کتاب درس های تاریخ
معرفی کتاب درس های تاریخ
کتاب درس های تاریخ نوشتهٔ ویل دورانت و آریل دورانت و ترجمهٔ محسن خادم است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب درس های تاریخ
نویسندگان این دفتر ویلیام جیمز دورانت و همکار و همسرش آریل دورانت، مشهور به دورانتها هستند، که در کار نوشتن کتابهای ساده دربارهٔ فلسفه و تاریخ و مسائل اجتماعی شهرتی عالمگیر دارند.
ویلیام (ویل) دورانت به سال ۱۸۸۵ در ایالت ماساچوست آمریکا به دنیا آمد و در ۱۹۰۷ از دانشکده سنتپیتر با درجه لیسانس فارغالتحصیل شد. ابتدا مدتی به کار خبرنگاری پرداخت، اما زود دست از آن کشید و در نیوجرسی در دانشکدهای به تدریس زبانهایفرانسه، لاتین و انگلیسی و ریاضیات مشغول شد. چندی هم به مدرسهای مذهبی در همان ایالت پیوست، اما محیط بیجنبش و تعلیمات آن را موافق ذوق و نیازهای خویش نیافت و آنجا را ترک گفت. باز در نیویورک در آموزشگاهی کار تدریس را از سر گرفت. در این گیرودارها موفق شد از دانشگاه کلمبیا در رشته فلسفه درجه دکترا دریافت کند، و نیز ضمن تدریس در آموزشگاه فوق با همسر آینده خویش آشنا شد.
فعالیت نویسندگی ویل در سال ۱۹۱۷ با نگارش کتابی به نام فلسفه و مسئله اجتماعی آغاز شد. در سال ۱۹۲۶ کتاب معروف سرگذشت فلسفه او انتشار یافت که با موفقیت بینظیری روبهرو شد و در عرض سه دهه بیش از دو میلیون نسخه آن به فروش رفت و به سرعت به بیشتر زبانها ترجمه شد. سال بعد تنها نوشته داستانی او با عنوان گذار به چاپ رسید. این کتاب در واقع شرح گمراهیها و اشتباهات دینی و سیاسی خودش بود. در سال ۱۹۲۹ کتاب دیگری در زمینه فلسفه با عنوان منازل فلسفه نوشت، در سال ۱۹۷۰، تقریباً پس از پایان نگارش ده جلدِ تاریخ تمدن، (۱۹۲۹ ـ ۱۹۶۷)، و دفتر حاضر، کتابی منتشر ساخت با نام تفسیر زندگی: بررسی ادبیات معاصر. این اثر ساده مجموعه یادداشتها و نکات جالبی بود که در سراسر عمر خویش گرد آورده بود.
در نیویورک، هنگام تدریس، با یکی از شاگردان خود به نام آدا (آیدا) کوفمن آشنا شد و این آشنایی به ازدواج کشید. در آن زمان ویل ۲۸ ساله بود و همسرش تنها ۱۵ سال داشت. ویلیام این همسر بسیار جوان را آریل خواند، که بعدها نام قانونی وی گشت.
با اینکه آریل در نگارش تمام جلدهای تاریخ تمدن، شرکت و همکاری داشت، اما تا جلد هفتم آن، به نام آغاز عصر خرد، در سال ۱۹۶۱، رسماً نویسنده به حساب نیامده بود. از آن سال به بعد همکار رسمی جلدهای آینده شناخته شد، که از آن جمله بود جلد دهم، به نام روسو و انقلاب، اثری که دورانتها را برنده جایزه پولیتزر ساخت. در کتاب «زندگینامه ما دو تن»، دورانتها به شرح همکاریهای خود پرداختهاند.
درآمدهای حاصل از فروش سرگذشت فلسفه، سبب شد که ویلیام تدریس را رها کند و زن و شوهر بیدغدغه معاش، با فراغ خاطر اوقات خویش را صرف مطالعه و نگارش سازند (گاه تا چهارده ساعت در روز).
ویلیام در مصاحبهای درباره نحوه کاری که برگزیده بودند، چنین گفت: «پس از تکمیل هر جلد... دقیقاً مطالب جلد بعد را مشخص ساخته آن را به چندین فصل تقسیم میکنیم. پس از آن نگارش مطالب هر فصل بررسی میشود. معمولا برای هر جلد تاریخ پانصد جلد کتاب میخوانیم، و در حین آن آنچه را مورد نیاز هر فصل است مطالعه میکنیم.»
در واقع دورانتها زندگی خویش را وقف نگارش تاریخ چهار هزار ساله بشر ساختند و کوشیدند آن ۴ هزاره را با دیدی بسیار وسیع و کلی بنگرند و سرگذشت آن را بسی جامع و دلپذیر به توصیف درآورند. خود در این باره میگویند: «این اقدامی خانوادگی بود، شاید هم حبس ابد، ولی از آن متأسف نیستیم.» همکاری در زندگی مشترک این زوج وفادار را مصداق دوستی و وفاداری ساخت، تا آنجا که سرانجام در سال ۱۹۸۱ به فاصله چند ماهی از پی هم به سرای دیگر شتافتند.
ناگفته نماند که طرح کلی نگارش تاریخ تمدن، در سال ۱۹۱۵، هنگام مطالعه تاریخ تمدن در انگلیس، اثر هانری تامس باکل، به اندیشه ویلیام راه یافت، اما وی تصمیم گرفته بود برخلاف باکل تاریخ تمدن را به پایان برساند، و چیزی فراهم آورد که به گفته موریس مترلینگ «در شمار بزرگترین تاریخهای بشر است... جریانی یکدست، تابناک و خالی از عیب... قلم دکتر دورانت به هرچه بپردازد آن را روشن و ساده میکند.»
در کتاب درس های تاریخ که پس گفتاری است بر ده جلد تاریخ تمدن، و در واقع، عصاره آن، دورانتها کوشیدهاند با دستیابی به گنجینه تاریخ چهار هزاره بشر، سرانجام به پرسشهای بسیار کلی مطروح در تاریخ پاسخ گویند و به قول خود «دریابند تاریخ درباره سرشت و رفتار و امید و آینده انسان چه میتواند گفت.»
آنچه در خلال این مختصر سطور به چشم میخورد اندیشههای والا و نوعدوستانه زوج نویسنده است، اینان پس از تجربه همه مکاتب و آرمانها در کارگاه تاریخ (و به قول خود همه ایسمها به مقتضای جوانی) و گذر از جنگ هفتاد و دو ملت، بزرگترین آموزه تاریخ را این مییابند که صبورانه حقیقت را بپذیریم و پندارهای یکدیگر را ارج نهیم.
خواندن کتاب درس های تاریخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر کتاب تاریخ فلسفهٔ ویل دورانت را خواندهاید، کتاب درس های تاریخ را هم بخوانید.
بخشی از کتاب درس های تاریخ
«روی زمین تقریباً دو میلیارد غیرسفید، و نهصد میلیون (در ۱۹۶۸ مترجم.) سفیدپوست زندگی میکنند. هرچند هنگامی که ژوزف آرتور گوبینو در رساله در نابرابری نژادهای انسان (۱۸۵۳ ـ ۵۵)، اعلام داشت که نوع انسان از نژادهای متمایزی ترکیب شده است که فطرتاً (مانند افراد) در ساختار جسمانی، ظرفیتِ ذهنی و کیفیات سرشتی متفاوتند و تنها یک نژادِ «آریا» در فطرت برتر از دیگران بوده است، بسیاری از غیررنگینها شاد شدند.
بر این سیاره زمین در میان یادگارهای انسان در علم، هنر، و تمدن هرچه عالی، ارجمند یا ثمربخش است، از نقطه شروع یگانهای سرچشمه گرفته، از گسترش گوهر واحدی است... و آن تنها متعلق به یک خانواده است، که شاخههای متعدد آن بر همه جهانِ متمدن حکومت کردند... تاریخ نشان میدهد که تمدن در کل از نژاد سفید برخاسته، و هیچ نژادی بیکمک او نمیتواند زنده بماند، و یک جامعه تا هنگامی بزرگ و تواناست که خون پاک گروه پدیدآورندگان خود را حفظ کند.
امتیازات محیطی (براساس نظر گوبینو) نمیتواند مبین پیدایش تمدن باشد، چه عین همان محیط (مثلا رودهای بارورکننده خاک) که تمدن مصر و خاور نزدیک را پرورانید، در میان سرخپوستان آمریکای شمالی، با وجود زندگی بر خاکی حاصلخیز در کنار رودبارهای باعظمت، تمدنی به وجود نیاورد. نهادهای اجتماعی هم سازنده تمدن نیستند، زیرا تمدن در انواع نهادهای متفاوت، حتی متضاد به وجود آمده است، چنان که در مصرِ سلطنتی و آتنِ «دمکراتیک» به وجود آمد. ظهور، پیشرفت، انحطاط و سقوط یک تمدن به خصوصیت ذاتی نژاد بستگی دارد. انحطاط تمدن همان گونه که واژه آن شان میدهد، بریدن از ذات قوم و نژاد است. «ملتها تنها در نتیجه اختلاط خونهای گوناگون، فاسد میشوند.» معمولا این امر نتیجه ازدواج میان افراد نژاد غالبِ برتر با مغلوب صورت میگیرد. تفوّق نژاد سفید در ایالاتِ متحده و کانادا (که با بومیان داد و ستد ازدواجی نکردند) بر سفیدپوستان آمریکای لاتین (که کردند) از همین جاست. تنها آنانی که خود محصول چنین اختلاطهای تضعیف کنندهاند، از تساوی نژادی سخن میگویند، یا میاندیشند که «همه انسانها برادرند.» همه شخصیتها و مردم قدرتمند وجدان نژادی دارند و برحسب غریزه از ازدواج با خارج از گروه نژادی خود بیزار و گریزانند.»
حجم
۱۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه
حجم
۱۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه