کتاب گودل، اشر، باخ
معرفی کتاب گودل، اشر، باخ
کتاب گودل، اشر، باخ (بافته گرانسنگ ابدی) نوشتهٔ داگلاس آر. هوفشتاتر و ترجمهٔ مرتضی خزانهداری، سروش ثابت و عبدالرضا خزانهداری است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتاب برندهٔ جایزهٔ پولیتزر شده است.
درباره کتاب گودل، اشر، باخ
سیر زندگی و دستاوردهای گودل، اِشر و باخ در ریاضیات، هنر، موسیقی و نیز کندوکاو در حوزههایی مانند منطق، هوش مصنوعی، رایانه، ژنتیک، فلسفه، ذِن، خودآگاهی، ارادهٔ آزاد و...، در این کتاب دستمایهٔ تلاشی شده است برای بیان اینکه چگونه موجودات جاندار میتوانند از دل مادهٔ بیجان برآیند. و این که «خود» چیست و چگونه میتواند از دل چیزهایی برآید که به اندازهٔ یک پارهسنگ «بیخودند»؟
پروفسور هوفشتاتر بر این باور است که دستاوردهای گودل در ریاضیات، طراحیهای تفکربرانگیز اِشر و فوگها و کانُنهای موسیقایی باخ، سایههایی هستند که یک ذات استوار مرکزی در راستاهایی متفاوت ایجاد کرده است. او با بهکارگیری مفهومهایی چون خودارجاعی و «حلقههای عجیب» که در قلب روش اثبـات و نتیجههای بهدستآمده از قضیهٔ گـودل، طراحیهای سرگیجهآور اِشر و آثار موسیقایی باخ جای دارند، کوشش میکند تا ماهیت آن ذات را روشن کند.
از آنجایی که شکل و محتوا بهطور متقابل روی یکدیگر تأثیر میگذارند، شکلِ ساختاری متن کتاب و نیز محتوای آن، هر دو از اهمیت زیادی برخوردارند و در دریافت ما از اینکه: آیا معنا در ذات پیام نهفته است یا اینکه معنا از برهمکنش ذهن یا یک سازوکار با پیام بهوجود میآید، نقش مهمی دارند. این کتاب نهتنها دارای بازیهای کلامی بسیار و شوخیهای دلانگیز است، بلکه سرشار از «جناسهای ساختاری» هم هست ـ فرازهایی از متن که در آن شکل و محتوا بهگونهای شگفتانگیز همدیگر را بازمیتابانند یا تقویت میکنند.
بیتردید تجربهٔ لذتبخشی برای آشنایی با فوگِ موسیقاییِ چندین صدایی و زیبای ذهن انسانی، در انتظار خوانندگان این کتاب خواهد بود.
خواندن کتاب گودل، اشر، باخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران و پژوهشگران حوزهٔ فلسفهٔ علم پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گودل، اشر، باخ
«فریدریک نه تنها تحسینگر پیانو بود، بلکه یک نوازندهٔ ارگ و آهنگساز به نام «ی. س. باخ» را نیز میستود. ساختههای این باخ تا اندازهای انگشتنما بودند. بعضی از افراد آنها را پرطمطراق، متکبرانه و آشفته و دیگران آنها را شاهکارهایی بیهمتا میدانستند. اما هیچکس منکر توانایی باخ در بداههنوازی با ارگ نبود. در آن دوران یک نوازندهٔ ارگ باید میتوانست نه تنها از روی نت، بلکه فیالبداهه نیز بنوازد و باخ برای هنر شگفتانگیزش در بداههنوازی معروف بود (چند حکایت شیرین در اینباره را میتوانید در کتاب آشنایی با باخ اثر اچ. تی. دیوید و ای. مندل بیابید).
در سال ۱۷۴۷، باخ شصت و دو ساله بود و آوازهاش تا پتسدام رسیده بود، جایی که پسرش کارل فیلیپ امانوئل باخ در دربار پادشاه فریدریک رهبر ارکستر بود. از سالها قبل پادشاه با اشارههای ضمنی به فیلیپ امانوئل فهمانده بود که چقدر خوشحال میشود اگر باخ پیر بیاید و با او دیدار کند. اما این آرزو هیچگاه برآورده نشده بود. فریدریک بهویژه بسیار مشتاق بود که باخ پیانوهای جدیدش را که ساخت زیلبرمان بود، بیازماید. پیانوهایی که فریدریک به درستی پیشبینی کرده بود تحول بزرگی در موسیقی ایجاد خواهند کرد.
فریدریک در دربار خود کنسرتهای شبانهٔ موسیقی مجلسی برگزار میکرد و اغلب خود او تکنوازی کنسرتهایی برای فلوت را بر عهده داشت. در اینجا یک تابلوی نقاشی اثر آدولف فون منتسل که در قرن نوزدهم زندگی فریدریک کبیر را در یک مجموعه از نقاشیها به تصویر کشید، آورده شده است. پشت هارپسیکورد ک. ف. ا. باخ و شخصی که در انتهای سمت راست تابلو قرار دارد، یواخیم کوانتس استاد فلوت پادشاه است. او تنها کسی بود که اجازه داشت از فلوت نواختن پادشاه ایراد بگیرد.»
حجم
۷٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۷۲ صفحه
حجم
۷٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۷۲ صفحه
نظرات کاربران
بسیار کتاب خوشترجمهای هست. کتابی که دید ما را به واقعیات تغییر میدهد. دیگر ۲ بعلاوه ۲ برابر چهار نیست! متفاوت با تمام کتابهایی که قبلا خواندهاید.
بینظیر، شاهکار، تکرارناشدنی.
متاسفانه کتاب روی هیچ مرورگری باز نمیشد و مجبور شدم مرجوعش کنم چون روی مرورگر کتابهای ایپاب رو مطالعه میکنم.
ترجمه واقعا افتضاح. از این بدتر وجود نداشت. پارادوکس رو ترجمه کردن ناسازنما. واقعا تاسف باره.