کتاب کمونیسم
معرفی کتاب کمونیسم
کتاب کمونیسم نوشتهٔ لزلی هولمز و ترجمهٔ سپیده صابونچی است. نشر افکار این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی درآمدی کوتاه اندیشهٔ کمونیسم.
درباره کتاب کمونیسم
کتاب کمونیسم دربارهٔ تضادها و تناقضها است؛ کتابی در مورد رؤیای کمونیسم که برای بسیاری تبدیل به کابوس شد. این اثر به دوران استالین در شوروی، طرح جهش بزرگ به جلو و انقلاب فرهنگی «مائو» در چین و نسلکشی رژیم «پل پوت» در کامبوج اشاره دارد. لزلی هولمز در این اثر بیان کرده است که میبینیم که میلیونها نفر به نام آنچه قرار بود ساخت عادلانهترین و مطلوبترین نوع جامعهٔ بشری باشد، دچار وحشت و رنج جسمی و روانی شدند. این کتاب دربارهٔ ایدهای از قرن نوزدهم است که بسیاری در قرن بیستم سعی در تحقق آن داشتند، اما در تلاش برای تبدیل آن به واقعیت، ایدهٔ اصلی چنان جدی مورد تحریف قرار گرفت که تا حد زیادی بیاعتبار شد. کمونیسم سیستمی بود که در اوج قدرت خود بر بیش از یکسوم جمعیت جهان در چهار قاره حاکم بود و غرب را تهدید به نابودی کرد. بااینحال، سرانجام بخش اعظم این سیستم، به شکل بسیار ناگهانی و غیرمنتظره سقوط کرد. نظام سیاسی در اکثریت قریب به اتفاق کشورهایی که تا اواخر دههٔ ۱۹۸۰ کمونیست بودند، اکنون تغییر کرده است و بهطور رسمی پنج کشور کمونیست باقی ماندهاند.
خواندن کتاب کمونیسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علوم سیاسی و علاقهمندان به جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کمونیسم
«با توجه به فرهنگهای متفاوت کشورهای کمونیست و سطوح مختلف توسعۀ اقتصادی آنها و همچنین ابهامات و تناقضات نظریۀ کلاسیک کمونیسم، جای تعجب نیست که این کشورها گاهی نظریۀ کمونیسم و جهان پیرامون خود را به روشهای مختلف تفسیر میکردند. بهرغم ادعای اتحاد ایدئولوژیک توسط شوروی، اغلب اوقات دولتهای کمونیست بهطور ضمنی توافق کرده بودند که در تفسیرهایشان اختلاف نظر داشته باشند. این امر بهویژه از دهۀ ۱۹۵۰ به بعد صادق بود و به توضیح اینکه چرا آخرین تلاشها برای ایجاد یک بلوک ایدئولوژیک نسبتاً همگن در سال ۱۹۵۶ کنار گذاشته شد، کمک میکند.
اولین تلاش اتحاد جماهیر شوروی برای تأسیس یک سازمان چتری بینالمللی که بتواند احزاب همفکر از سراسر جهان را متحد کند، در سال ۱۹۱۹ به ایجاد کمینترن (انترناسیونال کمونیستی، که گاهی انترناسیونال سوم نیز نامیده میشود) منجر شد. این سازمان در ابتدا هم شامل حزب کمونیست و هم برخی احزاب رادیکالتر سوسیالیست بود، اما خیلی زود انحصاریتر شد. یکی از وظایف کمینترن در نخستین سالهای خود صدور انقلاب و حمایت از تلاش برای سرنگونی دولتهای «بورژوازی» بود. اما از اواسط دهۀ ۱۹۲۰، سازمان بیش از پیش به سمت حمایت و توجیه اظهارات و اقدامات استالین پیش رفت، زیرا جانشین لنین سعی در اجرای نظریۀ «سوسیالیسم در یک کشور» داشت. کمینترن همچنین نحوۀ واکنش احزاب کمونیست به سایر احزاب چپ را تعیین میکرد و پیام آن همیشه یکسان نبود. در اوایل دهۀ ۱۹۳۰، به احزاب کمونیست دستور داده شد که با احزاب چپ میانهرو همکاری نکنند. در واقع قرار بود آنها را تضعیف کنند. اما این سیاست در سال ۱۹۳۵ بهطرز قابل توجهی تغییر کرد، چرا که انتظار میرفت برای مقابله با جذابیت رو به رشد فاشیسم در فرانسه، اسپانیا و جاهای دیگر، احزاب کمونیست با دیگر احزاب چپ در قالب یک ائتلاف همکاری کنند. انحلال کمینترن در ماه مه ۱۹۴۳ اتفاق افتاد. تا سال ۱۹۴۱، کمینترن جنگ جهانی دوم را جنگی بین طبقات بورژوازی ملی نشان میداد و از کارگران میخواست که در آن شرکت نکنند. اما هنگامی که شوروی توسط آلمان نازی مورد حمله قرار گرفت و این کشور یکی از متحدان کشورهای غربی در مقابله با آلمان شد، باید موضعش را تغییر میداد. این دوباره اعتبار کمینترن را تضعیف کرد و بهزودی به کار آن پایان داد.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه