دانلود و خرید کتاب ابدی ها فیلیپ کی. دیک ترجمه پیمان صارمی

معرفی کتاب ابدی ها

کتاب ابدی ها نوشتهٔ فیلیپ کی. دیک و ترجمهٔ پیمان صارمی و الهام حق پرست است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان علمی - تخیلی را منتشر کرده است.

درباره کتاب ابدی ها

کتاب ابدی ها نوشتهٔ فیلیپ کی. دیک و از مجموعهٔ «شاهکارهای ادبیات علمی - تخیلی» است. نویسنده این اثر را در ۱۰ بخش نگاشته که عنوان آن‌ها عبارت است از «سی بزرگ»، «امیدوارم به زودی برسم»، «غریبه‌ای بر دار»، «مورچهٔ الکتریکی»، «ابدی‌ها»، «ماشین بقا»، «مداخله‌گر»، «سندرم گریز»، «مشکل حباب‌ها» و «گروه تطبیق». فیلیپ کی. دیک در ابتدای این متن داستانی بخشی با عنوان «چطور جهانی را خلق کنیم که دو روز بعد ویران نشود؟» افزوده و در آن از سبک علمی - تخیلی سخن گفته است. 

خواندن کتاب ابدی ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی و علاقه‌مندان به رمان‌های علمی - تخیلی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ابدی ها

«اما راه دیگر برای کنترل اذهان مردم کنترل احساسات‌شان است. اگر بتوانید کاری کنید که دنیایی را که شما می‌بینید آن‌ها هم ببینند، در این صورت مثل شما فکر می‌کنند. ادراک از احساس تبعیت می‌کند. چطور می‌توانید کاری کنید که واقعیتی را که شما می‌بینید، آن‌ها هم ببینند؟ به‌علاوه این فقط یک واقعیت از واقعیت‌های بسیار است. عکس‌ها اجزاء اصلی هستند: تصاویر. به همین علت است که قدرت تلویزیون در تأثیرگذاری بر ذهن‌های جوان این‌قدر قوی است. تصاویر و کلمات همگامند. احتمال کنترل کامل بینندگان وجود دارد به‌خصوص بینندگان جوان. تماشای تلویزیون نوعی آموزش خواب است. ای. ای. جی مغز شخصی که در حال تماشای تلویزیون است نشان می‌دهد که بعد از تقریباً نیم ساعت مغز تصمیم می‌گیرد که هیچ‌چیز جدیدی در حال وقوع نیست و به حالت خواب هیپنوتیزمی فرو می‌رود و امواج آلفا ساطع می‌کند. به این دلیل که حرکات چشمی کم می‌شوند. به علاوه بیش‌تر اطلاعات گرافیکی‌اند و بنابراین بیش‌تر به نیمکرهٔ راست مغز می‌روند تا اینکه در نیمکرهٔ چپ که محل قرارگیری خودآگاهی است، پردازش شوند.

تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که بیش‌تر چیزهایی که در تلویزیون می‌بینیم به صورت نیمه خودآگاه دریافت می‌شوند. ما فقط تصور می‌کنیم که می‌دانیم چه چیزی آنجاست. انبوه پیام‌ها، حواسمان را گمراه می‌کند. در واقع بعد از چند ساعت تماشای تلویزیون نمی‌دانیم که چه دیده‌ایم. حافظه‌مان جعلی است؛ مثل چیزی که از رؤیاها به یاد داریم. گذشته‌مان با پوچی و جعل پر شده است. ما بدون اینکه بدانیم در آفرینش یک واقعیت جعلی شرکت داریم. سپس آن را به اجبار به خورد خودمان می‌دهیم. ما در سرنوشت مخدوممان تبانی کرده‌ایم.

من این را به عنوان یک نویسنده حرفه‌ای تخیلی می‌گویم: تهیه‌کنندگان نویسندگان و کارگردانانی که این جهان‌های صوتی و تصویری را می‌سازند، نمی‌دانند که چقدر از کارهای‌شان حقیقت دارد. به عبارت دیگر آن‌ها هم همراه با ما قربانی محصولات خودشان هستند. این در مورد خودم هم صادق است. من نمی‌دانم چقدر از نوشته‌هایم ــ یا حتی هیچ کدامشان ــ حقیقت دارد. این بالقوه یک وضعیت مهلک است. ما تخیلی داریم که حقیقت را تقلید می‌کند و حقیقتی که تخیل را تقلید می‌کند. مرز مشترک مبهم و خطرناکی است. در همهٔ موارد این عمدی نیست. در واقع این بخشی از مشکل است. نمی‌توانید یک نویسنده را مجاب کنید که محصولش را دقیقاً مثل کنسرو پودینگی که ترکیباتش روی آن لیست شده برچسب گذاری کند. نمی‌توانید وادارش کنید که مشخص کند کدام قسمتش حقیقت دارد و کدام ندارد، در حالی که خودش هم نمی‌داند.

این تجربهٔ ترسناکی است که چیزی را به عنوان داستان بنویسید و باور داشته باشید که تخیل محض است، ولی بعدها ــ شاید سال‌ها بعد ــ متوجه شوید که حقیقت دارد. برای‌تان موردی را مثال می‌زنم. این چیزی است که خودم هم نمی‌فهمم. شاید شما بتوانید تئوری برایش پیدا کنید. من که نتوانستم.

در سال ۱۹۷۰ رمانی نوشتم به نام اشک‌هایم را جاری کن مأمور پلیس چنین گفت.۱۵ یکی از شخصیت‌ها دختری نوزده ساله به نام کیتی بود که همسرش جک نام داشت. ظاهراً کیتی عضو یک گروه زیرزمینی خلافکار بود. اما بعداً در ادامه رمان متوجه می‌شویم که او برای پلیس کار می‌کند. او با یک مأمور پلیس رابطه داشت. این کاراکتر تخیل محض بود یا حداقل من این‌طور فکر می‌کردم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۰۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۱۷۵,۰۰۰
تومان