کتاب نقاشی دلپذیر
معرفی کتاب نقاشی دلپذیر
کتاب نقاشی دلپذیر نوشتهٔ مارسل امه و ترجمهٔ ناهید فروغان است و نشر مد آن را منتشر کرده است. این کتابْ داستان لافلور، نقاشی است که در دوران بعد از جنگ جهانی دوم میشکفد.
درباره کتاب نقاشی دلپذیر
مارسل امه متولد سال ۱۹۰۲، نویسنده و دراماتورژ فرانسوی بود. او از کالج دودال فارغالتحصیل شد و به عنوان روزنامهنگار در پاریس مشغول به کار شد. اولین رمان خود را در سال ۱۹۲۶ منتشر کرد. پس از موفقیت رمان مادیان سبز بر نوشتن رمان و داستان کودک تمرکز کرد. با وجود نگاه بدبینانهای که به مسائل جهان داشت، اما با طنزی سیاه از خلق جهانی پر از یأس و پوچی جلوگیری اجتناب میکرد. امه با درآمیختن واقعیت و خیال همراه با چاشنی طنز به نقد حماقتهای جمعی میپرداخت.
لافلور یک نقاش فوقالعاده با استعدادی غریب است. نقاشیهایش کیفیت خارق العادهای در هنر ندارند و قرار نیست تاریخ هنر را به قبل و بعد از خود تقسیم کند. در سالهای پس از جنگ جهانی دوم وقتی اروپا هنوز گرفتار تبعات جنگ است و دولتها بهسختی از پس سیرکردن شکم اتباعشان برمیآیند و کوپن و سهمیهٔ ارزاق بازار داغی دارد، لافلور با استعداد عجیبش در پاریس ظهور میکند. او تابلوهایی را میکشد که مخاطب با دیدنشان سیر میشود و دیگر احساس گرسنگی نمیکند حتی طعم خوردن یک دسر بعد از غذایی دلچسب را زیر زبان خواهد داشت انگار که یک پای دلچسب با خامهٔ شکلاتی خورده باشد. این خبر مثل بمب میترکد و همگان را به تکاپو وامیدارد و این میان بعید است که فقرا و دلالان هنر بیتفاوت از این خبر گذشته و دست به کار نشوند.
خواندن کتاب نقاشی دلپذیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر علاقهمند به خواندن داستانهای سوررئال در بستر واقعیت هستنید «نقاشی دلپذیر» ترجمهٔ منحصر به فردی از یک داستان سوررئال و کلاسیک فرانسوی خواهد بود.
بخشی از کتاب نقاشی دلپذیر
«در خیابان سن ونسان محلهٔ مونمارتر نقاشی به نام لافلور در کارگاه خود روزگار میگذراند. این نقاش با عشق و پشتکار و صداقت دست به قلممو میبرد. سی وپنج ساله که شد، حاصل کارش چنان پرمایه و چشمگیر و استوار و باطراوت شده بود که نهتنها غذای روح را فراهم میساخت، بلکه جسم را نیز تغذیه میکرد. کافی بود بیست یا سی دقیقه به یکی از تابلوهایش خیره شوی تا احساس کنی رولت گوشت، مرغ بریان، سیبزمینی سرخکرده، پنیر کامامبر، خامهٔ شکلاتی و میوه نوشجان کردهای. صورتغذا برحسب موضوع و ترکیببندی و رنگآمیزی تابلو خوردنیهای گوناگونی را دربرمیگرفت، اما همیشه مرتب و مفصل بود و حتی نوشیدنی را هم شامل میشد. خود لافلور نخستین کسی بود که از خاصیت تابلوهایش بهرهمند شد، گرچه تا مدتها از آن خبر نداشت. میدید که نیاز به خوردن و نوشیدن را کم وبیش یکسره از دست داده است و درعین حال وزنش پیوسته بالا میرود. هیچ سردرنمیآورد و مدام با خود میگفت حتماً بیمار شده است. مدتی پایش را از کارگاه بیرون نگذاشت. دیگر کسی نه در خیابانهای مونمارتر او را میدید و نه در کافهها؛ لذت میگساری دیگر پایش را به جاهایی از این دست نمیکشاند. با اینهمه، یک روز که برای تهیهٔ رنگ از خانه بیرون رفته بود، با اِرمِس روبهرو شد، گالریدار و فروشندهٔ تابلوهایش در خیابان بوئسی که برای کاری به بوت آمده بود. اِرمِس به محض دیدن او با نگرانی پرسید: «اتفاقی افتاده؟ خیلی سرحال به نظر میرسید.»
«واقعآ؟ خودم که فکر میکنم به بیماری کمخونی توأم با چاقی مبتلا شدهام. مرض غریبی است. تقریباً هیچچیز نمیخورم، اما مدام وزن اضافه میکنم و گردوقلنبه میشوم. حال بماند که مدام سعی میکنم بهزور هم که شده چیزی بخورم، اما فایدهای ندارد. غذا از گلویم پایین نمیرود و کاریش هم نمیشود کرد. باور کنید کوپنهای گوشتم زیاد هم میآیند. از همین پیداست که چه حالی دارم.»
اِرمِس که خیالش راحت شده بود آرزو کرد لافلور اشتهای خود را بازیابد. آخر لحظاتی پیش با خود گفته بود مبادا ارثی به نقاش رسیده باشد و او بخواهد تابلوهایش را گرانتر بفروشد.»
حجم
۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
نظرات کاربران
شاهکاره. موضوع بی بدیل. داستان و قلم پُرکشش کم حجم و خواندنی. واقعاً به این نویسنده علاقه مند شدم حتماً حتماً بخونید 🔥