
کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل
معرفی کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل
کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل نوشتهٔ چارلز تیلور و ترجمهٔ زهره نجفی توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. این کتاب ترجمهای از بخشی از کتاب «هگل» نوشته چارلز تیلور، فیلسوف شناختهشدهٔ کانادایی، است که انتشارات کمبریج در سال ۱۹۷۵ آن را منتشر کرد. این کتاب به شرح و تفسیر «منطق» هگل، یکی از دشوارترین و پیچیدهترین متون فلسفی تاریخ، میپردازد. هدف از ترجمهٔ این بخش، ارائهٔ شرحی کمابیش متعارف از منطق هگل است که با رویکرد تفسیری خاص خود، به جزئیات استدلالهای این متن پرپیچوخم میپردازد. این اثر تلاشی برای پر کردن خلأ موجود در منابع فارسیزبان در زمینهٔ منطق هگل است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل
کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل بهعنوان یکی از نخستین گامهای مهم برای فهم منطق هگل شناخته میشود. منطق هگل یکی از سختترین و انتزاعیترین متون فلسفی است و به همین دلیل اغلب نادیده گرفته میشود. با این حال، منطق هگل پایه و اساس تمام فلسفهٔ اوست و برای فهم سایر بخشهای فکرش ضروری است. این منطق برخلاف کانت، نه فقط قوانین فکر، بلکه ساختار واقعی جهان است. هگل در پی پر کردن شکافی بود که کانت بین شناخت و جهان ایجاد کرده بود. او میخواهد نشان دهد که مقولات فکری ما (راههایی که با آنها جهان را درک میکنیم) از خود واقعیت سرچشمه میگیرند. با وجود انتزاعی بودن، منطق هگل پیوندی عمیق با جهان واقعی ما دارد و به ما کمک میکند تا واقعیت را بفهمیم. این کتاب، یک قدم اولیه و مهم برای درک این بخش حیاتی از فلسفه هگل است چارلز تیلور، با وجود شهرت بیشتر در زمینهٔ اجتماعباوری و شکلگیری «خود» در جهان مدرن، توانسته است شرحی نسبتاً دقیق و جزئینگر از منطق هگل ارائه دهد. کتاب اصلی تیلور شامل شش بخش کلی است که به جنبههای مختلف فلسفه هگل از جمله پدیدارشناسی روح، منطق، عناصر فلسفه حق، فلسفهٔ دین و هنر میپردازد و کتاب حاضر ترجمهٔ بخش سوم آن است. اهمیت این اثر در آن است که منطق هگل را، که اغلب در میان پژوهشگران و مترجمان مغفول مانده، به شکلی قابل فهمتر ارائه میدهد. نویسنده در این مقدمه تأکید میکند که منطق هگل، علیرغم انتزاعی بودن و نبود مثالهای انضمامی، اساس و پایهٔ کل اندیشه هگل است و فهم آن برای شناخت سایر بخشهای نظام او ضروری است. منطق هگل بهعنوان «قلمرو سایهها» یا «تعینات اندیشهٔ ناب» شناخته میشود و بصيرتهای بیبدیلی دربارهٔ ساختار هستی و اندیشهٔ انسانی ارائه میدهد و امکان اندیشیدن واقعبینانه به جهان را فراهم میکند.
خلاصه کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل
کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل به تحلیل و بررسی عمیق منطق هگل میپردازد. این منطق، برخلاف کانت، نه صرفاً قوانین اندیشهٔ ناب، بلکه ساختار عقلانی و بالفعل جهان است. نویسنده با مقایسهٔ منطق هگل با منطق ارسطو و منطق استعلایی کانت، نقاط عطف و تفاوتهای اساسی را روشن میکند. منطق هگل از سادهترین مفاهیم آغاز کرده و مقولات را بنا به ضرورت عقلانی از دل یکدیگر بیرون میکشد. هگل تلاش میکند شکاف میان شناخت و جهان را که با دکارت و کانت ایجاد شد، پر کند و به منطقی دست یابد که اینهمان با هستیشناسی است. چارلز تیلور در این کتاب به این موضوع میپردازد که مقولات اندیشه نه صرفاً ساختار ضروری پیشینی حاکم بر اندیشه تجربی، بلکه ساختار حاکم بر جهان ابژکتیو است و ضرورت آن از خود واقعیت به دست میآید. به عبارت دیگر، این خود واقعیت است که به این شیوه معین تعین میبخشد و مقولات اندیشه طرق تعین یافتن همین واقعیت هستند.
چرا باید کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل را بخوانیم؟
منطق هگل، با وجود دشواری و انتزاعی بودن، بنیاد کل اندیشهٔ اوست و بدون فهم آن، درک صحیح سایر بخشهای نظام فلسفی هگل ناممکن است. این کتاب بصيرتهایی دربارهٔ ساختار هستی و اندیشهٔ انسانی ارائه میدهد و به ما امکان اندیشیدن واقعبینانه به جهان را میدهد. در جهانی که با شکگرایی و نسبیگرایی مطلق مواجهیم، منطق هگل راه نجاتی از این بیراهههاست و ابزاری روششناختی برای شناخت، نقد و تغییر جهان فراهم میکند. این کتاب به شما کمک میکند تا با یکی از مهمترین و پیچیدهترین متون فلسفی تاریخ مواجه شوید و اهمیت آن را بهعنوان یک سلاح فکری برای فهم واقعیت درک کنید.
خواندن کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به دانشجویان فلسفه، پژوهشگران هگل، علاقهمندان جدی به فلسفهٔ قارهای و هر کسی که به دنبال فهم عمیق ساختار هستی و اندیشهٔ انسانی از منظر هگل است، پیشنهاد میشود. همچنین این کتاب برای کسانی که از ضعف ترجمهها و شرحهای موجود منطق هگل در زبان فارسی ناراضی هستند و به دنبال اثری جدی و تخصصی در این زمینه میگردند، بسیار مناسب است.
درباره چارلز تیلور
چارلز تیلور، فیلسوف شناختهشدهٔ کانادایی متولد ۱۹۳۱ است. او یکی از فیلسوفان نامدار مکتب اجتماعباوری (Communitarianism) به شمار میرود و شهرت خود را بیشتر مدیون آثارش دربارهٔ نحوه شکلگیری «خود» (Self) و باورهای سیاسی و اخلاقی این «خود» در جهان مدرن است. با وجود این، کتاب «هگل» او که بخش سوم آن به «منطق» هگل اختصاص یافته و در این کتاب ترجمه شده است، یکی از نخستین گامهای مهم برای فهم منطق هگل محسوب میشود و عمق درک او از فلسفهٔ هگل را به خوبی نشان میدهد.
فهرست کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل
بخش اول: هستی
نویسنده در این بخش به موضوعاتی همچون هستی متعين، كمیت و مقياس پرداخته است.
بخش دوم: ذات
این بخش با مبحث ذات اختصاص دارد و نویسنده در آن موضوعاتی همچون از بازتاب به دليل، نمود و فعليت سخن گفته است.
بخش سوم: مفهوم
این بخش به شرح سوبژكتيويته، ابژكتيويته و ايده در منطق هگل اختصاص دارد.
بخشی از کتاب دیالکتیک هستی و اندیشه در منطق هگل
«بنابراين، مفهوم به ابژكتيويته بازمیپيوندد. جستجوی ضرورت قائمبهذات تنها در بينشی نسبت به واقعيت كه آن را تماميت ضروری تلقی میكند به پايان خود میرسد. بنابراين، به عبارتی، به بينشی درباره اشيا بازگشتهايم كه در پايان بخش جوهر به آن رسيده بوديم. اما اكنون در موقعيتی هستيم كه تصويری بهمراتب غنیتر و كاملتر از آن ترسيم میكنيم.
آنچه در خلال هستی و ذات ياد گرفتيم اين بود كه واقعيت تماميتی را برمیسازد كه تحت سيطره ضرورت است و اين ضرورت را متجلی میسازد. اما درباره مفصلبندیِ انضمامیِ اين تماميت بسيار كم آموختهايم. تنها از خلال ديالكتيك امر درونی و بيرونی و ديالكتيك ضرورت و پيشايندگی میدانيم كه امر كل بايد پيشايندگی را، به تعبيری، در لايه سطحی خود نمايش دهد، زيرا اين پيشايندگی را نمیتوان از وجه بيرونی تفكيك كرد.
گرچه آنچه از اين بحث دستگير ما میشود اين است كه مفاهيم به واقعيت به مثابه ضرورت مطلق يا نامشروط ساختار میبخشند. اين نكته ما را به واكاوی انديشه مفهومی سوبژكتيو منتهی ساخت و ما دريافتيم نوعی استاندارد درونی اين انديشه را نيز به سمت بينشی درباره تماميتی ضروری و خودبسنده میكشاند كه از خود آگاه است. اما حال كه میدانيم انديشه سوبژكتيو به همان نتيجه نهايی به عنوان واقعيت دست میيابد و میدانيم كه مفهوم در ذهن به نحوی بنيادين با مفهوم هستیشناسانه يكی است، میتوانيم از آنچه درباره مفصلبندیهای مفهوم سوبژكتيو آموختهايم كمك بگيريم تا مفصلبندی ضروری امر واقعی را استخراج كنيم.
اين كاری است كه هگل اكنون آغازش میكند. آنچه پيش از اين صرفا تماميت تحت سلطه ضرورت قلمدادش میكرديم اكنون ساختاری با سطوحبندی تلقی میشود. واقعيت ضرورتا سطوح متفاوت هستی را متجلی میسازد. ديالكتيكِ ابژكتيويته اين سطوح را بنا به نظمی صعودی استنتاج میكند.»
حجم
۳۴۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
حجم
۳۴۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه