کتاب زندگی در دنیای متن
معرفی کتاب زندگی در دنیای متن
کتاب زندگی در دنیای متن؛ شش گفت و گو، یک بحث از پل ریکور نوشتهٔ بابک احمدی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای است از بیستوسه مقاله و ده متن که احمدی در پاسخ به پرسشهایی نوشته است. پرسشها کتبی بودند و او این پاسخها را نوشته و در نشریهها یا سایتهای مختلفی منتشر کرده است.
درباره کتاب زندگی در دنیای متن
پل ریکور فیلسوف فرانسـوی که در سال ۲۰۰۵ درگذشت، نماینـدهٔ برجستهٔ پدیدارشناسی و هرمنوتیک مدرن در پایان سدهٔ بیستم بود.
کتـابی که در دسـت دارید برگزیدهای اسـت از گفتوگوهـای ریکور که موضوع مرکزی آنها «جهان متن» است. ریکور در این مکالمهها از نقادی هنری تا اسطوره، از تاریخ تا هنر روایت، و از روزگار نو سخن میگوید. اما اعتبار کتاب فقط در آشنایی ما با این اندیشهها نیست. کتاب برانگیزانندهٔ خردورزی فلسفی است. شهامت فکر مستقل و همبسته کردن خرد و کنش را در خواننده افزون میکند.
این دستاوردی عظیم است و خاصه در گفتوگوی ریکور با هانس گئورگ گادامر، فیلسـوف بزرگ آلمانی، و با دانشجویـانی که در این بحـث شرکت کردند آشکار میشـود. اینجـاست که درمییابیـم فلسفه لذت شـرکت در ساختن دنیایی تازه است.
خواندن کتاب زندگی در دنیای متن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی در دنیای متن
«نوجوان که بودم در نشریهای فکاهی جملهای خواندم که همچنان به یادم مانده: «فیلسوفان مثل راهزنانی هستند که هر کاروان پر از بار و بنه را غارت میکنند». البته این حرف اصلا به مذاق اهل فلسفه خوش نمیآید اما باور کنید که چیزی از حقیقت در آن هست. مثلا کانت در پارهٔ سوم مقدمهٔ منطق که کتاب کمتر خواندهشدهٔ او اما اثر بسیار مهمی در تعریف مقولههاست، چنین تعریفی از فلسفه به دست داده: «فلسفه حلقهٔ رابط میان همهٔ علوم و تمام شکلهای کاربرد خرد است ... فلسفه دانش به کار بردن خرد در حداکثر ممکن آن است».
تعریف دقیقتر فلسفه در این متن چنین است: «فلسفه نظام انواع علوم و انواع دانشهای خردورزانهای است که به وسیلهٔ مفاهیم به دست میآیند». میپرسم: مگر ممکن است این حلقهٔ رابط تمامی علوم و نهایت خردورزی آدمی با روانکاوی کاری نداشته باشد؟
در پاسخ به چنین پرسشهایی «آیا میان فلسفه و روانکاوی رابطهای یا رابطهٔ نزدیکی وجود دارد؟» یا «تأثیر این دو گفتمان بر هم چه بوده است؟» میتوان با اطمینان گفت که روانکاوی به عنوان «اختراع فروید» بارها بیش از روانپزشکی و روانشناسی به فلسفه نزدیک و به آن مدیون است. همچنین، فلسفه نیز وامدار روانکاوی است. بسیاری از مباحث فلسفهٔ امروز به دلیل توجه به مفاهیم مطرح در روانکاوی شکل گرفتهاند. میشل فوکو و ژاک دریدا دو فیلسوف نامآوری هستند که بسیاری از مفاهیم آثارشان استوار بر بنیاد روانکاوی است.
سدهها پیش از پیدایش روانکاوی، در بحث از شناختشناسی که همواره شاخهٔ مهمی در فلسفه بوده فلسفهٔ ذهن بیشوکم به معنای رایج امروزیاش شکل گرفته بود. هدف آن کشف سازوکار فعالیت ذهن انسان بود و این که انسان چگونه میشناسد، مفاهیم را دستهبندی میکند، آنها را به حافظه میسپارد، دوباره حاضرشان میکند و آیا میتواند این کار آخر را به گونهای کامل و دقیق انجام دهد یا نه. از مکالمههای افلاطون به بعد این پرسشها و بهویژه بحث از حافظه به عنوان کارکرد مغز، خاطره به عنوان نیروی یادآوری، عمل کرد درازمدت ذهن در حفظ مضمون آن و سرانجام نسبت این همه با روایت نکتههای مهمی در شناختشناسی بودند. این همه مسائل اصلی آنچه در سدهٔ هجدهم anthropology یا انسانشناسی خوانده شد (که البته با معنای امروزی این اصطلاح که علم شناخت جامعههای «ابتدایی» و بررسی شیوههای تولید، زندگی و فرهنگ آنهاست تفاوت دارد) و آنچه در سدهٔ نوزدهم روانشناسی نام گرفت و نیز با شاخهای از علم پزشکی که روانپزشکی خوانده میشود، هستند. روانکاوی نیز به سهم خود به این مسائل میپردازد و بهویژه به شکرانهٔ مفهوم ناآگاهی توانسته نکتههای مرکزی بحث دربارهٔ کارکرد ذهن را دقیق کند. پس میتوان گفت که روانکاوی دستکم در نزدیکیاش با شناختشناسی گفتمانی فلسفی است. مفهوم ناآگاهی که معنای تازهاش در روانکاوی فروید مطرح شده، مبحثی تازه و جذاب را در گسترهٔ هستیشناسی گشوده و این یکی از خدمتهای روانکاوی به فلسفهٔ امروز است.»
حجم
۱۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه