کتاب بنیاد (جلد اول؛ بنیاد)
معرفی کتاب بنیاد (جلد اول؛ بنیاد)
کتاب بنیاد نوشتهٔ آیزاک آسیموف و ترجمهٔ حسین شهرابی است. انتشارات کتابسرای تندیس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر علمیتخیلی آمریکایی، حاوی جلد اول از سهگانهٔ «بنیاد» است.
درباره کتاب بنیاد
کتاب بنیاد (Foundation) شامل ۵ داستان کوتاه پیوسته است که در سال ۱۹۵۱ و توسط انتشارات «نوم» بهعنوان کتابی مستقل چاپ شد. در این مجموعه داستان، ماجرای روزهای اولِ بنیاد بیان میشود؛ مؤسسهای که روانتاریخدانی به نام «هری سلدون» آن را پایهگذاری کرده تا از بهترینهایِ تمدن کهکشانی پس از فروپاشی امپراتوری کهکشانی نگهداری شود. چهار داستان از پنج داستان، پیش از این بین سالهای ۱۹۴۲ و ۱۹۴۴ در مجلهٔ «علمی - تخیلیِ شگفتآور» با عناوینی دیگر چاپ شده بودند. بخشِ پنجمی که از نظر ترتیب زمانیِ داستانی بخش اول محسوب میشود، برای چاپ سال ۱۹۵۱ انتشارات نوم اضافه شد. اندکی بعد دو کتاب دیگر (هر کدام شامل ۲ رمان کوتاه) منتشر شدند و مجموعاً سهگانهای را به وجود آوردند. بعدها آیزاک آسیموف به آنها نوشتههای دیگری افزود. مجموعهٔ «بنیاد» معمولاً بهعنوان یکی از بهترین کارهای این نویسندهٔ آمریکایی در نظر گرفته میشود (همراه با مجموعهٔ «رباتها» که جهانی مشترک با هم دارند).
کتاب بنیاد را آغازگر مجموعه داستانهایی دانستهاند که در آیندهای بسیار دور رقم میخورد؛ آیندهای که در آن، سیارهٔ زمین به فراموشی سپرده شده و انسانها در سراسر کهکشان به زندگی خود ادامه میدهند. در این اثر، «امپراتوری کهکشانی» با مشکلاتی روبهرو است؛ بهویژه سیارهٔ کنترل مرکزی که پر از دفترهای اداری و کارکنان مختلف است، اکنون با تهدید حملهٔ نظامی یا فروپاشی مواجه شده است. تنها کسی که جرئت دارد با این فاجعه قریبالوقوع روبهرو شود، همان روانشناس تاریخی و ریاضیدان به نام «هری سلدون» است. این شخصیت بهصورت علمی میتواند آینده را پیشبینی کند. این آینده اصلاً امیدوارکننده نیست! یک «عصر تاریکی» دیگر قرار است نژاد انسان را به وضعیتی وحشی و بدوی بازگرداند. هری تصمیم میگیرد دانستههای نژاد انسان را در یک دانشنامه جمعآوری و ذخیره کند، اما کاملشدن این پروژه به زمان بسیاری نیاز دارد و چه کسی پس از او میتواند به این کار ادامه دهد؟
خواندن کتاب بنیاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب مجموعه داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره آیزاک آسیموف
آیزاک آسیموف در ۲ ژانویهٔ ۱۹۲۰ به دنیا آمد و در ۶ آوریل ۱۹۹۲ میلادی از دنیا رفت. او نویسندهای آمریکایی - روسیتبار بود که داستانهایی در گونههای علمی، علمی - تخیلی، خیالپردازانه و وحشت مینوشت. این نویسنده در استان اسمالنسک در شوروی در خانوادهٔ آسیابانی یهودی متولد شد. در پنجسالگی خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کردند. ازآنجاکه در خانه با او به زبانهای ییدیش (زبان یهودیان اروپای شرقی) و انگلیسی صحبت میکردند، به هر دو زبان روان سخن میگفت، اما روسی نیاموخت. خواندن را از پنجسالگی آموخت و از آن هنگام در امور ادارهٔ مغازهٔ لبنیات فروشی به خانواده کمک کرد. در همان مغازه مجلههای علمی - تخیلی هم فروخته میشد و آیزاک کوچک آنها را میخواند. او در حدود یازدهسالگی شروع به نوشتن داستان کرد و چند سالی بیشتر نگذشته بود که توانست داستانهایش را به مجلههای عامهپسند بفروشد. در هجدهسالگی نخستین داستانش را به نام «گشتی در حوالی سیارک وستا» نوشت که در شمارهٔ اکتبر ۱۹۳۸ مجلهٔ «داستانهای حیرتآور» چاپ شد. سه سال بعد در سال ۱۹۴۱، داستان دیگری با عنوان «شبانگاه» به مجلهٔ یادشده فروخت که در آن زمان برترین مجله در این عرصه بود. او با نگارش «قوانین سهگانهٔ رباتیک» مشهور شد. دانشنامهٔ بریتانیکا این نویسنده را واضع واژهٔ رباتیک در زبان انگلیسی میشناسد. آیزاک آسیموف بیش از ۵۰۰ عنوان کتاب در تمام دستههای اصلی ردهبندی دوی (بهجز فلسفه) دارد و سیارک «آسیموف ۵۰۲۰» به افتخار او نامگذاری شده است.
بخشی از کتاب بنیاد
««بله، ولی مزاجِ من با تو فرق میکند.» آرامآرام تهِ سیگارش را میجوید. خیلی وقت بود که دیگر توتونِ ملایمِ محصولِ نسر واقع گیرش نمیآمد و میدانست این لذتِ دورانِ جوانی نصیبش نمیشود. آن روزها که از سرتاسرِ امپراتوریِ کهکشانی فضاناو به سیارهٔ ترمینوس میآمد، به برزخی تعلق داشت که تمامِ «روزهای خوشِ گذشته» به آن میرفتند. به همان برزخی که امپراتوریِ کهکشانی میرفت. دوست داشت بداند امپراتورِ جدید کیست؛ البته اگر اصلاً امپراتور در کار بود. یا اصلاً اگر خودِ امپراتوری در کار بود. قسم به فضای بزرگ که سی سال از قطعِ ارتباطِ مرکز با لبهٔ کهکشان میگذشت؛ کلِ جهانِ ترمینوس شامل بود بر خودش و چهار پادشاهیِ همسایهاش.
قدرت و قدرتمندان با چه وضعی سقوط کرده بودند! پادشاهیها! زمانهای قدیم حاکمنشین بودند و جزوِ یک ایالتِ واحد به حساب میآمدند که به نوبهٔ خود جزوِ یک بخش بود و آن بخش هم جزوِ یک «قِطاعِ کهکشانی» بود و در نهایت همهٔ قطاعها جزوِ امپراتوریِ همهجاگسترِ کهکشانی بودند. حالا آن امپراتوری تسلطش را بر اقصای دورِ کهکشان از کف داده بود و این گروهِ پراکندهٔ سیاراتْ پادشاهیِ مستقل شده بودند؛ همهشان هم یک مشت شاه و اشرافزادهٔ مضحک و تمسخرآمیز داشتند و درگیرِ جنگهای رقّتبار و بیمعنا بودند و زندگیِ رقّتانگیزشان در میانِ ویرانهها ادامه مییافت.»
حجم
۲۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۲۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه