی از آزارهایت باقی نمی‌ماند. دوست داشتن است که تداوم دارد و این تداوم امکان گذر از هر وضعیت و حالتی را فراهم می‌آورد: غم و شادی به یک میزان.
Baseer Koushan
بذله‌گویی اجازه می‌دهد، حقیقت افشا شود.
Parinaz
مردها بیشتر هوس آزادی دارند تا قصد استفاده از آن. بیشتر این آزادی را در طبقه‌ای از ویترین خصوصی‌شان حفظ می‌کنند تا از آن بهره ببرند.
mina
ژیل: تو سلامتی من هستی و دیگران تب من هستند.
ســحــر
مردها از روی خودخواهی مرتکب اشتباه می‌شوند و زن‌ها از روی خودمحوری.
Gloria
من یک مغز ندارم، دو مغز دارم، بله ژیل! دو مغز. مدرن و سنتی. مغز مدرن به آزادی تو احترام می‌گذارد و خود را با شعور نشان می‌دهد. اما مغز سنی من فقط می‌خواهد که مال من باشی و حاضر نست تو را با کسی شریک کند، با صدای اولین زنگ تلفن از جای می‌پرد، با دیدن یک صورت حسابِ رستوران نامشخص فکرهایی زیادی به ذهن او خطور می‌کند، با تغییر عطر، از سرگیری ورزش و یا خریدن لباس نو ناراحت و نگران می‌شود و از فکر این که با یک زن دیگر باشی، حاضر است دست به قتل هم بزند. این بعد نیز در من وجود دارد و حتی با دوره‌های طولانی مدت و دوهزار و پانصد سال آموزش هم نمی‌توان جنبه‌های حیوانی و غریزی عشق را از هم جدا کرد.
Baseer Koushan
خیلی دردآور است که انسان مجبور باشد حرف‌های دیگران را در مورد این که خودش کی هست، باور کند.
Mary gholami
من دوستت دارم و همین دوست داشتن مرا خواهد کشت.
یکتا
لیزا: وفاداری تو برای من خیلی مهم بود. چون آن‌قدرها اعتماد به نفس نداشتم که هر روز با رقبا یا سوءظن‌هایم مبارزه کنم، هنوز هم این اعتماد به نفس را ندارم.
محمد جواد اخباری
لیزا: زندگی واقعا ارزش ندارد. ژیل: در واقع زندگی در مغز انسان‌هاست.
خیر کثیر

حجم

۵۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۵۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان