کتاب ناگهان سیلاب
معرفی کتاب ناگهان سیلاب
کتاب ناگهان سیلاب نوشتهٔ مهدی سحابی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ داستانی نمادین و استعاری از جنگ بین دو ملت است. کتاب سال ۱۳۶۹ منتشر شده است.
درباره کتاب ناگهان سیلاب
داستان ناگهان سیلاب دربارهٔ مردمی است که در یک شهر کوهستانی زندگی میکنند. آنها باورها و خرافات خاص خودشان را دارند؛ عدهای از حکومت ناراضیاند، عدهای منتظر آخرالزمان و... . در تقابل با این شهر کوهستانی یک شهر دریایی هم وجود دارد که دشمن این شهر محسوب میشود. شهر دریایی موشکی به سمت شهر کوهستانی پرت میکند و از اینجا ماجراهایی بین این دو شهر رخ میدهد.
ناگهان سیلاب اولین رمان مهدی سحابی است. پیش از آن هرچه از او دیده بودیم یا ترجمه بود و یا نوشتههایی ادبی هنری در مطبوعات.
سحابی آخرین سطرهای اولین رمانش را که مینوشت دههٔ چهارم زندگیاش را تجربه میکرد. ناگهان سیلاب خود گواهی میدهد که نویسندهاش تا چهلسالگی چقدر آموخته و اندوخته بود.
مهدی سحابی چرکنویس و پاکنویس نداشت. همان دستنویس اول با کمترین قلمخوردگی و اصلاحی که خودش انجام داده بود به دست ناشر میرسید. در واقع این فرایند را با مرور چندبارهٔ جملهها در ذهنش انجام میداد و بعد، با تسلطی که بر زبان داشت، عبارت صیقل خورده و نهایی را که به قول خودش نیازی به «تعمیر اساسی» نداشت «یک ضرب» روی کاغذ میآورد.
هنر بزرگش کوشش در نزدیک شدن به زبان واقعی مردم بود که به قول خودش توی کوچه و خیابانهای تهران، رم و پاریس یاد گرفته بود، و البته نه فقط توی کوچه و خیابان. در کتابخانهاش متون کلاسیک ایرانی جایگاه ویژهای داشت.
رمان دوم مهدی سحابی با نام پیچک باغ کاغذی (نشر مرکز، ۱۳۸۲) منتشر شد و مجموعهٔ داستانهای کوتاهش خیابان مارگوتا، شمارهٔ ۱۱۰ (نشر مرکز، ۱۳۸۲) عنوان گرفت. اما به لطف مجموعهٔ گسترده و ماندگار ترجمههایش او را بیشتر به عنوان مترجم میشناسند، مترجمی وفادار به متن اصلی، متعهد به نویسنده و متوجه مخاطب فارسی که مردم از خواندن آثارش لذت میبرند و مترجمان، آنها را آموزگاری فروتن و بیتکلف برای راه و رسم ترجمه مییابند.
مهدی علاوه بر نویسندگی و مترجمی، نقاش و مجسمهساز خوشذوق و نوآوری نیز بود. او بهترین خصایل را توی خودش جمع کرده بود. حتی در اولین برخورد هم احساس گفتوگو با دوستی صمیمی به تو دست میداد. تفاوت عقیده و جایگاه والای این روشنفکر فرهنگی و ادیب هنرمند باعث هیچ فاصله یا نخوتی نمیشد.
خواندن کتاب ناگهان سیلاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای استعاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ناگهان سیلاب
«در یک روز عادی، که هیچ چیزش به آنچه آدم درباره آخر زمان شنیده و خوانده است نمیماند، برای شهر و مردمش دنیا زیرورو میشود. خبر میرسد که از شهری در فاصله کمابیش هزار کیلومتری موشک دوربردی به طرفشان پرتاب شده است؛ موشکی که به اندازه صوت، یعنی بیشتر از هزار کیلومتر در ساعت، سرعت دارد و تا یک ساعت دیگر از راه میرسد.
شهرکشور کوچکی است. با حلقه کوههای بلند و زیبای پیرامونش که هم حصار طبیعی و هم مرزهای بینالمللی آنند، به جای انگشتِ بچهای ناشکیبا روی خامه کیک تولد میماند. یا یکی از گودالهای روی کره ماه در مرز نیمه روشن و نیمهای که بناست همیشه در تاریکی بماند. دریای فراموشی. سال به سال، چشمانداز این حفره تاریک و روشن دریای فراموشی هرچه بیشتر شبیه قالیچهای میشود که آخرین روزهای سرنوشت غمانگیز و گریزناپذیر نخنمایی را در پیش دارد. روزهایی که با گذشتنشان زندگی و کار قالیچه دگرگون میشود: از خاستگاه و زیستگاه اولیهاش، از زیر پای آدمها در خانهای کمابیش بسامان، به دنیای پست و خاکآلود چارپایان میرود؛ پیش از آن که به پایانه خاک و مرگ و فراموشی برسد و تاروپودش هیچ و نابود بشود هنوز کوتاه زمانی پالان و خورجین و توبره میشود.
و آن یکی شهر؟ شهری که موشک از آنجا پرتاب شده است و مهلت یک ساعته سرنوشت را دقیقه دقیقه میسوزاند و برای همیشه پس میزند و پیش میآید؟ آن هم شهری است چون دیگری. اثر انگشت کودک بیطاقتی در دریای فراموشی. یا شاید شهری مثلا در کنار دریا. شهری دریایی. چه فرق میکند؟»
حجم
۱۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه