کتاب گور به گور
معرفی کتاب گور به گور
کتاب گور به گور نوشتهٔ ویلیام فاکنر و ترجمهٔ نجف دریابندری است. نشر چشمه این رمان آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب گور به گور
کتاب گور به گور (As I Lay Dying) حاوی یک رمان آمریکایی است که در عین سادگی و لطافت روستایی، ریزهکاریها و پیچیدگیهایی دارد. این اثر روایتگر داستان مادری است که در بستر دراز کشیده و در حال مرگ است. او وصیت کرده که پس از مرگ جسدش را برای دفن به جفرسن ببرند؛ زادگاهش. مادر این قول را از همسرش گرفته و مرد در پیشگاه خداوند به این قول متعهد شده و حتماً میخواهد به این عهد وفا کند. آنها پنج فرزند دارند که پدرشان را هنگام انتقال جسد مادر به جفرسن همراهی میکنند و در اتفاقات با او شریک میشوند. داستان این رمان پیرامون یک سفر تلخ و درعینحال شوخآمیز این خانوادهٔ روستایی در جنوب آمریکا برای انتقال جنازه به شهری دیگر میچرخد. شخصیتها به همین تعداد ختم نمیشود، رمانِ ویلیام فاکنر حداقل ۱۶ شخصیت دارد و داستان را از زبان آنها روایت میکند. هر فصل رمان را یکی از افراد از دیدگاه خودش نقل میکند و ممکن است یک اتفاق از زبان چند شخصیت بیان شود؛ گاه احساس آنها از واقعه در دو کلمه خلاصه میشود و گاه صفحهها صحبت میکنند. گفته شده است که این اثر دو رو دارد؛ یکی طرح داستانی کتاب است که شامل وقایع و اتفاقات است و یکی روانشناسی عمیق و پر رمزوراز شخصیتها است که مخاطب را ملزم میکند کتاب را بیشتر از یک بار بخواند. شخصیتهای کتاب حاضر از صفحات بیرون میآیند و ذهن کتابخوان را مسحور میکنند؛ گویی وجود خارجی دارند. خواننده با هر یک از ۱۶ شخصیتِ نقلکنندهٔ روایت، بهمثابهٔ فردی مستقل رفتار میکند. درونمایهٔ متن این کتاب پیوند عمیقی با مسئلهٔ مرگ دارد و زندگی را با غم و اندوههایش ملموستر میکند.
خواندن کتاب گور به گور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره ویلیام فاکنر
ویلیام فاکنر با نام کامل «ویلیام کاتبرت فاکنر» در سال ۱۸۹۷ میلادی در نیو آلبانی در میسیسیپی به دنیا آمد. بهدلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد، اما بهعنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا نامنویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ بهعنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد. پس از آنکه از دانشگاه میسیسیپی انصراف داد، همراه دوستش با یک کشتی باربری به ایتالیا رفت و از آنجا پای پیاده رهسپار آلمان و فرانسه شد. فاکنر یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات آمریکا و بهویژه ادبیات جنوب آمریکا است. شهرت او بهدلیل سبک تجربی و توجه دقیقش به شیوهٔ بیان و آهنگ نوشتار است. اغلب داستانهای او عاطفی، ظریف و پیچیده هستند. شخصیتهای اصلی داستانهای او را بردههای آزادشده یا اعقاب بردهها، سفیدپوستان تهیدست و جنوبیهای طبقهٔ کارگر تشکیل میدهند. این نویسندهٔ نامآشنا در سال ۱۹۴۹ میلادی موفق به دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات شد. از جمله مهمترین آثار این نویسنده که به پارسی ترجمه شدهاند، باید به «گوربهگور»، «برخیز ای موسی»، «حریم»، «خشم و هیاهو»، «داستانهای یوکناپاتافا»، «یک گل سرخ برای امیلی»، «تسخیرناپذیر»، «روشنایی ماه اوت»، «اسبهای خالدار»، «حرامیان»، «گنجنامه»، «جنگل بزرگ»، «اسبها و آدمها»، «سرخپوست میرود» و «آن خورشید شامگاهی» اشاره کرد. ویلیام فاکنر در ژوئیهٔ ۱۹۶۲، ۳ هفته پس از آنکه از اسب افتاد، بر اثر سکتهٔ قلبی در بیهالیا در میسیسیپی درگذشت.
بخشی از کتاب گور به گور
«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، میخندید، تو اون واگنِ دراز هی میخندید، رد که میشد کلههاشون رو برمیگردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی میخندی؟»
«آره آره آره آره.»
دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفتتیرها میخندی؟» گفتم «چرا میخندی؟ برای این که از صدای خنده بدت میآد؟»
دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکیشون پهلوش نشست، یکیشون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب میرفت. یکیشون باید عقب عقب میرفت، چون که پول دولت پشت هر دونهش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، اینها هم سوار پول دولت شدهاند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمیدونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من میدونم این چیه. «برای همین داری میخندی، دارل؟»
«آره آره آره آره آره آره.»»
حجم
۱۷۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۱۷۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب، داستان فقر و حماقت یه خانوادهی روستاییه که درگیر یک سفر پر از مشکل و دستاندازهای ریز و درشت میشن. بهشکل غمانگیزی تلخ اما زیباست. اوایل کتاب کمی سردرگم بودم؛ اما بهقدری جذاب بود که من رو تا
بارز ترین ویژگی کتاب، پرداخت به ریز ترین جزئیات و توصیف شخصیت ها و محیطه. شاید داستان خودش رو یه کم دیر پیدا کنه و آدم اونقدرا جذبش نشه اما ارزش خوندن داره واقعا.
موضوع کتاب زندگی خانواده ای است که مادر خانواده فوت شده وسفارش کرده اورا برای دفن به شهر خودش ببرند که برای این منظور اعضای خانواده کلی دچار دردسر می شوند تعداد شخصیت های داستان زیاد است که هریک از نگاه