دانلود و خرید کتاب سرخپوست می‌رود و چند داستان دیگر ویلیام فاکنر ترجمه فرزانه قیاسی‌نوعی
تصویر جلد کتاب سرخپوست می‌رود و چند داستان دیگر

کتاب سرخپوست می‌رود و چند داستان دیگر

معرفی کتاب سرخپوست می‌رود و چند داستان دیگر

«سرخپوست می‌رود و چند داستان دیگر» در بردارنده ۵ داستان کوتاه از ویلیام فاکنر(۱۹۶۲-۱۸۹۷)، نویسنده آمریکایی است. دربریده‌ای از داستان «سرخپوست می‌رود» از این کتاب می‌خوانیم: « دو سرخپوست از میان کشتزار به سمت اردوگاه برده‌ها در حرکت بودند؛ دو ردیف خانه از آجر نرم پخته با روکش مالی سفید که برده‌های متعلق به طایفه در آن زندگی می‌کردند. در میان تاریکی ملایم کوچه با شخص دیگری مواجه شدند؛ یک سیاهِ لال پابرهنه با تعدادی اسباب بازی خانگی، خاموش در گرد و غبار. هیچ نشانه‌ای از زندگی وجود نداشت. اولی گفت: «من می‌دونم چی پپدا می‌کنیم.» دومی‌گفت: «چی پیدا نمی‌کنیم.» اگرچه ظهر بود، کوچه خالی بود و درهای کلبه‌ها خالی و بی‌سر و صدا، نه دودی به نشانه‌ی پخت و پز از دودکش‌های گچی بلند بود و نه صدای بر هم خوردن ظروف فلزی می‌آمد. «آره... وقتی هم که پدر ارباب مرد، همین وضع پیش اومده بود.» «منظورت از ارباب، اربابیه که الان مرده؟» «آره.» سرخپوست اول «تری باسکت» نام داشت. حدوداً شصت ساله بود. هر دو قیافه‌ای خپل و تا حدی ورزیده شبیه شهرنشین‌ها داشتند؛ شکم گنده با سرهایی بزرگ و پهن. و رنگ خاکی چهره‌هایشان از یک آرامش غبارگرفته شبیه سرهای حک شده بر دیوار مخروبه‌ای در صیام یا سوماترا حکایت داشت که از میان مه سر بر آورده. آفتاب به شدت می‌تابید، آفتاب شدید. در سایه‌ی تند آفتاب، موهایشان شبیه جگن سبز بر یک زمین آفتاب سوخته به نظر می‌رسید. به یکی از گوش‌های باسکت، انفیه‌دانی لعابی پنس شده بود. «من همیشه گفتم که این رسم خوبی نیست. قدیم‌ها نه اردوگاهی بود و نه کاکاسیاهی. وقت آدم مال خودش بود. آدم وقت داشت. الان باید بیشتر وقتش‌رو صرف پیدا کردن کار برای سیاها بکنه که خوششون میاد کار کنن و عرق بریزن.» «اون‌ها مثل اسب‌ها و سگ‌ها می‌مونن.»
معرفی نویسنده
عکس ویلیام فاکنر
ویلیام فاکنر

ویلیام فاکنر با نام کامل ویلیام کاتبرت فاکنر، رمان‌نویس و داستان‌کوتاه‌نویس بزرگ آمریکایی بود که در سال ۱۹۵۰، جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کرد و بر نویسندگان بسیاری تاثیر گذاشت. او در ۲۵ سپتامبر ۱۸۷۹ در می‌سی‌سی‌پی ایالات متحده به دنیا آمد. ویلیام فاکنر به خوبی از پیشینه‌ی خشن و رنگارنگ خانوادگی خود، به ویژه پدربزرگش، سرهنگ ویلیام کلارک فالکنر آگاه بود. پدربزرگ ویلیام شجاعانه در جنگ داخلی جنگیده بود، یک راه‌آهن محلی ساخته بود و همچنین یک رمان عاشقانه‌ی محبوب به نام رز سفید منتشر کرده بود.

Ali
۱۳۹۶/۱۰/۰۸

چقدر نظرات دوستان راجع به کتاب کامل بود!!واقعا دیدجامعی ازکتاب دادند!!سپاس ازاینهمه ژرف بینی!!

YaSaMaN
۱۴۰۰/۰۳/۲۵

افتضاح 😐

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان