کتاب مدیریت افراد
معرفی کتاب مدیریت افراد
کتاب مدیریت افراد از انتشارات هاروارد با ترجمهٔ سمیه زمانی است و انتشارات آموخته آن را منتشر کرده است. اگر تاکنون هیچ مطالعهای در زمینهٔ مدیریت افراد نداشتهاید، این مقالات بیبدیل هاروارد را از دست ندهید.
درباره کتاب مدیریت افراد
در دنیای امروز، از حوزههای سیاسی گرفته تا حوزههای اجتماعی و کسبوکار، لزوم مدیریت افراد را میتوان لمس کرد. تجربه نشان داده است که افراد فقط با قرارگیری در سِمت مدیریتی به تواناییهای مدیریتی دست پیدا نمیکنند. بیشتر سازمانها کارمندان را بر اساس صلاحیتهای فنی و موفقیتهای فردی به چنین سمتهایی ارتقا میدهند، با این حال، بیشتر این افراد قادر به درک این مسئله نیستند که نقشهایشان تغییر کرده و در موقعیت جدید، موفقیتهای فردی مطرح نیست و توانمندسازی دیگران برای رسیدن به موفقیت حائز اهمیت است.
کتاب مدیریت افراد مجموعهٔ ده مقالهٔ برتر نشریه کسبوکار هاروارد (اچبیآر) با موضوع مدیریت افراد است. سعی این کتاب تاباندن نور به نقاط تاریک مدیریتی و جلب توجه خواننده به مفاهیم و مشکلاتی است که حتی از وجود آنها اطلاع ندارد یا آنها را دست کم میگیرد. در بیشتر مواقع، این نقاط تاریک، نه در عوامل بیرونی، بلکه در عوامل داخلی قرار دارند. عواملی مانند تعصبها، پیشداوریها، نداشتن روحیهٔ تیمی و تصور اینکه افراد بسیار اخلاقمداری هستیم.
مدیران مؤثر شطرنجبازانی قهار هستند که میدانند هر کارمند منحصربهفرد است و برای پیروزی در صفحهٔ سیاه و سفید کسبوکار باید او را طبق مهارتها و ظرفیتهایش در سازمان حرکت دهند. مدیریت افراد بر یادگیری، بهرهبرداری از تفاوتها، فرآیند منصفانه و اصولاً عواملی تمرکز دارد که بیشتر ما آنها را بدیهی میدانیم، ولی برای درک بهتر و استفادهٔ بیشتر از آنها تلاشی نمیکنیم. این عوامل جلوی چشمان ما هستند، ولی به آنها توجهی نداریم. خوشبختانه محققان بزرگی کار را برای ما ساده کرده و با تحقیقات فراوان، چشممان را به روی این نقاط کور باز کردهاند.
مدیران مؤثر فضایی را در سازمان برای کارمندان مهیا میکنند که در آن، چنین سؤالاتی پاسخ داده میشوند: سبک رهبری سازمان چیست؟ چطور به کارمندان انگیزه داده میشود؟ چطور باید افرادی را که قبلاً موفق بودند به چرخهٔ موفقیت بازگرداند؟ چگونه فرآیند منصفانهٔ تصمیمگیری را بین افراد جا بیندازیم؟ و تعصبها در تصمیمگیریها چه نقشی دارد؟ ساخت چنین فضایی مستلزم داشتن خودآگاهی، چشمانداز و از همه مهمتر همکاری کارمندان در پاسخ به این سؤالات است. مدیریت مؤثر به معنای مدیریت ذرهبینی نیست، بلکه بر محول کردن وظایف، تفکر راهبردی و برقراری ارتباط مؤثر استوار است. مهارتهایی که اساس مدیریت هستند و با این حال، بیشتر مدیران در به کارگیری آنها مرتکب اشتباه میشوند.
در این کتاب، با مفاهیمی مانند هوشهیجانی، کیتا، سندرم مهیا شدن برای شکست، یادگیری تکحلقهای و دوحلقهای و تعصب ناخودآگاه آشنا میشوید. مفاهیمی که بیشتر مدیران مؤثر در شرکتهایی که در تحقیقات مرتبط با این کتاب حضور داشتهاند از آنها به نفع خود استفاده میکنند و خود، کارمندان و سازمانشان را پیوسته به جلو میبرند.
خواندن کتاب مدیریت افراد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
در این دوره که در کشورمان تب شرکتهای نوپا بالا گرفته و در بیشترشان دانش فنی و ذوق کاری هم وجود دارد، اضافه کردن دانش مدیریتی به آنها میتواند گسترهٔ پروازشان به سمت موفقیت را افزایش دهد و به سربلندی هر چه بیشتر کشورمان کمک کند. بنابراین مطالعهٔ این کشور حتما به مدیران این شرکتها کمک میکند.
بخشی از کتاب مدیریت افراد
«اگر از صاحبان کسبوکار بپرسید که «رهبران اثربخش چکار میکنند؟»، با این پاسخها روبهرو میشوید: تعیین استراتژی و مأموریت سازمانی، ایجاد انگیزه در کارکنان و فرهنگسازی در سازمان. اگر بپرسید «رهبران چه باید بکنند؟»، احتمالاً پاسخ واحدی خواهید شنید: وظیفهٔ رهبران فقط دستیابی به نتایج است.
ولی چطور؟ رمز و راز پشت اینکه رهبران چه میتوانند انجام دهند و چه کاری باید انجام دهند تا افرادشان بهترین عملکرد را داشته باشند، بحثی بسیار قدیمی است. در سالهای اخیر، این معما یک صنعت خانگی کامل ایجاد کرده است: به معنای واقعی کلمه، هزاران «متخصص رهبری» مشغول آزمودن و مربیگری مدیران اجرایی بودهاند تا مدیران متخصصی در عرصهٔ کسبوکار خلق کنند که بتوانند اهداف جسورانهای مانند اهداف استراتژیک، مالی و سازمانی را به واقعیت تبدیل کنند.
تا به امروز، بسیاری از افراد و سازمانها نتوانستهاند به رهبری اثربخش دست یابند. یکی از دلایلش این است که تا همین اواخر تقریباً هیچ پژوهش کمّی که نشان دهد دقیقاً کدام رفتار رهبری نتایج مثبتی را به ارمغان میآورد انجام نشده بود. متخصصان رهبری توصیههایشان را بر اساس استنباط، تجربه و غریزه اعلام میکردند. گاهی، این توصیهها درست به هدف میزند و گاهی هم نه.
ولی پژوهش جدید شرکت مشاورهٔ هی/ مکبر روی نمونهٔ تصادفی شامل ۳۸۷۱ مدیر اجرایی انتخاب شده از بین ۲۰ هزار مدیر اجرایی در سراسر جهان بیشتر رموز رهبری اثربخش را مشخص کرده است. این پژوهش شش سبک رهبری متمایز را کشف کرده است که هر کدام از سبکها، از مؤلفههای مختلفِ هوش هیجانی سرچشمه میگیرند. این سبکها که بهطور مجزا به آنها پرداخته شده است، به نظر میرسد اثر مستقیم و منحصربهفردی بر فضای کاری شرکت، واحد یا تیم و نیز عملکرد مالی آنها دارد. از همه مهمتر اینکه این پژوهش نشان میدهد رهبرانی که بهترین نتایج را کسب میکنند، فقط از یک سبک رهبری ثابت استفاده نمیکنند. آنها در طول هفته، بسته به وضعیت شرکت، از بیشتر این سبکها، بهطور پیوسته و به میزان مختلف، بهره میگیرند. برای روشنتر شدن بحث، این سبکها را چوبهای گلفی در نظر بگیرید که در ساک ورزشیِ یک گلفباز حرفهای قرار دارند. در بازی گلف، ورزشکار حرفهای، چوبها را بر اساس ضربهای که میخواهد بزند، انتخاب میکند. گاهی، باید دربارهٔ گزینهٔ مناسب عمیقاً فکر کند. ولی معمولاً این انتخاب به صورت ناخودآگاه صورت میگیرد. گلفباز حرفهای موقعیت را بررسی کرده و چوب مناسب را بهسرعت بیرون میآورد و به بهترین شکل از آن استفاده میکند. رهبران اثربخش هم اینگونه عمل میکنند.»
حجم
۶۷۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۵۸ صفحه
حجم
۶۷۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۵۸ صفحه