دانلود و خرید کتاب چنین گفت ابن عربی نصر حامد ابوزید ترجمه سیدمحمد راستگو
تصویر جلد کتاب چنین گفت ابن عربی

کتاب چنین گفت ابن عربی

انتشارات:نشر نی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب چنین گفت ابن عربی

کتاب چنین گفت ابن عربی نوشتهٔ نصر حامد ابوزید و ترجمهٔ سیدمحمد راستگو است و نشر نی آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب چنین گفت ابن عربی

چنین گفت ابن‌عربی، پارسی‌شدهٔ پژوهشی خواندنی است دربارهٔ منش محیی‌الدین ابنِ عربی، نوشتهٔ نصر حامد ابوزید با نامِ هکذا تکلّم ابن‌عربی.

ابن عربی دریایی ژرف و شگرف، روحی بلند و برین، نگاهی تیز و توانا، دیدی باز و بی‌کران، خردی خرده‌سنج، اندیشه‌ای موی‌شکاف، دلی دلین، جانی فرهیخته، ذهنی زدوده، دانشی گسترده، زبانی گشاده و قلمی آزموده و کاردیده، و در یک کلمه: از سرآمدان فکر و فرهنگ و دانش و بینش، نه‌تنها در جهانِ اسلام که در همهٔ جهان، و یکی از شگفتی‌های تبار انسان.

و اما ابوزید: اندیشمندی فرزانه، روشنفکری آزاده، پژوهشگری نوگرا، دین‌پژوهی دلیر، نویسنده‌ای نکته‌سنج و سرآمدی از اهالی امروز.

ناگفته پیداست که نوشتن دربارهٔ سترگی چونان، به قلمِ بزرگی چونین، چه مایه می‌تواند خواندنی باشد و سرشار از خرده‌سنجی و نکته‌بینی. به‌ویژه که نویسنده کوشیده است تا دیروز و امروز را به هم بپیوندد و ابن عربی را از آن سوی روزگارانِ دیرینِ سدهٔ هفتم، به امروز بیاورد و از گفتمان‌ها و دیدمان‌های او برای پرسمان‌های جهانِ امروز پاسخ‌هایی بیابد.

با این‌همه، نباید چشم داشت که این کتاب، توانسته باشد منش، کیستی و چیستی و اندیشه‌ها و آموزه‌های ابنِ عربی را به گستردگی و بسندگی بررسیده باشد و پیش روی ما نهاده باشد. 

ابنِ عربی و نوشته‌های او، بی‌گمان دریایی است ژرف و شگرف و ناپیداکرانه و سرشار از بی‌شمار موضوع و مطلب، بحث و بررسی، نگاه و نظر، پرسش و پاسخ، آزمون و آموزه، حال و قال، گرایش و گزارش، یافت و بافت و... بسنده است تا کسی تنها سیاههٔ بالابلندِ سربخش‌ها و عناوینِ کتابِ فتوحات مکی او را به درنگ و تأمّل بنگرد تا از این‌همه گستردگی و پردامنگی و گونه‌گونی و خرده‌بینی و پربروباری اندیشهٔ این مردِ شگرف، به شگفتی افتد و منگ و مات ماند. از این روی، هر کس به سراغِ این دریا رود، هرچند شناگر و دریانوردی آزموده و کاردیده، و پرتوش و توان باشد، چون نمی‌تواند دریا را در دفتری ریزد، راهی جز این ندارد که بر پایهٔ نگاه و نظرش، و در خورِ توش و توانش، و همخوان با پسند و پنداشتش از این دریا پیمانه‌هایی برگیرد و گوهرهایی برگزیند و پیشکش خواستاران و خریداران نماید.

و ابوزید اگر کاری کارستان نیز نکرده باشد، بی‌گمان به کاری کارستان دست یازیده است. خطر کرده و به دریایی کرانه‌ناپدید فرورفته است و با خیزابه‌ها و گرداب‌هایی توان‌فرسا درافتاده، با نهنگ‌هایی اندیشه‌سوز به ناورد نشسته و راهی دشوار و دراز، و لیز و لغزان را پشت سر نهاده است. و چنین گفت ابن‌عربی رهاورد این سفرِ دور و دشوار و این کوشش و کشش خوش‌فرجام اوست. کتابی که نمایی روشن از منش و مشی و مرام، و کیستی و چیستی ابن عربی را پیش چشمِ خواننده و خواهنده می‌گذارد. و این‌ها، جز بررسی‌ها و نکته‌سنجی‌های دیگری است که فراخورِ کار، در جای‌جای کتاب آمده است. برای نمونه: نکته‌سنجی دربارهٔ تجربهٔ عرفانی، زبانِ عرفان، زندهٔ بیدار و....

به‌هرروی، چنین گفت ابن عربی کتابی است ارزنده و شایسته دربارهٔ ابنِ عربی، به‌ویژه که در این باره، در زبانِ فارسی کارهای سنجیده و به‌سامان کمتر سراغ داریم.

خواندن کتاب چنین گفت ابن عربی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران و پژوهشگران ابن عربی و اندیشه‌های عارفانهٔ او پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چنین گفت ابن عربی

«او «ابوعبداللّه محیی‌الدین محمدِ بنِ علی بنِ محمدِ بنِ العربی الحاتمی» است که در ۱۷ یا ۲۷ رمضانِ سالِ ۲۷/۵۶۰ ژوئیهٔ ۱۱۶۵ در شهرِ «مرسیهٔ اندلس (=اسپانیا) زاده شد. خاندانِ ابن‌عربی، از تبارِ یکی از کهن‌ترین قبیله‌ها و تیره‌های عرب بود که به اسپانیا آمده بودند: قبیلهٔ «طی»، همان تیره که «حاتمِ طایی» نامورترین بخشندهٔ عرب، از آن است. نیاکانِ او، در روزگارانِ دور ــ شاید در هنگام و هنگامهٔ دومین پیروزی در سالِ ۹۳/۷۱۲ ــ همراهِ عرب‌های یمنی به اسپانیا کوچ کرده بودند و همواره، پایگاهی بلند و برجسته داشتند، چه در سپاه و ارتش و چه در دیوان و دولت.

پدرِ «محمد» در دستگاهِ «محمدِ بنِ سعیدِ ابنِ مردنیش» امیرِ مرسیه، پایگاهی بلند و برجسته داشت. پس از فروپاشی «مرسیه» به دستِ «موحّدان» خانوادهٔ محمد، به «اشبیلیه» کوچ کردند، سالِ ۱۱۷۲/۵۶۸، و محمد در این هنگام هشت ساله بود. امّا پدر توانست به دستگاهِ موحّدان راه یابد و پایگاهِ برجستهٔ خانواده را همچنان پاس دارد.

همهٔ این زمینه‌ها، «محمدِ» خردسال را آماده می‌ساخت تا به زندگی سپاهی یا کارِ دیوانی روی آورد. امّا زندگی ابنِ عربی به دلایلی که درست بر ما آشکار نیست، راهِ دیگری پیش گرفت. آیا خوابی که دیده بود، روند و روالِ زندگی این کودک نازپروردِ تنعّم را دگرگون کرد؟ یا بیماری‌ای که در کودکی بدان دچار شده بود؟ یا همهٔ داستان، پی‌آمدِ انگیزه‌ای ناگهانی بود که در جان شیخ شکوفا شد، آن‌گاه که امیری بلندپایه را دید که با چه زاری و خاک‌ساری، و کرنش و کوچکی خدا را می‌ستاید و سجده می‌کند، و از دیدنِ نیاز و نیایش ِ آن امیر بود که با خود پیمان بست که همهٔ زندگی خویش را در کارِ خدایی کند که امیران و شاهان، پیشانی نیاز بر پیشگاهِ او می‌سایند؟ این، دیدگاهی است که کلود عداس پیش نهاده و بر آن تأکید کرده، هرچند از یک سو، پذیرش روایتی که این دیدگاه بر آن بنیاد گرفته با دشواری‌هایی همراه است، از سوی دیگر، همگام و همرأی است با دیدگاهِ دیگر پژوهشگران که دگرگونی زندگی ابنِ عربی را حول و حوش سال ۱۱۸۴/۶۸۰، آن‌گاه که ابنِ عربی به تقویمِ هجری، بیست ساله شده بود، گفته‌اند. اگرچه این تاریخ، با گزارش خودِ شیخ از دیدارش با فیلسوفِ «قرطبه» به‌هنگامِ نوجوانی و آن‌گاه دیدار کرد؟ شاید، یا این یکی است که پذیرفتنی‌تر است؟ امّا این‌که آوازهٔ او در چنین سنّ و سالی به ابنِ رشد رسیده بوده، گویای این است که باید تجربهٔ او چند گاهی پیش از این دیدار آغاز شده باشد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۰۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

حجم

۴۰۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

قیمت:
۱۱۸,۰۰۰
تومان