دانلود و خرید کتاب فریفته تصادف نسیم نیکلاس طالب ترجمه هانیه هژبرالساداتی
تصویر جلد کتاب فریفته تصادف

کتاب فریفته تصادف

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۳۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فریفته تصادف

کتاب فریفته تصادف نوشتۀ نسیم نیکلاس طالب و ترجمۀ هانیه هژبرالساداتی است. انتشارات میلکان این کتاب را منتشر کرده است. کتاب، دربارۀ نقش پنهان شانس در زندگی و بازار است.

درباره کتاب فریفته تصادف

کتاب فریفته تصادف، ترکیبی از افکار دو گروه است:

  • پیروان جدیِ عدم‌قطعیت که در زندگی حرفه‌ای‌شان در برابر فریب خوردن از رخدادهای تصادفی و احساسات مربوط به آن مقاومت می‌کنند.
  • کسانی که وسواس زیبایی‌شناختی دارند، دوستدار ادبیات‌اند و فریب هرچیزی را که بی‌عیب‌ونقص، پیراسته، مبتکرانه و باسلیقه باشد، می‌خورند.

این کتاب، بدون واسطه از درونِ نویسندۀ آن برخاسته که بیشتر به فکرها، کشمکش‌ها و مشاهدات وی دربارهٔ خطرپذیری و قطعیت می‌پردازد. این اثر، یک رساله یا  گزارش علمی نیست؛ جستار شخصی است. هدف نویسنده از نگارش این کتاب، سرگرمی بوده و تجربۀ فرآیندهای لذت از هر دو سو بوده است.

 کتاب فریفته تصادف دربارۀ تغییر قیافهٔ شانس و درک آن به شکل غیرشانس (یعنی مهارت) است. به عبارت دیگر این کتاب، راجع به تغییر قیافهٔ رخدادهای تصادفی و درک آن به‌مثابهٔ رخدادهای غیرتصادفی (یعنی جبرگرایی) است؛ رخدادهایی که خودشان را در هیأت احمقی خوش‌شانس به ما نشان می‌دهند.

نسیم نیکلاس طالب، نویسندۀ این کتاب کوشیده تا فقط نقل‌قول‌هایی را به کار ببرد که مستقیماً برآمده از حافظۀ او باشند؛ از نویسندگانی که در سال‌های گذشته، وی پیوسته به نوشته‌های‌شان رجوع نکرده، نقل‌قولی نیاورده است. او می‌گوید «از استفادهٔ بی‌جا از حکمت عاریه‌ای متنفرم. بعداً بیشتر راجع به آن خواهم گفت».

خواندن کتاب فریفته تصادف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران علم جامعه‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فریفته تصادف

«یک روز بهاری، وقتی نرو تولیپ بازار بورس شیکاگو را بررسی می‌کرد، بعد از دیدن یک اتفاق عجیب، فکروذکرش مشغولِ معامله‌گری شد. یک پورشهٔ قرمز کروکی، که با سرعتی چند برابر سرعت مجاز شهری حرکت می‌کرد، ناگهان جلوی ورودی متوقف شد. لاستیک‌هایش صدایی شبیه خوک‌های درحال سلاخی تولید کرد. مردی ورزشکار، حدوداً سی‌ساله، با چهره‌ای برافروخته و آشکارا خشمگین، ظاهر شد و از پله‌ها چنان به‌طرف بالا دوید که گویی ببر دنبالش کرده. ماشینش را موازی ماشینی که متوقف بود نگه داشت و همان‌طور روشن کنار خیابان رهایش کرد. راننده‌های عصبانی دستشان را از روی بوق برنمی‌داشتند و هیاهویی به پا شده بود. بعد از چند دقیقه، مرد جوان بی‌حوصله و خسته‌ای که کت زردرنگ پوشیده بود (رنگ مخصوص لباس کارمندان) از پله‌ها پایین آمد. معلوم بود همهمهٔ راه‌بندان برایش مهم نیست. ماشین را سرسری، چنان‌که گویی کار هر روزش باشد، به‌سوی پارکینگ زیرزمینی راند.

آن روز نِرو تولیپ دچار چیزی شد که در فرانسوی به آن کو دو فودر می‌گویند، که شیفتگی شدیِد ناگهانی (و وسواس‌گونه) است و مثل صاعقه به آدم می‌زند. نِرو تولیپ مشتاقانه فریاد زد «من هم همین رو می‌خوام!» و نتوانست جلوی خودش را بگیرد و زندگی یک معامله‌گر را با زندگی‌های دیگر مقایسه نکند. زندگی دانشگاهی تصویری را از اتاقی ساکت در دانشگاه، با منشی‌های بی‌ادب، به ذهن متبادر می‌کرد؛ کسب‌وکار تصویر دفتری آرام پر از متفکران کُند و نیمه‌کُند، که حرف‌هایشان را با جملات کتابی بیان می‌کنند.»

فهرست مطالب کتاب فریفته تصادف

  • فصل اول: اگر خیلی پول‌داری، پس چرا خیلی باهوش نیستی؟
  • فصل دوم: شیوهٔ عجیب حسابداری
  • فصل سوم: تأملی ریاضیاتی دربارهٔ تاریخ
  • فصل چهارم: رخدادهای تصادفی، چرندوپرند و متفکر علمی
  • فصل پنجم: بقای غیراصلح‌ترین‌ها: آیا تکامل هم فریب رخدادهای تصادفی را می‌خورد؟
  • فصل ششم: چولگی و عدم‌تقارن
  • فصل هفتم: مسئلهٔ استقرا
  • فصل هشتم: همسایه‌های میلیونر خیلی زیادند.
  • فصل نهم: خریدوفروش راحت‌تر از نیمرو درست‌کردن است.
  • فصل دهم: بازنده همه را برمی‌دارد: در باب غیرخطی‌بودن زندگی
  • فصل یازدهم: رخدادهای تصادفی و ذهن ما: در مقابل احتمالات کوریم.
  • فصل دوازدهم: کنهٔ قمارباز و کبوتر در یک جعبه
  • فصل سیزدهم: کارنیادس به رُم می‌آید: در باب احتمال و شک‌گرایی
  • فصل چهاردهم: باکوس آنتونی را رها می‌کند
روزبه افشار
۱۴۰۱/۰۳/۱۰

نسیم طالب برای من مثل یه قطب‌نما می‌مونه، دقیق اون چیزی رو بهت نشون می‌ده که باید ببینی، اونم توی دنیایی که دقیق دیدن سخت‌ترین کاره. ترجمه هم بسیار عالی بود از نظر من، ترجمه‌ی نسیم طالب درک بالایی می‌خواد،

- بیشتر
کاربر 4408165
۱۴۰۱/۰۳/۱۲

ما برای اجرای برنامه های دقیق آفریده نشده ایم. ما انسانها ساخته شده ایم تا مانند آتش نشان ها زندگی کنیم....

hossein
۱۴۰۲/۰۱/۲۵

کتاب فوق العاده ای که مترجم با ظرافت تمام اون رو افتضاح و به درد نخور جلوه داده .. ترجمه به شدت بد ، جمله بندی های اشتباه ، ایرادات نگارشی فراوان که تو تک تک فصل ها دیده میشه لطفا

- بیشتر
...
۱۴۰۱/۱۱/۰۳

کتاب بسیار گسسته پیش رفته و من تا به الان که حدود یک چهارم کتاب را مطالعه کردم، در بهترین حالت، تنها تونستم ایده اصلی را متوجه بشم! متن اصلی کتاب رو نخوندم که بتونم به خودم اجازه بدم درباره گسستگی

- بیشتر
hasan behjoo
۱۴۰۱/۰۹/۱۴

کتاب خوبی بود ولی من متوجه قسمت سفر در کتابخانه نشدم

Sara
۱۴۰۱/۰۳/۰۶

فهرستش را که با ترجمه قبلی از انتشارات میر دشتی مقایسه میکنم، چند تا غلط تو فهرست هست!! مثلا فصل ۱۰ اونجا ترجمه شده «بازنده پاک می بازد» و اینجا عبارت عجیب «بازنده همه را می برد»!!! وای انگار مترجم

- بیشتر
11
۱۴۰۳/۰۷/۲۸

خواهشا اگر درمورد موضوع کتاب دانش کافی ندارید ترجمه نکنید

summy
۱۴۰۳/۰۳/۰۲

کتاب ارجاعات زیادی به خارج از خودش داره لذا حتما باید برخی اسامی رو گوگل کنید ...کتاب خوب ترجمه شده فقط برای خواننده ای که با اصطلاحات دنیای مالی آشنا نیست سخت به نظر میاد ...در مورد ترجمه بعضی اسامی

- بیشتر
Aref Mohajer
۱۴۰۳/۰۲/۰۲

از نظر من ترجمه کتاب مبهمه و فهم اون رو دشوار کرده، جمله بندی ها و کلماتی که استفاده شده جالب نیست‌. حداقل برای من اینطور بوده و مجبور شدم در میانه راه کتاب رو کنار بگذارم.

Alireza Hajimohamadi
۱۴۰۲/۰۸/۲۱

سلام و درود فکر میکنم این کتاب باید چند بار خونده بشه تا بشه چیز بیشتری ازش فهمید، ترجمه خوب بود، طالب در سراسر کتاب با کسایی که از عقایدشون خوشش نمیاد در حال جنگ هست و عنوان کتاب عالی انتخاب

- بیشتر
تنها زمانی سخن بگو که کلامت از سکوت بهتر باشد.
Saba_Radmehr
من از آدم‌هایی که، بدون گذراندن وقت کافی در کتابخانه‌ها، فکر می‌کنند درمورد موضوعی خاص دیدگاهی نسبتاً بدیع و روشن‌فکرانه دارند بدم می‌آید
سعیدا
نمی‌شود از سرایدار فصل اول که برندهٔ لاتاری شد، اگر هزار سال هم عمر کند، انتظار داشت در قرعه‌کشی‌های بیشتری برنده شود. آن‌هایی که علی‌رغم مهارت‌هایشان در زندگی بدشانسی آورده باشند، سرانجام موفق می‌شوند. احمق خوش‌شانسی که در زندگی‌اش شانس آورده، در درازمدت، به‌آرامی، به یک احمقِ کمتر خوش‌شانس تغییر وضعیت می‌دهد. هرکسی درنهایت به ویژگی‌های درازمدتش برمی‌گردد.
Anahid
(در دنیای واقعی بیشتر باید مشکل را حدس زد تا راه‌حل را).
Anahid
معتقدم سرمایهٔ اصلی من، که باید از آن مراقبت کنم و حتی پرورشش دهم، نداشتن اطمینان عمیق فکری است. شعارم هم این است: «کار اصلی من مسخره‌کردن آدم‌هایی است که خودشان و کیفیتِ دانششان را زیادی جدی می‌گیرند.»
me
ظاهراً شواهدی وجود دارد مبنی‌بر این‌که، برای تعالی فکری، گفت‌وگو و مکاتبه با افراد اندیشمند نیروی محرکهٔ بهتری است تا مطالعهٔ زیاد کتابخانه‌ای (صمیمیت انسانی: چیزی درون طبیعت ما هست که، در حین ارتباط اجتماعی و دوستانه با دیگر افراد، به رشد ایده‌هایمان کمک می‌کند).
Anahid
(فهمیدن این نکته که «مطالعهٔ سی‌وچند ساعت اخبار در ماه گذشته نه به توانایی پیش‌بینی‌هایتان در دورهٔ فعالیت‌هایتان اضافه کرده و نه به دانشتان از جهان، به درون‌نگری زیادی نیاز دارد.
Anahid
احمق‌های خوش‌شانس نمی‌دانند که احمقِ خوش‌شانس‌اند؛ اصولاً ذاتشان این‌طوری است که نمی‌دانند در چنین دسته‌ای قرار دارند
Anahid
این‌که تمام میلیونرها افرادی سخت‌کوش بوده‌اند و پشت‌کار داشته‌اند، موجب نمی‌شود کسانی که همیشه سخت‌کوش هستند میلیونر شوند. بسیاری از کارآفرینان ناموفق هم پرتلاش و سخت‌کوش بوده‌اند.
Ahmad
بااین‌حال بیش از آن‌که یک شیوهٔ محاسباتی باشد، یک روش فکری است. ریاضیات اصولاً ابزاری برای تأمل است تا محاسبه.
Anahid
شغل خبرنگاری هدفش سرگرمی است، نه جست‌وجوی حقیقت؛ به‌خصوص وقتی پای رادیو و تلویزیون در میان باشد.
Ahmad
افت بازار آن‌قدر هم زیاد نبود. فقط قدرت نفوذ بسیار زیادی داشت.
کاربر ۳۴۰۹۵۲۸
من به این نتیجه رسیده‌ام که ما برای اجرای برنامه‌های مشخص و دقیق ساخته نشده‌ایم. ما آدم‌ها ساخته شده‌ایم تا مانند آتش‌نشان‌ها زندگی کنیم، با زمان استراحت برای وقت تلف‌کردن و مراقبه میان تماس‌هایی که به ادارهٔ آتش‌نشانی گرفته می‌شود، تحت حمایت عدم‌قطعیت.
Anahid
ما با احساسات خود فکر می‌کنیم و راهی برای دورزدن این واقعیت وجود ندارد
Anahid
خطای دکارت قضیهٔ بسیار ساده‌ای را ارائه می‌دهد: با عمل جراحی قسمتی از مغز آدمی را برمی‌داریم (مثلاً به قصد برداشتن یک تومور و بافت اطرافش) که نتیجهٔ آن ناتوانی در ثبت احساسات است، نه چیز دیگری (ضریب هوشی و سایر توانایی‌های او مثل قبل باقی می‌ماند). این کار یک آزمایش کنترل‌شده برای تفکیک هوش فرد از احساسات او است. حالا یک انسان کاملاً منطقی و بدون عواطف و احساسات داریم. ببینیم چه اتفاقی می‌افتد: داماسیو گزارش داد که این آدم کاملاً بی‌احساس حتی قادر به ساده‌ترین تصمیم‌گیری‌ها هم نیست. او نمی‌تواند صبح‌ها از رختخواب بیرون بیاید و روزهایش را بی‌ثمر با سنجیدن زیاده‌ازحد تصمیم‌هایش خراب می‌کند.
Anahid
یکی از راه‌پردازها از من پرسید «شما خرسی هستی یا گاوی؟» جواب دادم که کلمات خرسی و گاوی را، خارج از زمینهٔ صرفاً جانورشناختی آن‌ها، درک نمی‌کنم.
Anahid
بااین‌که نرو به دیدن صحنهٔ پول‌دارترشدن هرروزهٔ معامله‌گران (و تلاششان برای رده‌بالا نشان‌دادن خود، با نمایش عشقشان به اپرا) عادت کرده بود، همسرش به‌ندرت با نوکیسه‌های سرخورده مواجه شده بود؛ یعنی آن آدم‌هایی که در یک‌جایی از زندگی‌شان نیش فقر را حس کرده‌اند و دلشان می‌خواهد تمام مال و اموالشان را به مردم نشان دهند
Anahid
تمایل به تغییر داستان: این آدم‌ها وقتی پول‌هایشان را از دست می‌دهند، می‌شوند سرمایه‌گذاران «طولانی‌مدت» و میان جایگاه معامله‌گر و سرمایه‌گذار جابه‌جا می‌شوند، تا بالأخره یک‌جا شانس بیاورند.
me
من به این نتیجه رسیده‌ام که ما برای اجرای برنامه‌های مشخص و دقیق ساخته نشده‌ایم. ما آدم‌ها ساخته شده‌ایم تا مانند آتش‌نشان‌ها زندگی کنیم، با زمان استراحت برای وقت تلف‌کردن و مراقبه میان تماس‌هایی که به ادارهٔ آتش‌نشانی گرفته می‌شود
hasan behjoo
معتقدم سرمایهٔ اصلی من، که باید از آن مراقبت کنم و حتی پرورشش دهم، نداشتن اطمینان عمیق فکری است. شعارم هم این است: «کار اصلی من مسخره‌کردن آدم‌هایی است که خودشان و کیفیتِ دانششان را زیادی جدی می‌گیرند.» شاید پرورش ندادن اطمینان فکری، به‌جای ایجاد آن، هدف عجیبی باشد، که رسیدن به آن چندان هم آسان نیست. برای رسیدن به این هدف، باید ذهن خود را از سنت اخیرِ یقین‌های فکری پاک کنیم.
Ahmad

حجم

۴۴۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۳۵ صفحه

حجم

۴۴۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۳۵ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان