دانلود کتاب صوتی گزارش اقلیت با صدای آریا منصوری + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی گزارش اقلیت

دانلود و خرید کتاب صوتی گزارش اقلیت

نویسنده:فیلیپ ک. دیک
انتشارات:واوخوان
امتیاز:
۴.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی گزارش اقلیت

کتاب صوتی گزارش اقلیت نوشته فیلیپ ک. دیک، نویسنده داستان‌های علمی-تخیلی آمریکایی است. این کتاب داستانی جذاب را روایت می‌کند. این کتاب با صدای آریا منصوری منتشر شده است. 

درباره کتاب گزارش اقلیت

داستان درباره زمانی است که یک ماشین می‌تواند جنایت را پیش از وقوعش پیش‌بینی کند و کمک کند جرم متوقف شود. اما اوضاع زمانی به‌هم می‌ریزد که دستگاه پیش‌بینی می‌کند در شرایطی قرار است یکی از ماموران یک نفر را به‌قتل برساند. در همین زمان موضوع خیانت مطرح می‌شود که آیا اختیار انسان معنایی ندارد؟

تاثیر فیلیپ ک. دیک بر جهان ادبیات، حداقل در حیطه‌ ژانر علمی-تخیلی، بسیار گسترده بوده است. او حضوری موثر در جهان ادبیات و فرهنگ، نه فقط در آمریکا بلکه در سراسر جهان، داشته و آثارش به تعداد زیادی از زبان‌های اروپایی و آسیایی ترجمه و منتشر شده است. بدون شک این شرایط اگر در زمان حیات دیک محقق می‌شد باعث شگفت‌زدگی وی می‌شد چرا که در دو دهه که از مرگ وی گذشته است شهرت و محبوبیتش به طور روزافزون بیشتر شده است.

خواندن کتاب گزارش اقلیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب گزارش اقلیت

اندرتون که سعی می‌کرد فاصله را حفظ کند و لحن بیش‌ازحد دوستانه‌ی او را نادیده بگیرد، بااحتیاط پرسید: «برای پیدا کردن اینجا که با مشکلی مواجه نشدید؟» خدای بزرگ، باید به چیزی متوسل می‌شد. احساس ترس کرد و عرق سردی بر بدنش نشست. ویتور طوری در دفتر او قدم می‌زد که آدم فکر می‌کرد هنوز از گرد راه نرسیده، آنجا را تصاحب کرده است- انگار داشت با قدم‌هایش ابعاد اتاق را اندازه می‌گرفت. یعنی واقعاً نمی‌تواند چندروز اول کمی حفظ ظاهر کند و پایش را به‌اندازه‌ی گلیمش دراز کند- حداقل تا یک‌مدت معقول؟

ویتور که دست‌هایش را در جیب کرده بود، با خوشحالی پاسخ داد: «هیچ‌مشکلی پیش نیومد.» با اشتیاق خاصی به پرونده‌هایی که روی قفسه‌ی دیواری بود، نگاه می‌کرد. «من بدون اطلاع و مطالعه به دایره‌ی شما نیومدم، متوجه هستید که. درمورد نحوه‌ی اداره‌ شدن دایره‌ی پیش‌گیری از وقوع جرم هم نظرهای خاص خودم رو دارم.» 

اندرتون با دستپاچگی پیپش را روشن کرد. «به‌ نظر شما چطور اداره می‌شه؟ مایلم نظر شما رو دراین‌مورد بدونم.»

ویتور گفت: «بد نیست، درواقع خیلی‌خوب اداره می‌شه.»

اندرتون از او چشم برنمی‌داشت. «این واقعاً نظر شخصی شماست؟ یا تعارف می‌کنید؟» ویتور مستقیم به چشم‌های او نگاه کرد. «هم نظرِ شخصی منه، هم افکار عمومی این رو می‌گه. مجلس سنا از کار این‌دایره راضیه. درواقع باید گفت نماینده‌های سنا خیلی هوادارتون هستن.» و اضافه کرد: «البته از پیرمردها انتظار می‌ره که هوای همدیگه رو داشته باشن.»

اندرتون جا خورد. اما ظاهرش را حفظ کرد. البته کار آسانی نبود. فکر ‌کرد: چه خوب بود اگر می‌فهمید ویتور واقعاً چه نظری دارد. واقعاً در آن سر او با آن موهای کوتاهش چه می‌گذشت؟ چشم‌های مرد جوانْ آبی، درخشان و به‌طرز ناراحت‌کننده‌ای باهوش بود. از آن آدم‌هایی بود که به‌آسانی چیزی یا حرف کسی را قبول نمی‌کرد. و مشخص بود که خیلی جاه‌طلب است.

اندرتون با احتیاط گفت: «این‌طور که متوجه شدم، قراره شما تا زمان بازنشستگیِ من دستیارم باشید.»  

مرد جوان بی‌درنگ پاسخ داد: «بله، همین‌طوره.»

اندرتون در ادامه‌ی جمله‌ی قبلی‌اش گفت: «که ممکنه امسال، سال آینده... یا ده‌سال‌دیگه باشه.» پیپ در دست اندرسون لرزید. «من هیچ اجباری برای بازنشسته شدن ندارم. خودم دایره‌ی پیش‌گیری از وقوع جرم رو تأسیس کرده‌م و می‌تونم تا هروقت مایلم اینجا کار کنم. تصمیم‌گیری در این‌مورد کاملاً به‌عهده‌ی شخص بنده‌ست.» 

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۲ ساعت و ۶ دقیقه

حجم

۱۱۶٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۲ ساعت و ۶ دقیقه

حجم

۱۱۶٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۵۲,۵۰۰
۳۶,۷۵۰
۳۰%
تومان