دانلود و خرید کتاب هگل گئورگ‌ویلهلم‌فریدریش هگل ترجمه محمدمهدی اردبیلی

معرفی کتاب هگل

کتاب هگل نوشتهٔ گئورگ‌ویلهلم‌فریدریش هگل و ترجمهٔ محمدمهدی اردبیلی و ویراستهٔ طالب جابری است و انتشارات روزبهان آن را منتشر کرده است. این کتاب پنج متن سیاسی منتخب هگل را دربرگرفته است.

درباره کتاب هگل

فلسفهٔ هگل به خلق تفاسیر متفاوت و بعضاً متضاد شهره است. در کنار دلایل متعدد، می‌توان مهم‌ترین علت این امر را نامتعارف‌بودنِ محتوا و سبک بیانِ خود او دانست. علی‌رغم تمام برداشت‌ها و سوءبرداشت‌های تقلیل‌گرایانه و یکجانبه از متافیزیک هگلی، می‌توان به جرئت ادعا کرد که سوءبرداشت‌ها درخصوص متافیزیک هگل، در مقایسه با فلسفهٔ سیاسی هگل بسیار ناچیز است. فلسفهٔ سیاسی هگل از همه‌سو، هم چپ‌گرایان هم راست‌گرایان، با محیرالعقول‌ترین اتهامات و ساده‌انگارانه‌ترین تفاسیر مواجه شده است: و نمونهٔ اعلای آن نیز ساده‌لوحانه‌ترین تفاسیر از «هرآنچه بالفعل است عقلانی است» و در نتیجه، فروکاستنِ فلسفهٔ سیاسی هگل به تصدیقِ دولت پروس و نظام پادشاهی. این رویکرد امروز هم هرچند دیگر چنان نخ‌نما شده که اهمیت چندانی ندارد، اما از رونق نیفتاده است. عامل اصلی این قبیل برداشت‌ها البته هم‌ارز پنداشتنِ متافیزیک و فلسفهٔ سیاسی هگل است. به بیان دیگر، کتاب خطوط بنیادین فلسفهٔ حق و مثلاً علم منطق، البته هر دو اثر هگل‌اند، اما در دو سطح کاملاً متفاوت و متمایز باید مورد بررسی قرار گیرند. اولی، همان‌گونه که خود هگل به‌صراحت در پیشگفتار کتاب اشاره می‌کند، طرح‌ریزیِ «آنچه هستِ» انضماماً موجود است و دومی طرحی هستی‌شناسانه از منطق دیالکتیکی (یا به بیان دقیق‌تر، نظرورزِ) ذاتیِ هستی. تفسیر این اثر به‌عنوان موضع هگل در قبال سیاست، یا حتی مضحک‌تر، دولت آرمانی، نشان‌دهندهٔ سطحی‌ترین مواجهه با تفکر هگلی است. به هر ترتیب، به نظر می‌رسد تا تاریخ تاریخ است، و تا انسان انسان، این سوءبرداشت‌ها برطرف نخواهد شد و فلسفهٔ سیاسی هگل، به مراتب بیش از متافیزیک او، در پس فضای مه‌آلود و موهوم نگاه عرفی به سیاست پنهان خواهد ماند.

کتاب حاضر تلاشی بود که بیش از یک دهه پیش برای به‌دست‌دادن طرحی اجمالی از فلسفهٔ سیاسی هگل، همراه با پنج متن منتخب و یک مقدمهٔ تفسیری، به انجام رسید. 

خواندن کتاب هگل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران، دانشجویان و متخصصان رشتهٔ فلسفه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هگل

«دیگر زمان آن فرارسیده‌است که مردم وورتمبرگ از نوسان میان بیم و امید، میان انتظارات و گمراهیِ [یا برآورده‌نشدنِ] انتظارات بیرون بیایند. من نمی‌خواهم بگویم که زمان آن نیز فرارسیده که هر کسی که در خلال تغییر شرایط یا در حفظ امر کهن، تنها به دنبال دستیابی به منافع محدود خود یا طبقهٔ خود است، یعنی هر کسی که صرفاً از خودخواهی خود تبعیت می‌کند، از این خواسته‌های ناچیز چشم پوشیده، این دلمشغولی‌های کم‌اهمیت را کنار گذاشته، و جانش را آکنده از توجه به [[خیر]] عمومی کند. بلکه به‌خصوص برای انسان‌هایی با خواسته‌های والاتر، و شور و شوقی خالصانه‌تر، [اکنون،] زمان آن است که ارادهٔ نامتعین [و سرگردانِ] خود را بر آن بخش‌هایی از قانون متمرکز سازند که بر بی‌عدالتی بنا شده‌اند، و در راستای اِعمال تغییرات ضروری موردنیاز برای چنین بخش‌هایی بکوشند.

قناعت آشتی‌جویانه به واقعیت [های موجود]، ناامیدی، و پذیرش صبورانهٔ [و منفعلانهٔ] سرنوشتی بسیار بزرگ و قدرتمند جای خود را به امید، انتظار و شهامتِ مواجهه با چیزی دیگر [یا امر نو] داده‌است. تصور زمانه‌ای بهتر و عادلانه‌تر در جان‌های بشر [دوباره] زنده شده‌است و نوعی شور و اشتیاق و نوعی افسوس‌خوردن بر وضعیتی پاک‌تر و آزادانه‌تر تمام قلب‌ها را متأثر ساخته و آنها را از [تن‌دادن منفعلانه به] واقعیت حاضر رویگردان ساخته‌است. این کشش به درهم‌شکستن موانع بی‌اهمیت و ناچیز، به هر رویدادی و هر بارقه‌ای [[از تغییر]] ــ حتی به اعمال مجرمانه ــ امید بسته است. مردم وورتمبرگ از کدام مرجع بیش از مجلس محلی منطقهٔ خود انتظار مساعدتی عادلانه‌تر دارند؟ گذر زمان و به‌تعویق‌انداختن تحقق امیدها صرفاً می‌تواند این اشتیاق آنها را پالوده، و خالص را از ناخالص جدا سازد؛ همچنین این تعویق تنها می‌تواند میل شدید به چیزی را تشدید کند که نیازی حقیقی را برطرف می‌کند؛ تأخیر فقط باعث خواهد شد که آن شور و اشتیاق به نحوی ژرف‌تر در قلب‌ها رخنه کند، چرا که این [اشتیاق] صرفاً سرگیجه‌ای اتفاقی [و مقطعی] نیست که به‌زودی از میان برود. بلکه می‌توان آن را حملهٔ تشنجی ناشی از تب نامید؛ این حمله تنها یا با مرگ آرام می‌گیرد یا با خارج‌شدن عامل بیماری از بدن از طریق تعریق. این تلاشی است که یک نیروی [ارگانیکِ] سالم، برای بیرون‌راندن بیماری انجام می‌دهد.

این احساس که ساختمان دولت، آن‌گونه که امروزه هنوز وجود دارد، سست است [و نمی‌تواند تداوم یابد] احساسی فراگیر و ژرف است. [همچنین] این نگرانی نیز نگرانی‌ای فراگیر [و همگانی] است که ساختمان مزبور ممکن است فرو بریزد و با فروریختنش به همه صدمه بزند. با داشتن این باور قلبی، آیا این ترس باید آنچنان نیرومند شود که بگذاریم این مسئله به بخت و اقبال وانهاده شود که چه‌چیز ساقط و چه‌چیز حفظ می‌شود؟ چه‌چیز باید بماند و چه‌چیز باید برافتد؟ آیا ما نباید خودمان، آنچه را سست است، رها سازیم و با نگاهی آرام عاملی را مورد بررسی قرار دهیم که آن را سست می‌سازد؟ یگانه ملاک [ما برای] این داوری عدالت است، و شهامت اجرای چنین عدالتی تنها نیرویی است که می‌تواند به‌نحوی شرافتمندانه و مسالمت‌جویانه به‌طور کامل این ساختمان ناپایدار را از میان برداشته و وضعیتی مطمئن را پدید آورد.

چه‌قدر کورند آنان که می‌خواهند باور کنند نهادها، ساختارها و قوانینی که دیگر هیچ همخوانی‌ای با آداب و رسوم، نیازها و دیدگاه‌های انسان‌ها ندارند و روح از آنها رخت بربسته است، می‌توانند به حیاتشان ادامه دهند، یا کسانی که گمان می‌کنند آن صورت‌هایی که احساس و فاهمه دیگر هیچ رغبتی به آنها ندارند، به‌میزان کافی نیرومند هستند تا همچنان پیوند [و همبستگی] یک ملت را شکل دهند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۷۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۲۷۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان