کتاب بیوه مردان سیاه (کتاب سوم)
معرفی کتاب بیوه مردان سیاه (کتاب سوم)
کتاب بیوه مردان سیاه (کتاب سوم) نوشتهٔ آیزاک آسیموف و ترجمهٔ سعید سیمرغ است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معمایی آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب بیوه مردان سیاه (کتاب سوم)
کتاب بیوه مردان سیاه (کتاب سوم) یکی از کتابهای مجموعهٔ «داستانهای بیوه مردان سیاه» است. در این رمان، با شش مرد حرفهای و پیشخدمتشان همراه میشوید. این شش نفر، ماهی یک بار در رستوران میلانو جمع میشوند تا غذای خوبی بخورند و گپ خوبی بزنند، ولی این اواخر، سرگرمی جدیدی هم برای نشستهایشان پیدا کردهاند. آنها شروع به حل معمای جنایتها و توطئهها با ابعادی ظاهراً ناممکن کردهاند. این شش نفر، همراه با پیشخدمت همیشه وفادارشان، «هنری» و با ترکیبی از تواناییهای شرلوک هولمز و هرکول پوارو، پروندههایی را به چالش میکشند که ممکن است با ذائقهٔ کارآگاهی شما تا آخرین حد ممکن جور دربیاید و تا انتهای هر داستان شما را همچنان به حدس و گمانهزنی وادار کند. با کارآگاهبازی آنها همراه شوید و لذت ببرید.
خواندن کتاب بیوه مردان سیاه (کتاب سوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان معمایی پیشنهاد میکنیم.
درباره آیزاک آسیموف
آیزاک آسیموف در ۲ ژانویهٔ ۱۹۲۰ به دنیا آمد و در ۶ آوریل ۱۹۹۲ میلادی از دنیا رفت. او نویسندهای آمریکایی - روسیتبار بود که داستانهایی در گونههای علمی، علمی - تخیلی، خیالپردازانه و وحشت مینوشت. این نویسنده در استان اسمالنسک در شوروی در خانوادهٔ آسیابانی یهودی متولد شد. در پنجسالگی خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کردند. ازآنجاکه در خانه با او به زبانهای ییدیش (زبان یهودیان اروپای شرقی) و انگلیسی صحبت میکردند، به هر دو زبان روان سخن میگفت، اما روسی نیاموخت. خواندن را از پنجسالگی آموخت و از آن هنگام در امور ادارهٔ مغازهٔ لبنیات فروشی به خانواده کمک کرد. در همان مغازه مجلههای علمی - تخیلی هم فروخته میشد و آیزاک کوچک آنها را میخواند. او در حدود یازدهسالگی شروع به نوشتن داستان کرد و چند سالی بیشتر نگذشته بود که توانست داستانهایش را به مجلههای عامهپسند بفروشد. در هجدهسالگی نخستین داستانش را به نام «گشتی در حوالی سیارک وستا» نوشت که در شمارهٔ اکتبر ۱۹۳۸ مجلهٔ «داستانهای حیرتآور» چاپ شد. سه سال بعد در سال ۱۹۴۱، داستان دیگری با عنوان «شبانگاه» به مجلهٔ یادشده فروخت که در آن زمان برترین مجله در این عرصه بود. او با نگارش «قوانین سهگانهٔ رباتیک» مشهور شد. دانشنامهٔ بریتانیکا این نویسنده را واضع واژهٔ رباتیک در زبان انگلیسی میشناسد. آیزاک آسیموف بیش از ۵۰۰ عنوان کتاب در تمام دستههای اصلی ردهبندی دوی (بهجز فلسفه) دارد و سیارک «آسیموف ۵۰۲۰» به افتخار او نامگذاری شده است.
بخشی از کتاب بیوه مردان سیاه (کتاب سوم)
«وقتی بیوه مردان سیاه نشست جدیدشان را با ضیافت ماه سپتامبر آغاز کردند، همان ماهی که رویدادهای ملی در آن رخ میداد، جای تعجب نبود که بحث به سمت سیاست کشیده شود.
امانیوئل روبین که میزبان آن نشست بود، (همانطور که انتظار میرفت) عیوب بسیاری را از هر دو نامزد پیدا کرده بود و تحلیلی یک دقیقهای از کمبودهایشان هر دو را کاملاً غیر قابل قبول نشان میداد.
تامس ترامبول با عصبانیت اخمی کرد و گفت: «پس اسم کی رو میخوای تو برگهٔ رأی بنویسی؟»
ماریو گونزالو یقهٔ کتش را که الگویی مثل لحافهای چهلتکه داشت صاف کرد و بهسرعت گفت: «اسم خودش رو. مانی چند سالی میشه که داره تو برگهٔ رأی یه ‹روبین› خشک و خالی مینویسه.»
روبین گفت: «خب اصلاً منطقی نیست بخوام اسم کسی رو روی برگهٔ رأی بنویسم که میدونم تواناییش بهاندازهٔ من نیست. اگه فقط محض این بحث اعتراف کنم برای ریاست جمهوری ایالات متحده ظرفیت ندارم، اون وقت هر آدمی که پایینتر از من باشه، به خودی خود نمیتونه رأی من رو، یا رأی هر کس دیگهای رو داشته باشه.»
جفری اولان که آرامآرام دومین جام نوشیدنیاش را مینوشید، جامی که هنوز به نقطهٔ میانیای نرسیده بود که باعث میشد ناخودآگاه آن را کنار بگذارد، با لحن تلخی گفت: «اگه همهچی مساوی باشه، فکر نمیکنم خوب باشه که رئیس جمهور فعلی رو از کاخ بندازیم بیرون. تجربه و ادامهدار بودن کار اهمیت خیلی زیادی داره.»
جیمز دریک که داشت از پشت دود سیگارش نگاه میکرد، گلویش را صاف کرد و بهآرامی گفت: «مگه دو سال پیش چقدر تجربه داشت وقتی...»
روبین وسط پرید و دریک را از بحث بیرون انداخت و گفت: «باهاش پای منطق رو وسط نکش، جیم. جف سال ۷۲ به نیکسون رأی داده.» ریش پریشانش سیخسیخ شده بود و از پشت شیشههای کلفت عینکش چشمغره میرفت.
اولان که صافتر از همیشه ایستاده بود و اندکی سرخی به گونههایش دویده بود گفت: «از این بابت شرمنده نیستم. سال ۷۲ مهمترین موضوع، خط مشی سیاست خارجی بود. تا همین الآن هم باور دارم سیاست خارجی نیکسون منطقی و مفید بود.»
روبین گفت: «آدم فاسدی بود.»»
حجم
۲۸۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲۸۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه