
کتاب نگهبان شب؛ راه سایه ها
معرفی کتاب نگهبان شب؛ راه سایه ها
کتاب نگهبان شب؛ راه سایه ها با عنوان اصلی The Way of Shadows (Night Angel #1) نوشتهٔ برنت ویکس و ترجمهٔ مرجان حمیدی، توسط نشر مون منتشر شده است. این اثر در دستهٔ آثار فانتزی تاریک قرار میگیرد و داستانی پرکشش را در دنیایی پر از خشونت، فقر، قدرت و سایهها روایت میکند. محوریت داستان بر زندگی شخصیتهایی است که در لایههای زیرین جامعه و در میان دارودستهها و آدمکشها دستوپنجه نرم میکنند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نگهبان شب؛ راه سایه ها
کتاب «راه سایهها»، اولین اثر از مجموعهٔ «نگهبان شب»، یک رمان فانتزی است که در سال ۲۰۰۸ به قلم برنت ویکس نوشته شده. این رمان در شهر سناریا، پایتخت پادشاهی سناریا در قارهٔ میدسیرو اتفاق میافتد. داستان از محلهای فقیرنشین و بیقانون به نام «وارنز» آغاز شده و به بخش شرقی شهر، جایی که طبقات ثروتمند و متوسط زندگی میکنند، کشیده میشود. هرچند که سناریا ظاهراً یک پادشاهی است، اما قدرت واقعی در دست شورای ساکیج (لردهای سایه)، گروهی از خلافکاران بزرگ است.
از زمان انتشار، سهگانهٔ «فرشتهٔ شب» به بیش از ۱۴ زبان ترجمه و بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است. این رمان همچنین توسط اندرو مکدونالد و ایوان برندون به صورت یک رمان گرافیکی توسط انتشارات «ین» منتشر شده. در نوامبر سال ۲۰۱۸، انتشارات «اوربیت» یک نسخهٔ دهمین سالگرد این سهگانه را با جلد سخت به بازار عرضه کرد.
کتاب نگهبان شب؛ راه سایهها اثری داستانی در ژانر فانتزی تاریک است که دنیایی پر از فساد، دارودستههای خیابانی، آدمکشها و سیاستهای پیچیده را به تصویر میکشد. برنت ویکس، نویسندهٔ کتاب، با خلق فضایی تیره و پررمزوراز، شخصیتهایی چندلایه و دنیایی با ساختار اجتماعی پیچیده را پیش روی خواننده قرار داده است.
روایت کتاب نگهبان شب؛ راه سایهها از زاویهٔ دید چند شخصیت دنبال میشود و داستان در شهر وارنز، جایی که فقر و خشونت در تار و پود زندگی مردم تنیده شده، رخ میدهد. ساختار کتاب بهگونهای است که همزمان چند خط داستانی را پیش میبرد؛ از زندگی کودکان خیابانی و دارودستهها تا نقشههای آدمکشها و کشمکشهای قدرت میان اشراف و سیاستمداران.
کتاب نگهبان شب؛ راه سایهها با بهرهگیری از عناصر فانتزی، دنیایی را میسازد که در آن مرز میان خیر و شر، قدرت و ضعف، و امید و ناامیدی بهشدت مبهم است. «نگهبان شب؛ راه سایهها» با فضاسازی دقیق و شخصیتپردازی عمیق، خواننده را به دل تاریکی و سایههای شهر میبرد و او را با انتخابهای دشوار و پیامدهای سنگین آنها روبهرو میکند.
خلاصه داستان نگهبان شب؛ راه سایه ها
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان کتاب نگهبان شب؛ راه سایهها با تمرکز بر «ایزوت»، پسربچهای فقیر و عضو یکی از دارودستههای خیابانی وارنز، آغاز میشود. ایزوت برای زندهماندن و پرداخت حق عضویت دارودسته، ناچار است دست به دزدی و کارهای خطرناک بزند. او در محیطی خشن و بیرحم رشد میکند؛ جایی که قدرت، بیرحمی و زیرکی حرف اول را میزند و کودکان برای بقا باید با بزرگترها و قلدرها رقابت کنند. در این میان، «دورزو بلینت»، آدمکشی افسانهای و مرموز، وارد داستان میشود.
ایزوت که آرزوی رهایی از وضعیت فعلی و رسیدن به قدرت را دارد، تلاش میکند توجه بلینت را جلب کند و شاگرد او شود، اما بلینت بهسادگی کسی را به شاگردی نمیپذیرد و برای ایزوت شرطی سخت تعیین میکند: باید یکی از خطرناکترین دشمنانش را از میان بردارد. در کنار این خط داستانی، روایتهایی از اشراف و سیاستمداران شهر نیز وجود دارد؛ از جمله «دوک جایر» و پسرش لوگان که درگیر کشمکشهای قدرت و تهدیدهای سیاسیاند. داستان با نمایش زندگی در لایههای مختلف جامعه، از پایینترین طبقات تا بالاترین سطوح قدرت، به بررسی مفاهیمی چون بقا، خیانت، وفاداری و انتخابهای اخلاقی میپردازد. فضای تیره و پرتنش کتاب، شخصیتها را وادار میکند تا برای زندهماندن و رسیدن به اهدافشان، دست به تصمیمهایی بزنند که پیامدهای سنگینی دارد.
چرا باید کتاب نگهبان شب؛ راه سایه ها را بخوانیم؟
کتاب نگهبان شب؛ راه سایهها با فضاسازی منحصربهفرد و روایت چندلایه، دنیایی را پیش چشم میگذارد که در آن هیچچیز سیاه یا سفید نیست و هر انتخابی بهایی دارد. این کتاب نهتنها داستانی پرکشش و پرحادثه ارائه میدهد، بلکه به دغدغههایی چون عدالت، قدرت، فقر و اخلاق در شرایط دشوار میپردازد. شخصیتهای پیچیده و روابط پرفرازونشیب آنها، خواننده را به دل تاریکی و سایههای شهر میبرد و او را با پرسشهایی دربارهٔ ماهیت قدرت و بقا روبهرو میکند. این اثر برای کسانی که به داستانهای فانتزی تاریک و روایتهای عمیق علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز خواهد بود.
خواندن کتاب نگهبان شب؛ راه سایه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به علاقهمندان ژانر فانتزی تاریک، دوستداران داستانهای چندلایه با شخصیتپردازی عمیق و کسانی که به روایتهایی دربارهٔ بقا، قدرت و انتخابهای دشوار علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به دنبال داستانهایی با فضای تیره و پررمزوراز هستند، این اثر انتخاب مناسبی است.
کتاب نگهبان شب؛ راه سایه ها چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتاب نگهبان شب؛ راه سایهها نامزد نهایی جایزهٔ«دیوید گمل» در سال ۲۰۰۹ بوده است.
درباره برنت ویکس
برنت ویکس، نویسندهٔ فانتزی آمریکایی، متولد ۷ مارس ۱۹۷۷ در مونتانا است. او پس از گذراندن دورهای در کالج آکسفورد که تأثیری عمیق بر زندگی شخصی و حرفهای او داشت، به نویسندگی روی آورد. ویکس پس از فارغالتحصیلی از کالج هیلزدیل در رشتهٔ زبان انگلیسی و مدتی کار بهعنوان معلم و پیشخدمت، به صورت تماموقت مشغول نویسندگی شد.
اولین اثر او، رمان «راه سایهها»، در سال ۲۰۰۹ در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار گرفت. پس از آن، هر پنج کتاب از مجموعه «آورندهٔ روشنایی» او نیز به این فهرست راه یافتند. ویکس دو مجموعهٔ کامل به نامهای «سهگانهٔ نگهبان شب» و مجموعهٔ «آورنده روشنایی» منتشر کرده است. آثار او که توسط انتشارات «اوربیت بوکس» چاپ میشوند، تأثیراتی از ادبیات کلاسیک، شکسپیر، ییتس و تالکین دارند.
«سهگانهٔ نگهبان شب» که شامل کتابهای «راه سایهها»، «لبهٔ سایه» و «آن سوی سایهها» است، به بیش از ۱۴ زبان ترجمه شده و بیش از یک میلیون نسخه از آن به چاپ رسیده است. از این مجموعه، رمان گرافیکی «راه سایهها: رمان گرافیکی» نیز منتشر شده است. همچنین، رمان کوتاه «سایهٔ کامل» در همین جهان داستانی نوشته شده است.
مجموعهٔ «آورنده روشنایی» با انتشار کتاب «منشور سیاه» در سال ۲۰۱۰ آغاز شد. این مجموعه که قرار بود در ابتدا سهگانه باشد، به پنج کتاب افزایش یافت و با «سفید سوزان» در سال ۲۰۱۹ به پایان رسید. هر کدام از کتابهای این مجموعه نیز در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار گرفتند و «سفید سوزان» به رتبه چهارم رسید. ویکس در طول فعالیت حرفهای خود نامزد و برنده جوایز مختلفی شده است. او در سال ۲۰۱۳ برندهٔ جایزهٔ «گمل» برای رمان «شمشیر خیرهکننده» شد و آثارش در جوایز دیگری همچون «کامپتون کروک» و «اندور» نیز نامزد شدهاند.
بخشی از کتاب نگهبان شب؛ راه سایه ها
«ایزوت چند کپه گِل را کنار زد و روی شکمش دراز کشید. زمینِ سرد و نمور بلافاصله پیراهن نازک و کثیفش را خیس آب کرد. باید سریع دستبهکار میشد. لاغر بود و اگر سرما میخورد، احتمال خوب شدنش چندان زیاد نبود. با عجله در تاریکی جلو رفت و بهدنبال درخشش فلز گرانبها گشت. هنوز چندتا از فانوسهای خرابات روشن بود، برای همین هم نور از میان درزها رد میشد و گلولای را روشن میکرد و روی آبهای راکد، مستطیلهای عجیب میساخت. توی ستونهای نور، مه سنگین باتلاق انگار مدام بالا میرفت و پایین میآمد. تارهای عنکبوت روی صورت ایزوت افتاد و پاره شد، ایزوت حس کرد گردنش مورمور میشود. بیحرکت ماند. نه، تصور کرده بود. بهآرامی نفسش را بیرون داد. چیزی درخشید و او اولین سکهاش را دشت کرد. بهسمت تیرچهٔ چوب کاج صیقلنخوردهای خزید که دفعهٔ قبل زیرش گیر کرده بود. گلولای را کنار زد تا آبْ فرورفتگی ایجاد شده را پر کرد. شکاف کماکان آنقدری باریک بود که مجبور شد سرش را بهطرفی کج کند تا از زیر آن عبور کند. نفسش را در سینه حبس کرد و صورتش را در آبِ پر از لجن فروبرد، آرام شروع کرد به خزیدن.»
حجم
۷۰۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
حجم
۷۰۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه