کتاب جاسوس اول شخص
معرفی کتاب جاسوس اول شخص
کتاب جاسوس اول شخص نوشتهٔ سام شپرد و ترجمهٔ حمیدرضا رفعت نژاد است. نشر برج این رمان معاصر آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب جاسوس اول شخص
کتاب جاسوس اول شخص حاوی یک رمان معاصر و آمریکایی است که آن را داستانی اتوبیوگرافیک دانستهاند. این رمان که سام شپرد در سال ۲۰۱۶ میلادی شروع به نوشتن آن کرد و در ابتدای سال ۲۰۱۷ از نوشتن آن بازماند، یعنی یک سال پیش از اینکه بر اثر عوارض بیماری بدنش از کار بیفتد، حاصل ویرایش نهاییِ «پتی اسمیت» بوده است. گفته شده است که این واپسینْ اثر سام شپارد، تکان دهنده و عمیق و دارای پیغام امید است. این رمان ۳۷ فصل دارد. راوی با توصیف مردی شروع میکند که روی صندلی ننویی وسط ایوان خانهای پررفتوآمد نشسته است. راوی بیمار است، زمینگیر است و مرضی دارد از پا درش میآورد که درمانی ندارد؛ به همین دلیل است که خودش را زیر نظر گرفته، میخواهد بفهمد اوضاع از چه قرار است و چهچیز دارد به سرش میآید. با او همراه میشوید؟
خواندن کتاب جاسوس اول شخص را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره سام شپرد
سام شپرد یا «سام شپارد» یا «ساموئل شپارد راجرز چهارم» در ۵ نوامبر ۱۹۴۳ به دنیا آمد. او نمایشنامهنویس، داستاننویس، کارگردان و بازیگری آمریکایی بود که در طول زندگی حرفهای اش بیش از ۴۰ نمایشنامه نوشت. او یکی از نویسندگان فیلمنامهٔ فیلم «پاریس، تگزاس» بود. شپارد (شپرد) که برای نخستینبار در سال ۱۹۷۱ با نمایشی به نام «دهان کابوی» مورد توجه قرار گرفت، در سال ۱۹۷۹ برای نگارش نمایشنامهٔ «کودک مدفون» جایزهٔ پولیتزر را دریافت کرد. برخی از فیلمهایی که سام شپارد در آنها به ایفای نقش پرداخت عبارت است از «روزهای بهشت»، «رستاخیز»، «مرد ژنده»، «فرانسیس»، «مردان واقعی»، «حماقت برای عشق»، «جنایتهای دل»، «ماگنولیاهای فولادی»، «پروندهٔ پلیکان»، «همهٔ اسبهای زیبا»، «هملت»، «سقوط شاهین سیاه»، «دفترچهٔ خاطرات»، «باندیداس»، «قتل جسی جیمز بهدست رابرت فورد بزدل» و... . از آثار مکتوب او میتوان به رمان «جاسوس اول شخص» اشاره کرد. سام شپارد در ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۷ در ۷۳سالگی درگذشت.
بخشی از کتاب جاسوس اول شخص
«گاهی هم یک کارهایی ازش سر میزند، مثلاً با سرعت سرش را به اینطرف و آنطرف تکان میدهد انگارکه حشرهای آمده باشد جلوی صورتش و بخواهد برود توی بینیاش، غافل از اینکه حشرهای در کار نیست، موی صورتش است، یا تصور مویی است که روی صورتش است، یا حتی تلاشش برای کنار زدن موی خیالیای است که جلوی صورتش آمده. سرش را تکان میدهد و یکی از خواهرهایش کنارش ایستاده و با شانهٔ کوچک دندانه پلاستیکیای، موهای او را دارد شانه میکند. برایش اسپری مو هم میزند، اسپری موی زنانه، تا موهایش را به عقب شانه کند. زلفهای خیالیاش را. همیشه نفسش را حبس میکند، تمام تلاشش را میکند نفس نکشد، اسپریها عطریاند و سعی میکند آن را بو نکشد. وقتی که روی صندلیاش به جلو و عقب تاب میخورد، گاهی یک حالت عجیبی میگیرد. تاب میخورد و دو دستش را عین کسی که میخواهد دعا بخواند در هم گره میکند و بعد بازوهایش را از آرنج تا مچ در بر میگیرد. آرنجهایش را جلوی شکمش به هم گره میکند و بعد زانوی چپش را ستون میکند و دو دستش را شتابزده سمت صورتش میآورد درحالیکه پاهایش در اصل دستهایش را رو به صورتش هل میدهند و او فقط لب بالا و سوراخ چپ دماغ یا همان نواحی را میخاراند، چون بینیاش قرار است چیزی به او بگوید. این طور که بویش میآید، همهچیز عوض شده است.
هر دو ابرو. هر دو ابرو. جفتشان. نه، نه فقط سمت چپی. سمت چپی. خودش است. آره. خود خودش است. خدا را شکر که همین است. شکر. الهی شکر. دوباره همهچیز عوض شده است. همهچیز عوض شده است. حالا باید از دیگران هم بپرسد. حالا دیگر بدون کمک دیگران از پسش برنمیآید. اوضاع واقعاً عوض شده است.
مثلاً میتوانی تصور کنی که یک چیزی از گوشت بالا بخزد؟ تصورش ساده است. بالارفتن از گوش. بلافاصله بعدش گوشت میخارد. تصورکردن چنین چیزی ساده است. اینکه از موهایت بالا بخزد. چیزی دارد از موهایت بالا میرود؟ مورچهای، چیزی است؟ کرم است؟ مگس است؟ حشرهٔ بالدار است؟ پشه؟ حشرهٔ بندپاست. حشرهای پر از پا و چنگک است که بین موهایم دنبال چیزی خیالی میگردد. تصورش میکنی و بعد خارشش را تجسم میکنی و بلافاصله بعد از آن خارشت میگیرد. خارشت گرفته. بلافاصله بعدش یکی را برای کمک صدا میکنی.»
حجم
۷۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۷۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه