کتاب سلطه بخت
معرفی کتاب سلطه بخت
کتاب سلطه بخت نوشتهٔ لئونارد ملودینو و ترجمهٔ مینا صفری است و انتشارات میلکان آن را منتشر کرده است. این کتاب توضیح میدهد که چگونه شانس بر زندگی ما حاکم است؟
درباره کتاب سلطه بخت
تحقیقات پژوهشگران در زمینهٔ شانس و بخت نشان داده است که وقتی شانس دخیل باشد، فرایندهای فکریِ افراد غالباً دچار مشکل جدی میشود. در طراحی این کار پژوهشی از چندین رشته از جمله ریاضیات و علوم مرسوم و نیز روانشناسی شناختی، اقتصاد رفتاری و علم اعصاب نوین استفاده میشود. با اینکه چنین مطالعاتی بهواسطهٔ جایزهٔ نوبل اخیر (در اقتصاد) مشروعیت یافتند، درسها و آموزههایشان در بیشتر موارد از محافل دانشگاهی به ذهن و روان مردم رخنه نکرده است. کتاب سلطه بخت تلاشی برای جبران آن است. این کتاب دربارهٔ اصولی است که شانس، توسعهٔ آن ایدهها و شیوهٔ نقشآفرینی آنها در سیاست، تجارت، پزشکی، اقتصاد، ورزش، اوقات فراغت و سایر حوزههای امور انسانی را تحتتأثیر قرار میدهد. همچنین دربارهٔ نحوهٔ تصمیمگیری ما و فرایندهایی است که، هنگام مواجهه با تصادفیبودن یا عدمقطعیت، ما را بهسوی قضاوتهای اشتباه و تصمیمهای ضعیف سوق میدهند.
خواندن کتاب سلطه بخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند به صورت علمی و تخصصی دربارهٔ بخت و اقبال بخوانند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سلطه بخت
«به یاد دارم در نوجوانی، شعلهٔ زرد شمعهای شبّات را تماشا میکردم که تصادفی و نامنظم بالای سرِ استوانکهای پارافین سفیدی که به آنها سوخت میرساندند میرقصیدند. بسیار کمسنوسالتر از آن بودم که نگاه عاشقانهای به نور شمع داشته باشم؛ بااینحال تصاویر لرزانی که آتش ایجاد میکرد به نظرم جادویی بود. آن تصاویر جابهجا میشدند و شکل میگرفتند، بزرگ میشدند و از بین میرفتند و همهٔ اینها علت یا الگوی آشکاری نداشتند. با اطمینان باور داشتم که باید در پَسِ آن شعله نظم و دلیلی نهفته باشد، الگویی که دانشمندان بتوانند با معادلات ریاضی خود پیشبینی کنند و توضیح دهند. پدرم به من میگفت: «زندگی اینطور نیست. گاهی چیزهایی اتفاق میافتد که نمیتوان از قبل پیشبینی کرد.» او از ایامی به من گفت که در بوخنوالد، اردوگاه تمرکز نازیها که در آن زندانی و از گرسنگی رو به موت بود، قرصِ نانی را از نانوایی دزدید. نانوا گشتاپو را واداشت تا تمام کسانی را که ممکن است مرتکب این جنایت شده باشند جمع و مظنونان را به صف کند. نانوا پرسید: «کی نون رو دزدیده؟» وقتی کسی جواب نداد، او به نگهبانان گفت یکییکی به مظنونان شلیک کنند تا اینکه یا همه کشته شوند یا کسی اعتراف کند. پدرم از صف بیرون میآید تا دیگران را نجات دهد. او قصد نداشت وجههای قهرمانانه برای خودش بسازد؛ بهگفتهٔ خودش این کار را کرد چون تصور میکرد در هر دو صورت کشته خواهد شد. بااینحال نانوا، بهجای اینکه او را بکشد، به پدرم کار راحت و بیدردسری میدهد و او را دستیار خودش میکند. پدرم گفت: «یه اتفاق تصادفی. هیچ ربطی به تو نداشت؛ اما اگه جور دیگهای اتفاق میافتاد، هیچوقت به دنیا نمیاومدی.» اینطور به نظرم رسید که برای بودنم باید از هیتلر تشکر کنم؛ زیرا آلمانیها همسر و دو فرزند خردسال پدرم را کشته و زندگی قبلیاش را نابود کرده بودند؛ و اگر جنگ نبود، پدرم هرگز به نیویورک مهاجرت نمیکرد، هرگز مادرم را که او نیز یک پناهنده بود نمیدید و هرگز من و دو برادرم به دنیا نمیآمدیم.»
حجم
۴۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۴۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب در سال ۲۰۰۸ نوشته شده، قبل از این هم نسیم نیکلاس طالب کتابهای فریفته تصادف و قوی سیاه رو در همین زمینه و با همین مضامین منتشر کرده بود. با اینحال این کتاب یکی از بهترین کتابها در
کتاب شروع مفید و خوبی دارد اما در ادامه، محتوا آنچه که بر اساس نام کتاب و مقدمه برداشت میشود نیست
نویسنده ما رو همراه خودش ب ابتدای داستان آمار میبره... لذت کشف آمار رو بهمون میچشونه و با زبانی ساده و طنز ما رو با چیستی آمار آشنا میکنه. و آمار رو ب زندگی روزمره میاره. فوق العاده لذت بردم از
کتاب بی وسر وته است وانگار فرمول ها را توضیح میدهد با آنچه فکر میکردم فرق میکند حیفه پول