تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب هر نفسی که می کشی
معرفی کتاب هر نفسی که می کشی
معرفی کتاب هر نفسی که می کشی
کتاب الکترونیکی «هر نفسی که میکشی» (Every Breath You Take) نوشتهٔ مشترک «مری هیگینز کلارک» و «آلافیر بورک» با ترجمهٔ «سیده لیلی شمسآبادی» و نشر شالگردن، اثری در ژانر معمایی و جنایی است که به ماجرای قتلی مرموز در نیویورک میپردازد. این کتاب بخشی از مجموعه داستانهای «تحت سوءظن» است و با محوریت شخصیت «لوری موران»، تهیهکنندهٔ برنامهای تلویزیونی دربارهٔ پروندههای حلنشده، روایت میشود. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هر نفسی که می کشی
«هر نفسی که میکشی» در فضایی معاصر و شهری، داستانی معمایی را روایت میکند که در آن مرگ مشکوک یک زن ثروتمند به نام «ویرجینیا ویکلینگ» در جریان مراسمی باشکوه در موزهٔ هنر متروپولیتن، توجه رسانهها و پلیس را جلب میکند. این کتاب در ادامهٔ همکاری «مری هیگینز کلارک» و «آلافیر بورک» نوشته شده و بخشی از مجموعهای است که به بررسی پروندههای جنایی حلنشده میپردازد. شخصیت اصلی، «لوری موران»، تهیهکنندهٔ برنامهٔ تلویزیونی «تحت سوءظن»، با چالشهای شخصی و حرفهای روبهروست و تلاش میکند حقیقت را در میان لایههای پیچیدهٔ روابط خانوادگی، انگیزههای مالی و رازهای پنهان کشف کند. فضای داستان، دنیای پرزرقوبرق نیویورک و مناسبات اجتماعی طبقهٔ مرفه را با جزئیات به تصویر میکشد و در عین حال، به دغدغههای اخلاقی و عاطفی شخصیتها نیز میپردازد. این اثر با تمرکز بر روابط انسانی، سوءظنها و پیچیدگیهای روانی، تصویری از جامعهٔ معاصر و چالشهای حل پروندههای جنایی ارائه میدهد.
خلاصه کتاب هر نفسی که می کشی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با مرگ «ویرجینیا ویکلینگ»، زنی ثروتمند و عضو هیئت امنای موزه، آغاز میشود که در شبی برفی و در جریان مراسمی خصوصی از پشتبام موزه به پایین سقوط میکند. پلیس و رسانهها به سرعت «ایوان گری»، مربی خصوصی و دوستپسر جوانتر ویرجینیا را مظنون اصلی معرفی میکنند، بهویژه به دلیل اختلاف سنی، انگیزههای مالی و سرمایهگذاری ویرجینیا در باشگاه ایوان. با این حال، شواهد کافی برای اثبات جرم وجود ندارد و پرونده در هالهای از ابهام باقی میماند. «لوری موران»، تهیهکنندهٔ برنامهٔ تلویزیونی «تحت سوءظن»، تصمیم میگیرد این پرونده را دوباره بررسی کند. او با اعضای خانوادهٔ ویرجینیا، از جمله دخترش آنا، پسرش کارتر و دامادش پیتر، و همچنین دستیار ویرجینیا، پنی، گفتگو میکند. هر یک از این افراد انگیزهها و رازهای خود را دارند و روابط خانوادگی پرتنش و اختلافات مالی، فضای سوءظن را تشدید میکند. لوری در مسیر تحقیق، با چالشهای شخصی و حرفهای روبهرو میشود و باید میان حقیقتیابی و فشارهای رسانهای و خانوادگی تعادل برقرار کند. داستان با پیشرفت تحقیقات، لایههای جدیدی از انگیزهها و روابط پنهان را آشکار میکند و مخاطب را تا پایان در تعلیق نگه میدارد، بیآنکه پایان ماجرا را لو دهد.
چرا باید کتاب هر نفسی که می کشی را خواند؟
این کتاب با روایت معمایی و پرکشش، خواننده را به دنیای پروندههای حلنشده و روابط پیچیدهٔ انسانی میبرد. پرداختن به سوءظنهای خانوادگی، انگیزههای مالی و روانشناسی شخصیتها، اثری چندلایه خلق کرده که هم برای علاقهمندان به داستانهای جنایی و هم برای کسانی که به بررسی روابط انسانی علاقه دارند، جذاب است. فضای شهری نیویورک و جزئیات مراسمهای اشرافی، به داستان رنگ و بوی خاصی میدهد و روند کشف حقیقت، مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند.
خواندن کتاب هر نفسی که می کشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای دوستداران رمانهای معمایی و جنایی، علاقهمندان به داستانهایی با محوریت روابط خانوادگی و رازهای پنهان، و کسانی که به روایتهای چندلایه و شخصیتپردازی دقیق علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای مخاطبانی که به دنبال داستانی پرتعلیق و پر از پیچشهای غیرمنتظره هستند، انتخاب خوبی خواهد بود.
بخشی از کتاب هر نفسی که می کشی
«در یک عصر دوشنبهی سرد و زمستانی؛ ویرجینیا ویکلینگ شصتوهشت ساله به آرامی در گالری لباس موزهی هنر متروپولیتن راه میرفت. همانطور که در نمایشگاهها سرگردان بود، حتی فکرش را هم نمیکرد این شب مسحورکننده با تراژدی به پایان رسد. یا این که فقط چهار ساعت دیگر زنده است. موزه برای بازدید عموم بسته بود زیرا پرسودترین گردآوری کمکهای مالی سال در شرف وقوع بود. اما برای این ساعت، از متولیان امر دعوت شده بود تا بهطور خصوصی لباسهایی که بانوان تراز اول سابق در مراسم افتتاحیه پوشیده بودند را ببینند و بررسی کنند. لباس ویرجینیا مشابه لباسی بود که باربارا بوش در سال ۱۹۸۹ پوشیده بود. لباس توسط اسکار دلا رنتا، به صورت یک نیمتنهی آستین بلند مشکی مخملی و یک دامن بلند ساتن به رنگ آبی طاووسی طراحی شده بود. او احساس میکرد دقیقاً همان قهری که میخواست در دیگران ایجاد کند را دارد. اما هنوز از آرایشی که دینا به کار برده مطمئن نبود زیرا فکر میکرد ممکن است خیلی واضح باشد. دینا گفته بود: خانم ویکلینگ بهم اعتماد کنین. این آرایش با موهای تیره و پوست زیبای شما عالیه و نیاز به رژ لب روشن دارین. ویرجینیا با خود فکر کرد شاید اینطور باشد و شاید هم نه. او میدانست این نوع آرایش، حدود ده سال از سنش را کمتر کرده است. او از یک لباس مراسم افتتاحیه سمت لباس دیگر رفت و مجذوب تفاوت آنها شد.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه