کتاب سنگ صبور
۳٫۹
(۱۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب سنگ صبور
«سنگ صبور» نوشته عتیق رحیمی(-۱۹۶۲)، نویسنده فرانسوی-افغان و برنده جایزه کنگور ۲۰۰۸ است. این کتاب نگاهی داستانی دارد به زندگی زنان افغانستان در دوران حکومت طالبان. در سال ۲۰۱۲ بر اساس این کتاب فیلمی به همین نام توسط کشور افغانستان و فرانسه ساخته شد که نماینده این کشور در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان در مراسم اسکار بود.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
او نفس میکشد، جلوتر میرود و دولا میشود تا چشمهایش را بهتر ببیند. آنها باز هستند. غبار سیاه بر آنها نشسته، با گوشهی آستین آنها را تمیز میکند، قطره را برمیدارد و در چشمها میچکاند: یک، دو. یک، دو.
به آرامی صورت مرد را لمس میکند تا دودهها را تمیز کند. سپس بیحرکت سر جای خود میماند. در حالیکه اضطراب بر شانههایش سنگینی میکند، با همان آهنگ نفسهای مرد و مثل همیشه نفس میکشد.
صدای سرفههای خشک و پیدرپی زن همسایه، سکوت سپیدهدم خاکستری را میشکنند. زن سرش را به سوی آسمان زرد و آبی پرده میگرداند. بلند میشود و در حالی که خرده شیشهها زیر پایش خرد میشوند به سوی پنجره میرود. از میان روزنههای پرده، در پی زن همسایه است. فریادی بلند از سینهاش جدا میشود. با عجله به سوی در میرود و از راهرو خارج میشود اما صدای کرکنندهی یک تانک مانع از حرکت او میشود. سرگردان و حیران بازمیگردد. «... در حیاط خراب شده! دیوارهای همسایه...» صدای وحشتزدهاش در میان صدای زنجیر تانک گم میشود. نگاهش دوباره اتاق را جستجو میکند و روی پنجره خیره میماند. نزدیک پنجره میشود، گوشهی پرده را کمی کنار میزند و با ناله میگوید: «نه، نه، این دیگه نه!»
صدای تانک محو میشود و باز هم صدای سرفههای شدید پیرزن همسایه به گوش میرسد.
زن بر روی خرده شیشهها مینشیند. با چشمانی بسته و صدای خفه با التماس میگوید:
«خدایا... یا ارحمالرحمین. من مال...» با صدای گلوله به اجبار سکوت میکند.
گلولهی دوم شلیک میشود. سپس فریاد یک مرد بلند میشود: «الله اکبر.»
تویی که سرزمین ات اینجا نیست
محمدآصف سلطانزاده
شکار کبکرضا زنگیآبادی
پرسه زیر درختان تاغعلی چنگیزی
لعنت به داستایوسکیعتیق رحیمی
شیرفروشآنا برنز
پدر حضانتیدیدیه کوولائر
خروجی غرب؛ همهی ما مهاجریم حتی اگر تمام عمر در یک خانه بمانیممحسن حمید
پاییز ۳۲رضا جولایی
شب ظلمانی یلدارضا جولایی
ناتمامیزهرا عبدی
خدا مادر زیبایت را بیامرزدحافظ خیاوی
شب طاهرهبلقیس سلیمانی
فصل نان؛ داستانهای کوتاهعلیاشرف درویشیان
کنار نیا مینامحمد حسینی
لندن، شهر چیزهای قرمزنوید حمزوی
گاوهای برنزیمحمدآصف سلطانزاده
فرانکشتاین در بغداداحمد سعداوی
جودتبیک و پسرانشاورهان پاموک
حجم
۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
عالی
کتاب خوبیه. فضا سازی و شخضیت پردازی خوبی داره. از روی این کتاب فیلمی با همین نام ساخته شده وه گلشیفته ی فراهانی بازی میونه.
داستان کشش ندارد... زبان نوشتار ادبی نیست و فاقد زیبایی است... غلطهای نگارشی فراوان به چشم میخورد که نشانهی ضعف ترجمه و ویراستاری است... داستان در حد غرولندهای معمولی است
خلاصه یکی از نظرات خوب در گودریدز در مورد کتاب: کتاب مونولوگ شگفت انگیز زن افغان با شوهر در کما رفته است، گاهی لطیف و گاهی خشن، اما همواره تکان دهنده، نویسنده دریچه ای به روح زن می گشاید، به روح
عالی بی نظیر ....تک....خاص....جذاب...واقعی...بهترین کتابی که تا به حال خواندم....لذت بردم
کتابه جالبیه که ادم و درگیر میکنه و مجبورت میکنه که تا اخره داستان ادامه بدی...نویسنده خوب تونسته فضایه زندگیه یه زن افغان رو ترسیم کنه...با سنن و اداب و رسوم و اعتقاد و دینشون....