کتاب گزیده غزلیات سعدی
معرفی کتاب گزیده غزلیات سعدی
کتاب گزیده غزلیات سعدی گزیده و شرح حسن انوری و جعفر شعار است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب گزیده غزلیات سعدی
کتاب گزیده غزلیات سعدی در مجموعهای چاپ شد که اندیشه تدوین آن از سالها پیش در جمع گروهی از استادان دانشگاهها و ادبشناسان مطرح و طرح آغازین آن در سال ۱۳۵۶ شمسی تهیه شده بود. هدف از تدوین این مجموعه این بود که بهترین بخشهای هر اثر ادبی را در کتابهای نسبتاً کمحجمی، همراه با شرح و تحلیل، در دسترس دانشجویان و دیگر طالبان آن آثار قرار دهد، و شرح طوری تهیه شود که خوانندگان فارسیزبان را که در حدود تحصیلات دبیرستانی دانش و بینش دارند، در فهم آثار از معلّم و استاد بینیاز سازد. با امعاننظر به این نکته است که در گزیده حاضر نهتنها معنی واژهها و اصطلاحات و تعبیرهای دشوار و مهجور آمده، بلکه عبارات دشوار نیز معنی شده و نکتههای دستوری هم، تا آنجا که به فهم مطلب یاری میرساند، توضیح داده شده است.
کتاب گزیده غزلیات سعدی شامل ۱۶۴۰ غزل سعدی است. زیباترین غزلهای سعدی را میتوانید در این کتاب بیابید.
خواندن کتاب گزیده غزلیات سعدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر سعدی و دانشجویان زبان و ادبیات فارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گزیده غزلیات سعدی
«دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را
دوست میدارم من این نالیدنِ دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را
شب همه شب انتظارِ صبحرویی میرود
کان صَباحت نیست این صبحِ جهانافروز را
وَه که گر من بازبینم چهر مهرافزای او
تا قیامت شکر گویم طالِع پیروز را
کامجویان را، ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالبِ نوروز را
عاقلان خوشهچین از سرِّ لیلی غافلند
این کرامت نیست جز مجنون خرمنسوز را
عاشقانِ دین و دنیا باز را خاصیتی است
کان نباشد زاهدانِ جاه و مالاندوز را
دیگری را در کمند آور که ما خود بندهایم
ریسمان در پای حاجت نیست دستآموز را
دل ببرده است آن نگارِ شوخْچشماز دست ما
غم فزود و صبر شد وز دل نبرده سوز را
سعدیا دیرفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
ج ۶ / ـ ۱۰۵ ب. ی. / ۱۲ ف.
۲ ـ همه شب: قید مقدار است برای شبِ اوّل، و جمعاً «شب همه شب» یعنی تمام و سراسر شب. این ترکیب متداول بوده است: آن شب همه شب میدویدم تا بامداد. (اسرارالتوحید، ص ۶۴). صبحرو: زیبارویی که چهرهاش در درخشندگی و سفیدی به صبح ماننده باشد. صباحت: زیبایی و سفیدی رنگ چهره. * میان صباحت و صبح جناس اشتقاق هست.
۳ ـ چهر مهرافزا: چهرهای که (هر کس او را ببیند) محبتش بدو افزونی گیرد. طالع پیروز: بخت و اقبال مطابق مراد و آرزو. * در بیت نوعی ایهام تناسب هست. معنای غیرمنظور «مهر» یعنی «خورشید» با معنای اصلی طالع (=طلوعکننده) تناسب دارد.
۵ ـ خوشهچین (در اینجا): ریزهخوار، سودجو؛ «عاقلان خوشهچین»: صاحبان عقل خُردنگر و سودجو که دنبال سودهای مادّی هستند و به معنا و عاطفه و عشق و زیبایی توجّه ندارند. لیلی: دختر سعد، از قبیله بنیعامر عرب و پسر عمّش قیس پسر ملوّح معروف به مجنون از دلدادگان پرآوازه عربند. قیس از کودکی به لیلی مهر میورزید. چون پدر و مادر لیلی از دیدار آن دو جلوگیری کردند، قیس دیوانه شد و سر به بیابان گذاشت. لیلی از دوری قیس (=مجنون) بیمار شد و درگذشت. چون مجنون از درگذشتِ لیلی آگاه شد، بر سر گورش رفت و چندان زاری کرد که همانجا مرد. گویا این حادثه در قرن اوّل هجری روی داده باشد. به داستان لیلی و مجنون بارها در آثار ادبی عربی و فارسی اشاره شده و نیز شاعرانی چون نظامی گنجوی و جامی آن را به نظم کشیدهاند. لیلی در اینجا نماد و رمز از هر معشوق و زیبارویی است که «آنی» دارد یعنی، به قول حافظ، لطیفهای (دارد) نهانی که عشق از آن خیزد. و مجنون نماد از هر صاحب ذوق «آن» شناسِ عاشق است. کرامت: بزرگواری و ارجمندی و شرف. خرمنسوز: سوخته خرمن، خرمن زندگی از دست داده، پاکباز، پاکباخته. / میان خوشهچین و خرمنسوز، آرایه مراعاتالنّظیر یا طباق هست.
۶ ـ کان نباشد...: که آن (خاصیت) در زهدورزان طالب مقام و مال نیست.
۷ ـ دستآموز: جانور تربیت و اهلی شده.
۸ ـ «و» دوّم در مصراع دوّم واو حالیه است، یعنی در حالی که * مصراع دوم یعنی: غم افزون گشت و بردباری بهپایان رسید، در حالی که (هنوز) سوزش عشق در دل هست.
۹ ـ دی: دیروز. * مضمون بیت یادآور این بیت عربی است: مافاتَ مَضی وَ ما سَیأتیکَ فَأَین/ قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَینَ الْعَدَمَین. (یادداشت دکتر رسول شایسته). در بوستان نیز گوید: چو دی رفت و فردا نیامد به دست/ حساب از همین یک نفس کن که هست. (کلیات، ص ۳۸۲). دکتر حسینعلی محفوظ این بیت و بیت مذکور بوستان را مأخوذ از این حدیث دانسته است: ماضی یومِکَ فَائِتٌ، وَ آتیهِ مُتَّهَمٌ، وَ وَقْتُکَ مُغْتَنَمٌ. فَبادِرْ فیهِ فُرْصَةَ الاِْمْکانِ وَ اِیاکَ بِاَنْ تَثِقَ بِالزَّمانِ. (غررالحکم، ص ۲۳۶) (متنبّی و سعدی، ص ۱۲۱) یعنی آنچه امروز گذشت از دستت رفت و آینده تهمت زده (مشکوک) و وقت تو مغتنم است. پس فرصت توانایی را دریاب و مبادا که به زمان اعتماد کنی.»
حجم
۳۷۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۹۸ صفحه
حجم
۳۷۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۹۸ صفحه