بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مرگ را جدی نگیر | طاقچه
تصویر جلد کتاب مرگ را جدی نگیر

بریده‌هایی از کتاب مرگ را جدی نگیر

نویسنده:استیون ندلر
انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأی
۵٫۰
(۲)
«هیچ‌چیز در طبیعت برخلاف قوانین کلی آن رخ نمی‌دهد... نمی‌توان واژهٔ معجزه را مگر از دیدگاه انسان‌ها فهمید و معنای دیگری جز این ندارد که بگوییم علت طبیعی آن بر پدیدهٔ آشنای دیگری استوار است یا دست‌کم، کسی که درباره‌اش می‌نویسد یا حرف می‌زند نمی‌تواند توضیح درستی برایش ارائه دهد.»
زهرا
«من خواهان عشقی عقلانی به خدا هستم.»
سپیده اسکندری
. انسان آزاد، گرفتار مرگ‌اندیشی نمی‌شود؛ چون می‌داند اندیشیدن مداوم به این موضوع ناشناخته، تنها شیرینی روزهای زندگی را تلخ می‌کند و او را از بهترین عملکرد خود بازمی‌دارد.
سپیده اسکندری
آن‌ها (انسان‌ها)، در خود و جهان بیرون، ابزارهای متعددی می‌یابند که در پیگیری منافعشان مفید است؛ مانند چشم‌ها برای دیدن، دندان‌ها برای جویدن، گیاهان و حیوانات به‌عنوان غذا، خورشید برای نور و دریایی که زندگی ماهی‌ها به آن وابسته است. ازاین‌رو، اجزای طبیعت را ابزاری برای استفادهٔ خود در نظر می‌گیرند. آن‌ها باتوجه‌به اینکه این ابزارها را یافته و آن‌ها را برای خود پدید نیاورده‌اند، معتقد می‌شوند که شخص دیگری این‌ها را برای ایشان آماده کرده است. ازآنجاکه این چیزها را ابزار در نظر می‌گیرند، نمی‌توانند باور کنند این چیزها خودشان پدید آمده باشند؛ اما با اندیشیدن به ابزاری که به ساختنش عادت کرده‌اند، چاره‌ای جز این استنباط ندارند که طبیعت یک یا چند قانونگذار دارد که از آزادی بشر بهره‌مند است و بر تمام کارها نظارت دارد و همه‌چیز را برای استفادهٔ آن‌ها آفریده است.
سپیده اسکندری
پس از اینکه از راه تجربه به جنبهٔ توخالی امور عادی که روزانه به آن‌ها برمی‌خوریم پی بردم و فهمیدم تمام مواردی که منبع و مایهٔ نگرانی من بودند، تاآنجاکه نفس از آن‌ها تأثیر می‌پذیرد در درون خود اندوخته‌ای از خیر یا شر ندارند، به‌تفصیل به این پرسش پرداختم که آیا خوب حقیقی که بتواند خود را به‌چالش بکشد و به‌تنهایی بر نفس اثر بگذارد و همهٔ ویژگی‌های دیگر را کنار بزند، وجود دارد. در واقع، آیا چیزی وجود دارد که یافتن و آشنایی با آن مرا تا ابد از لذتی همیشگی و فوق‌العاده بهره‌مند کند.
سپیده اسکندری
مهم‌ترین هدف فلسفهٔ اسپینوزا که تئوری‌های متافیزیکی، شناختی، سیاسی، الهی و دینی او در خدمت آن است، این است که مسیری به بهروزی حقیقی، به وضعیت پایدار و کامل سعادت انسان نشان بدهد که دستخوش دگرگونی بخت و تصادف نباشد.
سپیده اسکندری
اگر تنها یک مضمون مشترک در تمام نوشته‌های اسپینوزا وجود داشته باشد که موجب یگانگی آن‌ها می‌شود، مضمون آزادی است. رسالهٔ الهی‌سیاسی به آزادی اندیشه و بیان می‌پردازد؛ آزادی شخصی، شهروندی و دینی، چنان‌که قدرت دینی و سیاسی نتواند «آزادی نظریه‌پردازی» کسی را محدود کند. در پایان رساله، برجسته‌ترین بیانیهٔ رواداری اوایل دوران تجدد آمده است: هیچ‌چیز برای جمهوری بهتر و امن‌تر از پارسایی نیست و دین تنها باید به عشق و مهربانی و عدالت بپردازد و حق قدرت‌های برتر در مسائل معنوی و مادی تنها بر کردار مردم است. دربارهٔ دیگر موارد، همه باید این حق را داشته باشند که به هرچه می‌خواهند بیندیشند و آنچه می‌اندیشند به‌زبان بیاورند.
سپیده اسکندری
در دنیای اسپینوزا هیچ کمبودی وجود ندارد. هیچ‌چیز ناقص و سرهم‌بندی‌شده و مخدوش نیست. هیچ بدی‌ای وجود ندارد و هیچ‌چیز از آنچه «انتظار می‌رود» کمتر نیست. همه‌چیز کامل است؛ اما در طبیعت تهی از ارزش اسپینوزا، تمام این‌ها یعنی همه‌چیز همان است که هست. کمال همان واقعیت است؛ زیرا کافی است پدیده برای اینکه کامل باشد همانی باشد که در واقعیت هست. اسپینوزا تأکید می‌کند «برای من واقعیت و کمال معنایی یکسان دارند.»
سپیده اسکندری
اسپینوزا تأکید می‌کند آنگاه که «کمال» معیار سنجش در نظر گرفته شود، باید گفت پدیده‌ای که در مسیر عادی طبیعت پا به عرصهٔ وجود می‌گذارد، به‌خودی‌خود کامل یا ناقص نیست. مسئله تنها این است که پدیده چگونه از دید بیننده ارزیابی می‌شود.
سپیده اسکندری
ازآنجایی‌که ممکن است به‌دلیل تفاوت در تجربه یا سلیقه، آرمان یک فرد از پدیده‌ای بخصوص با آرمان فرد دیگری از همان پدیده متفاوت باشد، اینکه اولی چه‌چیزی را کامل می‌داند یا نمی‌داند با دومی فرق می‌کند. اگر «تصور کلی» دو نفر از هستی خانه، میز یا بستنی یا آنچه باید باشند متفاوت باشد، درنهایت این دو دربارهٔ میزان کمال این یا آن خانه یا میز یا بستنی دیدگاه متفاوتی دارند. چنین ارزیابی‌هایی تنها بر مبنای دیدگاه‌های شخصی و متغیر و حتی استانداردها و معیارهای قراردادی شکل می‌گیرند و نمی‌توان دربارهٔ آن‌ها قضاوت کرد.
سپیده اسکندری
شاید رفتارهای انسان‌دوستانه‌ای از ما سر بزند که به‌واسطهٔ آن‌ها اقدامی هدفمند انجام بدهیم که به سعادت دیگران کمک کند. بااین‌حال، نیروی محرک نهفته (اما نه لزوماً آگاهانه) در چنین اقداماتی همواره پیشرفت و مراقبت از خویش است. ممکن است همیشه دست به انجام کاری نزنیم که درحقیقت پایداری‌مان را تقویت کند و بیشتر وقت‌ها در بی‌خبری اقدامی کنیم که مخالف پایداری‌مان است. اما هر کاری بکنیم، خواه به ما کمک کند یا آسیب بزند و هرطور که امیالمان بر ما آشکار شوند، همگی ریشه در کناتوس ما دارند که هدفش ایجاد پایداری در هستی ماست.
سپیده اسکندری
بنا به اصل کناتوس، هیچ‌کس تنها از رهگذر طبیعت و ظرفیت‌های خود و مستقل از تأثیرات و احساساتی که سایر چیزها به او تحمیل می‌کنند، جز تلاش برای پایداری و افزایش قدرتش اقدامی نخواهد کرد. هرگاه موجود خردمندی آن اندازه فعال است که به‌واسطهٔ شناخت درونی خود به‌حرکت درمی‌آید، به‌این‌ترتیب درک درستی از آنچه برای او بهترین است به‌دست می‌آورد، کردارش را هدایت می‌کند و ازاین‌رو، در وضعیت فعلی او پیشرفت حاصل می‌گردد.
سپیده اسکندری
«آنچه انسانی بدان عشق می‌ورزد، دیگری از آن متنفر است. آنچه کسی از آن می‌ترسد، دیگری نمی‌ترسد و اینکه ممکن است یک شخص واحد، اکنون به چیزی که پیش‌تر از آن بدش می‌آمد عشق بورزد و اکنون جرئت انجام کاری را داشته باشد که پیش‌تر از آن وحشت داشت.» (۳۱) مهم‌تر اینکه اشتیاق بنا به عواطفی که در آن نقش دارند متنوع است. ابژه‌ای آرزو و اشتیاق یک نفر است، درحالی‌که دیگری آن را پس می‌زند.
سپیده اسکندری
ممکن است همیشه دست به انجام کاری نزنیم که درحقیقت پایداری‌مان را تقویت کند و بیشتر وقت‌ها در بی‌خبری اقدامی کنیم که مخالف پایداری‌مان است. اما هر کاری بکنیم، خواه به ما کمک کند یا آسیب بزند و هرطور که امیالمان بر ما آشکار شوند، همگی ریشه در کناتوس ما دارند که هدفش ایجاد پایداری در هستی ماست.
زهرا
واقعیت این است که شخص آزاد همان الگوست. شخص آزاد نمایانگر انسانی آرمانی است، نه انسانی آرمانی ساخته و پرداختهٔ دیدگاه و عواطف منفعل شخصی، بلکه بنیانی متافیزیکی در طبیعت انسان دارد. وقتی انسان‌ها واقعاً وجود آرمانی را بشناسند، وقتی تمام تلاششان برای رسیدن به او باشد، آنگاه بر پایهٔ درک ژرفی از حقیقت هستی خود، برای دستیابی به آن می‌کوشند. نهایت آرزویی آگاه و خردمندانه، تبدیل‌شدن به شخصی آزاد، انسانی با بیشینهٔ قدرت یا تکاپو (برای پایداری) است.
سپیده اسکندری
شخص آزاد نمایانگر تصوری آرمانی است؛ اما (در اصل) وضعیتی ممکن از طبیعت وجودی راستین انسانی ماست. در واقع، بنا به گفته‌های اسپینوزا، شخص آزاد کسی است که «بر اساس رهنمودهای خرد» عمل می‌کند.
سپیده اسکندری
«سخنانی که گفته شد نشان می‌دهد علل بیرونی به‌شیوه‌های بسیاری بر ما اثر می‌گذارند و ما ناآگاه از پایان و سرنوشت خود، همچون امواجی بر دریا، دستخوش بادهای ناهم‌سو به چپ و راست می‌غلتیم.»(۳) به‌جای اینکه از خودمان حساب ببریم، به‌دلیل عواطف ناپایدارمان، غلام حلقه‌به‌گوش پدیده‌های بیرونی هستیم. گویی کنترل خوشبختی ما دست خودمان نیست.
سپیده اسکندری

حجم

۳۵۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

حجم

۳۵۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان