کتاب ایزدان هم
معرفی کتاب ایزدان هم
کتاب ایزدان هم نوشتهٔ آیزاک آسیموف و ترجمهٔ حسین شهرابی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان خارجی را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «شاهکارهای ادبیات علمی - تخیلی» است.
درباره کتاب ایزدان هم
کتاب ایزدان هم یک رمان علمی - تخیلی و نوشتهٔ آیزاک آسیموف است. آیزاک آسیموف این کتاب را به انسان تقدیم است و به این امیدوار است که سرانجام، روزی، در جنگ با بلاهت پیروز شود. داستان این رمان از فصل ش آغاز میشود. آیزاک آسیموف بیان کرده است که دلایلِ موجهی برای این کار دارد. این اثر در سه بخش با عنوانهای «برضد بلاهت...»، «ایزدان هم...» و «... بیهوده میستیزند؟» نگاشته شده است.
خواندن کتاب ایزدان هم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای علمی - تخیلی و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ایزدان هم
«دنیسون زیرلب گفت: «این دو تا لزوماً به یه معنا نیستند.»
«میدونم. بهخاطر همین گفتم یا. اما خوب ممکن هم هست این باشه که ما نه اونقدرها احمقیم و نه اونقدرها عقب. شاید یه دلیل ساده داشته باشه مثل اینکه اساساً هدفِ مشکلتری هستند. اگر برهمکنش هستهای قوی در پراجهان قویتر از جهان ماست، یعنی خورشیدهاشون خیلی کوچیکتره و به احتمال خیلی زیاد سیارههاشون هم خیلی کوچیکتر. مکانیابی تکدنیای پرتافتادهٔ اونها خیلی سختتر از مکانیابی سیارهٔ ماست.»
مکثی کرد و بعد ادامه داد: «یا فرض کن اونها میدان الکترومغناطیس رو آشکارسازی میکنند. میدان الکترومغناطیس سیاره خیلی بزرگتر از خودِ سیارهست و خیلی هم راحتتر میشه پیداش کرد. یعنی هرچند میتونند زمین رو راحت پیدا کنند، ماه رو نمیتونند که عملاً هیچ میدان الکترومغناطیس قابلملاحظهای نداره. شاید دلیل اینکه ما نتونستیم روی ماه نیروگاه پمپ تأسیس کنیم همین باشه. ضمن اینکه اگر سیارهٔ کوچیکشون میدان الکترومغناطیس خاصی نداشته باشه، ما نمیتونیم مکانیابیشون کنیم.»
دنیسون گفت: «فکر جذابی به نظر میرسه.»
«نکتهٔ دیگه... تبادلِ میانجهانی ضرایب بنیادیه که برهمکنش هستهای قوی اونها را تضعیف میکنه و خورشیدهاشون سردتر میشه؛ اما برهمکنشهای ما رو تشدید میکنه و باعث گرمترشدن و انفجارهای خورشیدهای ما میشه. این یعنی چی؟ فرض کن اونها بتونن بدون کمک ما هم یکطرفه انرژی جمع کنند اما با بازدهی بهشدت کم و بیفایده. به این ترتیب در حالت عادی، چنین چیزی کاملاً غیرعملی و بیهودهست. به ما احتیاج دارند تا با عرضهٔ تنگستن ــ به اونها و در عوض پذیرفتن پلوتونیوم ــ انرژی مستقیم و متمرکز رو بهسمت اونها هدایت کنیم. ولی فرض کن بازوی کهکشانی ما از درون منفجر بشه و از هم بپاشه و به اختروش تبدیل بشه. این اتفاق چنان تمرکزی از انرژی در همسایگی منظومهٔ شمسی پدید میآره که خیلی بیشتر از حالتِ فعلی هست و احتمالاً بیشتر از یک میلیون سال دوام پیدا کنه.
«وقتی اون اختروش شکل بگیره، حتی بازدهی بهشدت اندک هم مفیده. به همین خاطر اهمیت نداره براشون که ما نابود بشیم یا نه. راستش حتی شاید بشه گفت به نفع اونهاست که ما حتماً منفجر بشیم. اگر منفجر نشیم، ممکنه به هر دلیلِ ممکن و قابلتصوری پمپ رو تعطیل کنیم و هیچ کاری از دستشون برنیاد تا دوباره روند رو شروع کنند. بعد از انفجار هم به وادی ایمن میرسند؛ هیچکسی نمیتونه هیچ دخالتی بکنه... به همین خاطره وقتی کسی میگه اگر پمپ خطرناکه، چرا اون پراآدمهای زرنگ متوقفش نمیکنند؟ اصلاً نمیدونه و نمیفهمه داره چی میگه.»
«نویل همچین حرفی بهت زده بود؟»
«آره، گفت.»
«اما پراخورشید سردتر میشه؛ مگه نه؟»
سلنه با لحنی بیقرار گفت: «چه اهمیتی داره؟ پمپ که باشه برای هیچ کاری به خورشیدشون وابسته نیستند.»
دنیسون نفس عمیقی کشید و گفت: «بعیده از این ماجرا خبر داشته باشی... روی زمین شایعه شده بود لامونت از پراآدمها پیغامی گرفته مبنی بر اینکه پمپ خطرناکه، اما نمیتونند جلوش رو بگیرند. صد البته که کسی جدی نگرفت این حرف رو، ولی فرض کن راست باشه. فرض کن لامونت چنین پیغامی گرفته. ممکنه بعضی از پراآدمها اونقدر کردارشون انسانی بوده که دوست نداشتند جهانی رو نابود کنند که موجودات هوشمند یاریدهنده داشته؟ اما بعد اکثریتِ بهاصطلاح واقعبین جلوش رو گرفته باشه؟» »
حجم
۲۹۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه
حجم
۲۹۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه