دانلود و خرید کتاب کان لم یکن امیرعلی نبویان
تصویر جلد کتاب کان لم یکن

کتاب کان لم یکن

انتشارات:نشر مون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۷۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کان لم یکن

کتاب «کان لم یکن» نوشتۀ امیرعلی نبویان است و نشر مون آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب کان لم یکن

داستان کتاب کأن‌لم‌یکن هم‌زمان با روز تاج‌گذاری ولیعهد جوان جزیرۀ استرایک آغاز می‌شود. کان کأن‌لم‌یکن در واژه‌نامه به معنی چیزی است که گویی هرگز نبوده و یا انگارنه‌انگار که وجود داشته است! منظور از آن همین جزیرۀ استرایک است که تاریخچۀ عجیبی دارد. این جزیره همواره به دلایل نامشخص مورد حملۀ مهاجمان قرار می‌گرفت. این حملات و یورش‌ها آن‌قدر زیاد بود که دیگر طبیعی تلقی می‌شد و برای هیچ‌کسی سؤال نبود که چرا چنین! اما اتفاقی در این جزیره باعث شد که دیگر هیچ سرزمینی به آن حمله نکند و حتی آن را نفرین شده بدانند. علت آن هم یک بیماری به نام نفخ نافرمان بود که در اثر بمب میکروبی آمریکا به وجود آمد و از آن به بعد هیچ کشوری نه آن را جزئی از خاک خود می‌دانست و نه استقلالش را به رسمیت می‌شناخت. اما مردمان آن جزیره بیماری را درمان کردند و حالا پادشاه جدید جزیرۀ استرایک اراده کرده است که با کشورهای دیگر ارتباط برقرار کند اما این تصمیم منجر به اتفاقات پیچیده‌ای می‌شود.

کتاب کأن‌لم‌یکن یک داستان بلند و طنز سیاسی - اجتماعی است. امیرعلی نبویان نویسندۀ کتاب که تاکنون نمایشنامه و داستان‌های کوتاه طنز نوشته است، این بار تلاش کرده تا با نثری کنایه‌آمیز سراغ جزیره‌ای خیالی برود و قصۀ جامعه، پادشاه و مملکت‌داری او را روایت کند. این کتاب با زبانی بسیار روان و خوش‌خوان در قالب یک داستان خیالی به موضوعات جذاب و مهمی مثل تئوری توطئه، توهم توطئه، مدیریت بحران، بی‌خردی، حق‌کشی و غرور اشاره دارد.

فهرست مطالب کتاب عبارت است از: «مقدمه، به استرایک خوش آمدید! لحظه‌ای بنشین به روی صندلی...، سرباز ایستاده، جشن بزرگان است؛ ان‌شاءالله مبارکش باد! سلطان قلب‌ها، عروسی شاهان است؛ ان‌شاءالله مبارکش باد! همیشه شعبان! حق و مصلحت دو برادرند که دومی بزرگ‌تر است، فاز دوم گر نهد معمار کج...، این شبی که می‌گن شب نیست! آهن‌آلات، شیرآلات، ضایعات... خریداریم! حمومی آی حمومی! لنگ و قطیفه‌م رو بردن...، مؤخره»

خواندن کتاب کان لم یکن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران رمان و داستان‌های طنز فارسی پیشنهاد می‌کنیم

درباره امیرعلی نبویان

سید امیرعلی نبویان ۲ فروردین ۱۳۵۹ در شهر آمل به دنیا آمد. وی نویسنده، مجری و بازیگر ایرانی است. نبویان دانش‌آموختهٔ رشتهٔ مهندسی برق از دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل بوده است. او شهرت خود را از برنامهٔ تلویزیونی «رادیو هفت» به دست آورد. نبویان، افزون بر اجرا در برنامه‌های تلویزیون، نویسنده نیز هست. مجموعهٔ قصه‌های امیرعلی (۱، ۲، ۳ و ۴) از نوشته‌های او هستند.

بخشی از کتاب کان لم یکن

« اتاق کهربا» (یا amber) در اوایل قرن هجدهم میلادی در کاخ قشلاقی برلین در زمان فردریش اول (نخستین پادشاه پروس) توسط یک استاد مجسمه‌ساز آلمانی، به نام «آندرآس شلوتِر»، طراحی و سپس به دست دو هنرمند دانمارکی ساخته شد. در سال ۱۷۱۶، پتر کبیر در سفر خود به پروس و بازدید از این اتاق به‌شدت شیفتهٔ آن شد. پادشاه آن زمان پروس (فردریش ویلهلم) که میزان علاقهٔ پتر به «اتاق کهربا» را دید، تصمیم گرفت آن را به پادشاه روسیه هدیه دهد تا زمینهٔ اتحاد روس و پروس علیه دشمن مشترک، یعنی سوئد، فراهم شود. «اتاق کهربا» به خواست پتر به روسیه منتقل و سپس جایی در قصر قشلاقی سن‌پترزبورگ نصب و تبدیل شد به اتاق آرامش شخصی و محل دورهمی‌های دوستانهٔ ملکه «کاترین اول». در جریان جنگ دوم، حوالی سال ۱۹۴۱، نازی‌ها که از قبل به اتاق کهربا چشم داشتند، در هنگامهٔ حمله به شوروی، اقدام به بازپس‌گیری اتاق کردند، زیرا معتقد بودند از ابتدا متعلق به آلمان‌ها بوده است.»

گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۷/۲۷

کان لم یکن" اثری است از "امیرعلی نبویان" که داستانی طنزآمیز و در عین حال تامل برانگیز را از طرز فکر ملت و عملکرد حکومتی خیالی به مخاطبین ارائه نموده است. این داستان که از درون مایه ی سیاسی و

- بیشتر
niloofar bashig
۱۴۰۲/۰۷/۱۸

به نظر من این کتاب طنز سیاسی است که نویسنده با هوشی که دارد شرایط موجود را به ناکجا ربط داده است.

_ZedNoon
۱۴۰۲/۰۹/۲۴

واقعا بی نظیر و از لحاظ کلمات و ادبیات غنی و البته که بسیار طنز و پر مفهوم ، عمیقا لذت بردم از خوندن این کتاب و دست خوش به قلم جناب نبویان ! معرکه بود و به هنگام مطالعه

- بیشتر
کاربر 7378427
۱۴۰۲/۰۸/۳۰

من میخواستم کتاب رو به صورت صوتی خریداری کنم اما بعدازخرید متوجه شدم نسخه ی نوشتاری رو خریدم مطالعه ی این کتاب رو با صدای خود امیرعلی به صورت صوتی پیشنهاد میکنم

کاربر 7942848
۱۴۰۲/۱۱/۰۳

من کتاب رو خوندم و به جرعت میگم این کتاب خلاقانه که چاشنی طنز هم داره به بهترین شکل نوشته شده و از جذاب ترین کار های امیرعلی نبویان عزیز هست حتما بخونین

کاربر 7232390
۱۴۰۲/۰۶/۲۷

عالی بود

SHAHLA__7683
۱۴۰۲/۱۱/۰۲

به شدت طنز زیبایی داره و نثر روانی هم داره و نویسنده الفاظ جالب و طنز زیبایی استفاده کرده به شدت پیشنهاد میکنم

وحید عمادی نژاد
۱۴۰۲/۱۱/۰۱

فوق‌العاده است. داستان و روایتی به شدت پویا دارد. خوش خوان و روان است.

.
۱۴۰۲/۰۶/۱۸

کتابایی که افراد شناخته شده نوشتن رو خیلی سخت میشه از روی نظرات قضاوت کرد یک سری از سر علاقه به نویسنده نظرات مثبت میدن و یک سری برعکس. اگر میخوایید کتابی بخونید که چیزی بهتون اضافه کنه سراغ این

- بیشتر
narges
۱۴۰۲/۱۲/۱۹

من اصلا کتاب نمی‌خونم ولی این مدیونین فک کنین به خاطر نویسنده ش خوندم کتاب رو

هرچه زودتر مرده‌شور این هیئت وزیران دوزاری را ببرد، بهتر است.
_ZedNoon
«آنجا که همیشه به آن حمله می‌کنیم». رفته‌رفته و به مرور زمان از داخل همین جمله نام جزیره انتخاب شد. «آنجا» که نکره بود و باز نیاز به توضیح داشت، «همیشه» به لحاظ دستوری «قید» بود نه اسم، «که» و «به» و «آن» که هیچ... «می‌کنیم» هم که اصلاً فعل بود، اسم نبود؛ اگر بود، اسم مناسبی نبود... و دست‌آخر ـ تَهِ بار ـ ماند: «حمله» / استرایک!
_ZedNoon
اعلی‌حضرت بعد از اندکی تفکر و تأمل به این نتیجه می‌رسد که اگر آدمی‌زاد یک بار در زندگی حق داشته باشد مرتکب قتل عمد درجهٔ اول شود، یک چنین جایی‌ست! زیرا لطماتی که جری در این یک سال و نیم به سلطنت او زده، درمجموع تاریخ کم‌فراز و پرنشیب استرایک هیچ دشمن خون‌خواری به مملکت نزده است.
مسعود
اینکه نویسنده کمترین اعتقادی به آنچه تحریر کرده ندارد، و اساساً معتقد نیست هر چه در مناسبات اجتماعی و فرهنگی و غیره گل می‌کند، شکفته از کودی است که برخی عامدانه پایش ریخته‌اند و لزوماً تدبیر و حساب و سنجش دارد؛ اما چه کند که این‌طور نگاشته!
_ZedNoon
«آنجا که همیشه به آن حمله می‌کنیم». رفته‌رفته و به مرور زمان از داخل همین جمله نام جزیره انتخاب شد. «آنجا» که نکره بود و باز نیاز به توضیح داشت، «همیشه» به لحاظ دستوری «قید» بود نه اسم، «که» و «به» و «آن» که هیچ... «می‌کنیم» هم که اصلاً فعل بود، اسم نبود؛ اگر بود، اسم مناسبی نبود... و دست‌آخر ـ تَهِ بار ـ ماند: «حمله» / استرایک!
_ZedNoon
مردمی که تا ثانیه‌های قبل نمی‌دانستند «کینگ تام» دقیقاً دارد از کدام عزت و آبرو و تاریخ پرافتخار حرف می‌زند، وقتی پای توهین و تحقیر و تجاوز بیگانگان وسط می‌آید، صدای نبض خود را تا بیخ گلو حس می‌کنند و موقعی که خبرِ واکنش غرورآفرین و خلاقانهٔ پرنس را می‌شنوند، کلاه‌ها را به هوا پرت می‌کنند و با مشت‌های گره‌کرده، فریاد فخر و سربلندی سر می‌دهند؛ چنان‌که گویی بغضِ تاریخیِ استرایک هم‌صدا با سوءهاضمهٔ قهرمان ملی تازه‌اش ترکیده باشد. و ملتی که تا همین چند دقیقهٔ پیش سرشان به کارشان بود و زندگی را در سرسبزی مزارع و سرزندگی فرزندان و غُل خوردن قابلمهٔ آش می‌دیدند، بی‌آنکه متوجه باشند، نزدیک بود با مفهوم منافع ملی آشنا شوند که ناگهان یک چیز دیگری آمد و مثل غلتک از روی آن رد شد: غرور ملی! و از آن لحظه به بعد همگی آن را داشتند...
آرزو
قهرمان ملی که در این فقره پای خودش هم تا کمر در لجن گیر بود، از ترس آبرو نمی‌توانست برای هم‌پیاله‌های دیروز و مادرپیاله‌های امروز شاخ‌وشانه بکشد. به همین جهت، برای به خاک مالیدن پَک‌وپوز گشادشان ناگهان یک شعبدهٔ بدیع از آستین بیرون آورد و طرحِ جامعِ «کس نخارد پشت من» را با اِعراب‌گذاری دقیق و مناسب به دربار ارائه کرد.
آرزو
جری با شرمندگی معتقد است که می‌شود گاهی حقایق را نگفت و سیاست ایجاب می‌کند دلیل دیگری برای به نتیجه نرسیدن گفت‌وگوها تراشید و اصلاً چه لزومی دارد که مردم در جریان جزئیات اتفاقات مذاکره قرار گیرند؟ و تام با عصبانیت عقیده دارد اتفاقاً برعکس! سیاست ایجاب می‌کند برای محکم‌تر شدن بنیان سلطنت، جلب اعتماد عمومی و نیز در دفاع از تمام گوسفندان بی‌گناه تاریخ، گردن جری را با ساطور قطع کند... و باز سکوت حاکم می‌شود.
آرزو
دردِسرتان ندهم! هر روز بساط میتینگ و مناظره و بحث و مجادله به راه است. مردم دور هم جمع می‌شوند، کف و سوت می‌زنند، هو می‌کنند، آوازهای استعاری می‌خوانند و حرف‌های مهم باسوادترها را، بی‌آنکه خیلی مفهومشان را بفهمند، به‌زور برای هم تکرار می‌کنند. که از جملهٔ مهم‌ترینشان این‌هاست: ـ حق دادنی نیست؛ گرفتنی‌ست. ـ حتی قانون بد هم از بی‌قانونی بهتر است.
آرزو
اما مردمی که یقین دارند هدفشان از آفرینش ندانستن قدر داشته‌هاست و حسرت خوردن بابت ازدست‌رفته‌ها، باز هم امیدوارند که آبادانی رو زیبَر کُلون در خانهٔ پدری‌شان بکوبد!
کاربر ۶۲۲۱۳۴۶
اما مردمی که یقین دارند هدفشان از آفرینش ندانستن قدر داشته‌هاست و حسرت خوردن بابت ازدست‌رفته‌ها، باز هم امیدوارند که آبادانی رو زیبَر کُلون در خانهٔ پدری‌شان بکوبد!
کاربر ۶۲۲۱۳۴۶
بود. اعلی‌حضرت درست صبح روز دستیابی به داروی شفابخش به علت کمبود باد مچاله شد و دار فانی را بدرود گفت. مملکت به عزا نشست و تابوت شاهنشاه در ابعاد نیم‌متر در چهل‌ودو سانت به خاک سپرده شد.
_ZedNoon
هیچ جای تاریخ و جغرافیا ردونشانی از آن‌ها وجود ندارد. فقط از نژادها و زبان‌هایشان می‌شد فهمید که قبول زحمت فرموده‌اند و از دورترین نقاط کرهٔ خاکی خود را به استرایک رسانده‌اند تا با خاک یکسانش کنند و بازگردند.
_ZedNoon

حجم

۷۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۷۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
۲۲,۰۰۰
۵۰%
تومان