دانلود و خرید کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست هاکان منگوچ ترجمه فائزه پورعلی
تصویر جلد کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست

کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست

معرفی کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست

کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست نوشتهٔ هاکان منگوچ و ترجمهٔ فائزه پورعلی است. انتشارات نسل نواندیش این داستان عرفانی را که از طریق سفری به‌مثابهٔ سیروسلوک ارائه شده، روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست

کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست در ۲۶ فصل نوشته شده است. هاکان منگوچ در این کتاب، با بیانی ساده و روایتی داستانی، به شرح سفری ۷روزه می‌پردازد که یک عارف صوفی‌مسلک به‌همراه یک دختر آغازش کرده‌اند. هر دوی آن‌ها با دست خالی راهی شده‌اند و در این سفر تجربیاتی کسب می‌کنند که باارزش‌تر از هر باروبنه‌ای است. از طرف دیگر این ۲ مسافر، این جهان و زبان آن را به‌شکلی عمیق‌تر درک می‌کنند که پیش از تن‌دادن به این سفر به‌هیچ‌وجه ممکن نبود. 

خواندن کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب داستان با درون‌مایه‌های عرفانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره هاکان منگوچ

هاکان منگوچ نوازنده و نویسنده‌ای ترک‌زبان است که در کتاب‌هایش از عرفان، زندگی و طریق زندگی پرده برداشته است. آرامش و احساس غرقگی از ویژگی‌های بارزی است که از دیدن ویدیوهای سخنرانی این نویسنده، به دست می‌آورید. کودکی هاکان در شهر نسبتاً کوچک بورسا گذشت، اما کمی بعد به استانبول نقل‌مکان کرد. هاکان همان‌طور که از کودکی به‌سمت نواختن سازهای پیانو و نی کشیده شد، در اوایل نوجوانی به خواندن کتاب‌های معنوی که در کتابخانهٔ خانه وجود داشت هم علاقه نشان می‌داد.

آثار منگوچ در دنیای ادبیات بیشترین شباهت را به آثار «پائولو کوئیلو» دارد. او به هر شکلی که بتواند، مفاهیم ارزشمندی را که به آن‌ها باور دارد، به زبان‌های طرفدارانش (ترکی، انگلیسی، فارسی و...) منتشر می‌کند. او را در اغلب شبکه‌های اجتماعی با محتواهایی آرامش‌بخش و معنوی که تولید می‌کند، می‌توان یافت:

کتاب «دلت که پاک باشد» بیش از اینکه جنبهٔ داستانی داشته باشد، روایتی است که از سفر تحقیقاتی خود به آفریقا داشته است. این کتاب به سفرنامه‌ای جذاب شباهت دارد که در آن مسافری درک و دریافت خودش از وقایع سفرش و هم‌نشینی با صوفی‌های آفریقا را آورده است. کتاب «من نی هستم» یک سفر معنوی به درون است. خواننده همراه با یک نوازندهٔ نی که نویسنده‌ٔ کتاب است، رهسپار سفری درونی می‌شود و سر از سازوکار نی و شباهتش به وجود و خلقت آدمی درمی‌آورد. کتاب «۲۱ قانون مولانا» نیز حاوی سؤال‌وجواب‌کردن مولانا جلال‌الدین بلخی است؛ پدر معنوی تمام کسانی است که به‌دنبال عرفان و صوفی‌گری هستند. در این کتاب هاکان مگنوچ با ریزبینی و زیرکی خاص خود به‌سراغ سؤال‌هایی اساسی و بنیادین رفته و در تفکری که مولانا آن را بنا نهاده، به‌دنبال جواب‌‌هایی می‌گردد که با جهان امروزی در تناسب باشد. «دلت که پاک باشد، داستانت پایان خوشی خواهد داشت» نام کتاب دیگری از این نویسنده است.

بخشی از کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست

««آگاهی کودکان بسیار ارزشمند است.

مثلاً می‌توانند به بزرگسالان یاد بدهند که بی‌دلیل شاد باشند و پافشاری کنند تا به خواسته‌شان برسند...»

وقتی هوا شروع به تاریک شدن کرد، از جادۀ اصلی پیاده به سوی نزدیک‌ترین روستا ادامه دادیم. دیگر نیاز داشتیم یک چشمه، مزرعه یا باغ پیدا کنیم. پاهایمان از رمق افتاده بود. شانسمان امروز، در پیدا کردن خودرویی برای هیچهایک، یار نبود. به احتمال زیاد مجبور خواهیم شد همین اطراف جایی مهمان شویم.

تابلوی یک روستا را دیدیم و در مسیرش پیش رفتیم. بعد از اینکه از دروازۀ سرسبز روستا گذشتیم، به میدان روستا رسیدیم.

صدای اذان عصر به گوش می‌رسید، اولین جایی که دیدم خانه‌های اجاره‌ایِ ده بود، بلافاصله وارد شدیم.

به مردی که کنار اجاق بود گفتم که از راهی طولانی آمده‌ایم و توضیح دادم که ماشین نداریم. پرسیدم که در روستا چشمه‌ای هست که آب بخوریم یا نه و اینکه آیا کسی پیدا می‌شود که از باغچه‌اش به ما میوه بدهد؟

گفت: «صبر کن، صبر کن.» بعد از پشت اجاق پایش را کشید و لنگ‌لنگان پیشم آمد. اسمش علی لنگ بود. از نوزادی‌اش به او «لنگ» می‌گفتند. حتی قبل از اینکه پایش آسیب ببیند، انگار از کودکی بارش را بر دوشش گذاشته بودند. گفت: «به شما آب هم می‌دهیم، چای هم می‌دهیم، چه نیازی به گشتن دنبال چشمه است؟»

دِنیز گفت: «نمی‌توانم بایستم. نفسم بالا نمی‌آید. دارم از تشنگی می‌میرم.» بیرون رفتیم و پشت یکی از میزهای چوبی نشستیم. چون ساعت‌ها راه رفته بودیم هر دویمان خیس و غرق عرق بودیم.

در اصل هر دویمان کم مانده بود از گرسنگی بمیریم، اما اول به دنبال رفع تشنگی‌مان بودیم.»

معرفی نویسنده
عکس هاکان منگوچ
هاکان منگوچ

هاکان منگوچ نوازنده و نویسنده‌ای ترک‌زبان است که در کتاب‌هایش از عرفان، زندگی و طریق زندگی پرده برمی‌دارد. اگر اهل شبکه‌های اجتماعی و محتواهای معنوی باشید، حتما ویدیوهای او را درباره‌ی زندگی و فلسفه‌ی وقایع دیده‌اید. آرامش و احساس غرقگی از ویژگی‌های بارزی است که از دیدن ویدیوها عاید مخاطب می‌شود و این حس وقتی که در حال ورق زدن کتاب‌های عارفانه‌ی او هستیم هم با ما همراه می‌شود.

مژگان
۱۴۰۱/۱۲/۰۲

کتابی که دوس دارم به همه هدیه بدم! 🙂

Mohaddeseh
۱۴۰۱/۱۰/۱۷

خیلی دوست داشتنی بود و با روحیات من تطبیق داشت توصیه میکنم دوستان حتما بخونند و لذت ببرند ممنونم از دوست عزیزم که این کتاب رو ب من معرفی کرد

مرتضى تيمورى
۱۴۰۲/۰۴/۲۴

خیلی خووب بود کتابی بود که تکونت میده فکرتو به کار میندازه❤️

مهدی رضا.M2
۱۴۰۳/۰۴/۳۰

همین الان تمومش کردم. در یک کلمه : بینظیر . به نظرم کتابیست که باید هر کسی بخواند .در خوندنش شک نکنید حتی یک لحظه .

کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
۱۴۰۲/۰۷/۲۳

شروع سفر از استامبول به سمت ایزنیک پس ازآشنایی با دومینیک که بعدازسال ها کار در دوران بازنشستگی به سرطان مبتلا شده بودومهمان او شدن، در طول مسیر شاهد آشنایی با خانواده مراد واهدا خون به فرزندشان وهمراه شدن با

- بیشتر
Majid
۱۴۰۲/۰۲/۱۵

واقعا کتابی که می‌تونه انسان آروم کنه و باعث بشه زندگی قشنگتر متوجه بشه و مطمعنم بعد خواندن این کتاب زندگی انسان زیباتر میشه به همه توصیه میکنم

nora
۱۴۰۳/۰۴/۱۰

دوسش داشتم

artemis
۱۴۰۳/۰۲/۰۱

کتابی پر از امید و انرژی مثبت

Eliy Jfr
۱۴۰۳/۰۱/۱۳

خیلی قشنگه،،، قطعا از خوندنش پشیمون نمیشید...🫶🏼🌱

مهسا دختری کتاب خوان
۱۴۰۲/۰۷/۱۲

بسیار روان و گیرا از خوندنش بسیار لذت بردم. پیشنهاد میشه😍

بعضی حرف‌ها به‌تنهایی عمق زیادی ندارند. اینکه چه کسی آن حرف را می‌زند به آن معنا و ارزشی وسیع می‌بخشد.
yasi:)
هیچ چیزی تصادفی نیست، هیچ دیداری، هیچ تجربه‌ای. همه‌چیز، حتی برگی هم به خاطر هدفی می‌افتد. باد در آن لحظه اتفاقی به برگ نمی‌وزد.
پلوتون
مولانا هم می‌گوید: «انسان‌ها هم مانند کتاب هستند. به جلدش نگاه نکنید و فریب نخورید. ارزش واقعی‌شان را وقتی متوجه می‌شویم که آن‌ها را می‌خوانیم.»
یه منتظر
«بله زندگی این‌طور است دیگر دِنیز جان. وقتی محتاج چیزی باشی از تو فرار می‌کند، اما وقتی بی‌نیاز از آن شدی، خودبه‌خود به طرفت می‌آید.
یه منتظر
اگر خواسته‌ات برآورده می‌شود به دنبال یک خیر باش اگر برآورده نشود، دنبال هزاران خیر در آن باش.
پلوتون
زیاد فکر کردن شعلۀ عمل کردن را خاموش می‌کند. ذهن پر از دام است. مدام سکندری می‌زند. نمی‌خواهد راه برود، رشد کند، یاد بگیرد و به‌سختی بیفتد. ترجیح می‌دهد جایی را که به آن عادت دارد به همان شکل حفظ کند. می‌خواهد وضعیت موجود را حفظ کند. برای همین خیلی از فرصت‌ها از بین می‌رود، خیلی از آزمون‌ها و خیلی از معجزه‌ها...
بیتا
درد، سفر تکامل است. به راه می‌اندازدت، بزرگت می‌کند و نهایتاً تو را می‌پزد.
پلوتون
لحظاتی فرا می‌رسد که در حال انجام دادن کاری هستی که گفته بودی هرگز انجام نمی‌دهم، چیزی را تحمل می‌کنی که می‌گفتی هرگز تحمل نمی‌کنم، لحظاتی را دوست خواهی داشت که گفته بودی هرگز دوستش نخواهم داشت، به یکباره می‌گذاری و می‌روی، وقتی تصور می‌کردی هرگز نمی‌توانی بروی، در زمانی می‌گویی مُردم، اما باز زندگی می‌کنی.
m_royaei
«رزق خالق با پول نیست. باید یاد بگیری به او اعتماد کنی. دِنیز، باید یاد بگیری خودت را تسلیم او کنی.
پلوتون
راه‌های زیبا میانبر ندارند
katy
«به جای ناسزا گفتن به تاریکی، شمعی روشن کن»
katy
نگاه می‌کنی و می‌بینی در داستان خودت مسافر هستی. هر مسیر به تو ختم می‌شود و هرکسی که دوستش داری تکه‌ای از توست... یعنی درواقع به تکه‌ای از خودت در دیگران جذب می‌شوی.
m_royaei
هر چیز زمان مناسب خود را دارد. همه چیز اول دم می‌کشد تا در زمان خودش اتفاق بیفتد. نه گل قبل از زمان مقرر باز می‌شود و نه خورشید پیش از موعد طلوع می‌کند.
جهان
تا خدا چه قسمت کرده باشد، که هرچه خدا قسمت کند خوش است
پلوتون
طبیعت آب فلسفه‌ای به ما یاد می‌دهد. مثلاً به آبی که از کوه جاری می‌شود نگاه کن. راحت‌ترین مسیر ممکن را برای جاری شدن انتخاب می‌کند. یعنی اگر سنگی سر راهش سبز شود، با آن مجادله نمی‌کند، با سنگ نمی‌جنگد، اطراف آن می‌چرخد و به جریانش ادامه می‌دهد. صوفی‌ها با الهام از این "طبیعت آب" این‌طور می‌گویند: "باکسی‌که با تو سر ناسازگاری دارد نجنگ، اگر بجنگی با او در یک جا گیر می‌کنی. از کنارش عبور کن و به راه ادامه بده.
پلوتون
لمس کردن زندگی قشنگ‌تر از لمس تلفن همراه است...
جهان
اگر خواسته‌ات برآورده می‌شود به دنبال یک خیر باش اگر برآورده نشود، دنبال هزاران خیر در آن باش. مولانا
m_royaei
گوش کردن به افرادی که زندگی‌شان مملو از تجربه است، برای من برابر با خواندن هزار کتاب است.
یه منتظر
«انسان وقتی انتظارش را ندارد به کسی که توقعش را ندارد، می‌بازد. از کسی که انتظارش را ندارد، عمیق‌ترین ضربه را می‌خورد، چون انسان خودش را از دشمن محافظت می‌کند، اما از نزدیکانش آسیب‌پذیر است.»
Parinaz
به جای ناسزا گفتن به تاریکی، شمعی روشن کن
m_royaei

حجم

۲۰۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۲۰۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۶۹,۹۰۰
۲۰,۹۷۰
۷۰%
تومان