کتاب هنر حفظ آبرو
معرفی کتاب هنر حفظ آبرو
کتاب هنر حفظ آبرو نوشتهٔ آرتور شوپنهاور و ترجمهٔ علی عبداللهی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. شوپنهاور در هنر حفظ آبرو نخست به تعریف ساده و روشن از آبرو و احترام میپردازد، برخی از سوءتفاهمهای تعاریف پیشین را رفع میکند و سپس انواع و اقسام آبرو و حرمت را تبیین میکند و با مثال میگشاید، مفاهیمی نظیر آبروی فردی، همگانی، حرمت منصب، آبروی جنسی در زن و مرد، آبروی تجاری یا بازرگانی، حرمت کسبوکار، آبرو و احترام سربازان، آبروی ملی و آبروی انسانیت و در نهایت آبروی موسوم به شوالیهگری یا آبروی شهسواری.
درباره کتاب هنر حفظ آبرو
شوپنهاور در این کتابچه مثل سایر مجلدات، میکوشد موضوع واحدی را از جوانب مختلف بررسی کند و دریافتهای بدیع خود را در مورد آن به خواننده عرضه دارد. وی این بارهم به روش همیشگی، بحث را در پرتو حکمت عملی و به صورت عینی تبیین میکند و تا حد ممکن از نظریهپردازی تجریدی صرف به شیوهٔ سایر فیلسوفان میپرهیزد.
موضوع کتاب هنر حفظ آبرو، احترام و آبروست؛ مفهومی در بادی امر بسیار عینی و بهظاهر روشن که بهنظر میرسد در زیرمجموعهٔ اخلاق همگانی، اصول زندگی و رفتارشناسی فردی و اجتماعی جای میگیرد تا ذیل یکی از مقولات فلسفی. اما چون نیک بنگریم، درمییابیم که تعریف دقیق آن نهتنها به آن سادگی که میپنداریم نیست، بلکه هم مسئلهآفرین است و هم شناخت دقیق مرز آن با مفاهیم مشابه یا حتی مترادفات خود آن مفهوم، در یک زبان و فرهنگ چه مایه دشوار است.
آبرو یا احترام مفهومی بسیار گسترده است و در پیوند با سنتهای جامعه، و تعامل فرد با خود و دیگری و جامعه و در نهایت، با جوامع و ملل دیگر، معنا مییابد. این مفهوم در زبان فارسی هم مانند زبان آلمانی مترادفات زیادی شاید حتی بیشتر از زبان آلمانی دارد، از قبیل پاس، حرمت، اعتبار، اکرام، بزرگداشت، تکریم، اعزاز، ارج، ملاحظه و... .
شوپنهاور در گسترش مفهوم آبرو و تبیین آن، در این کتاب باز هم مثل سایر آثارش، به آثار ادبی، اخلاقی و گفتاوردهای قدمای باستان در مورد آن بسیار توسل میجوید و شاهد مثال از دلشان برمیگزیند. او در این کتاب تمام پیشینهٔ باستانی و کهن بحث آبرو در حوزهٔ زبانهای اروپایی را برمیرسد و گاه نگاه همدلانه، گاه متفاوت و گاه مخالف و منتقدانه به آنان دارد. او تعاریف احترام و آبروی بازمانده در میراث یونان و رم باستان را افتخارآمیز میداند، ولی انتقاد خود از آن را بهدرستی نشان میدهد و ضمن احترام به تمام منابع قبلی، بیشترشان را یا بررسی آبرو و حیثیت به وجه تئوریک میداند یا بعضاً پژوهشهایی از منظر علم حقوق؛ ازاینرو آن را کافی و وافی به مقصود خود نمیداند و از سوی دیگر، با آثار بازمانده از قرون وسطی در این زمینه، بهویژه با اصول و قوانین آبرو از منظر شوالیهها یا اصطلاحاً همان کتابهای معروف به «آیینهٔ شهسواری»، برخوردی تند و انتقادی و سخت بنیانافکن و تمسخرگر دارد، زیرا به گمان او در آنها آبروی حقیقی مورد بررسی قرار نگرفته، بلکه هرچه هست پروبال دادن به سویههای وهمی و تجریدی آن است و آن اصول مخالف عقل سلیماند.
خواندن کتاب هنر حفظ آبرو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند آرا و نظریات شوپنهاور را در باب حفظ آبرو بدانند پیشنهاد میکنیم.
درباره آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور متولد سال ۱۷۸۸ و درگذشته به سال ۱۸۶۰ میلادی است. او یکی از مطرحترین و بزرگترین فیلسوفان آلمانی است و نظریاتش در حوزهٔ اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روانشناسی تاریخساز است.
کتابهای او از این قرار هستند:
۱. در باب حکمت زندگی
۲. جهان و تأملات فیلسوف
۳. متعلقات و ملحقات
مقالهای بیست صفحهای از این اثر پیشتر نیز به دست خشایار دیهیمی در کتاب زیر ترجمه شده بود:
مرگ (مجموعه مقالات از متفکران معروف)
۴. جهان همچون اراده و تصور
جهان به مثابه اراده و برابرنهاد
هنر و زیباییشناسی؛ شاهکار فلسفی
۵. دو مسئله بنیادین اخلاق
۶. در باب اراده در طبیعت
۷. هنر همیشه بر حق بودن؛ ۳۸ راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خوردهاید
۸. در باب بینایی و رنگها
۹. ریشه چهارگان اصل دلیل کافی (رسالهٔ دکتری شوپنهاور در دانشگاه ینا)
۱۰. در باب طبیعت انسان
۱۱. اخلاق، قانون، سیاست
۱۲. زندگی اینجوری است
۱۳. هنر زنده ماندن
۱۴. هنر حفظ آبرو
۱۵. هنر رفتار با زنان
۱۶. هنر خودشناسی
۱۷. هنر خوشبختی
۱۸. هنر رنجاندن
۱۹. هنر پیر شدن
هفت کتاب اصلی شوپنهاور (شماره ۳ تا ۹) در زمان حیات وی با همین عناوین چاپ شدهاند و سایر موارد، گردآوریهای پس از مرگ اوست.
بخشی از کتاب هنر حفظ آبرو
«ابتدائاً این نه فقط ارزش واقعی، بلکه ارزش غیرواقعی و نمودوار ما است که عقیدهٔ همگانی دیگران نسبت به ما و همچنین آبروی ما را مشخص میکند، و فقط تا آنجا که این آبرو با ارزش واقعی ما همپوشانی و تطابق داشته باشد آبروی واقعی است. ازاینرو، آبرو و ارزشی که آن را بازنمایی میکند دو چیز یکسر متفاوتاند: ممکن است کسی آبرویاش را از دست بدهد بیآنکه ارزشاش را از دست داده باشد، و برعکس. این است که گاهی ممکن است کسی برای نجات آبروی خود دست به انجام بزه و خلافی هم بزند، یعنی در ازای عقیدهٔ آدم غریبهای در مورد خود دست از ارزش واقعی خود بشوید و آن را قربانی کند، و برعکس. مانند یوزف در هیپولیت از آنجا که هر کس بههرحال دربارهٔ هر چیزی عقیدهای دارد، ممکن نیست قضیه طور دیگری غیر از آنچه گفتیم باشد؛ ولی همان فرد درعینحال حوصله ندارد دست به تحقیق دقیق در آن بزند: این سخن حکیمانهٔ گراسیان در مورد شهرت را میتوان در مورد آبرو هم به کار برد: امور به خاطر آنچه هستند اعتبار نمییابند، بلکه به خاطر آنچه مینمایند اعتبار پیدا میکنند. ولی بااینهمه، آبرو بسیار کمتر از شهرت از این حکمت نغز پیروی میکند؛ زیرا شهرت برآیند کارایی و کارستانهای (دستاوردهای) فوقالعادهٔ هر فرد است که یا شامل کارها میشوند یا آثار: کارهای نمایان در جبههٔ جنگ صرفاً چند شاهد بیواسطه و مستقیم دارند که بعد از شهادت آنان، که البته بهندرت شهادتی بیطرفانه و عاری از ذوقزدگی است، به نسلهای بعد منتقل میشوند: البته فقط در صورتی که دادههای تاریخی با اطمینان و وفاداری کامل روایت شده باشند، در قوهٔ داوری هر کس از آنها چیزکی بهمثابهٔ کار فعال، یا در حکم امر عملی، باقی میماند. به عکس، در خصوص داوری در مورد آثار، بهمثابهٔ امر نظری، میتوان ادعا کرد که اندک کسانی قادر به خلقشان هستند و هرچه آثار کیفیت والاتری داشته باشند، شمار افرادی که توانایی خلقشان را دارند نیز کمتر میشود: ولی، در عوض، در مورد آثار دادهها به طرز خللناپذیر و قاطعی استوار و محکم هستند و در صورت نیاز ممکن است چشم به راه پساجهان یعنی جهان بعد از خود نیز بمانند. ولی آبرو برعکس، چنانکه بعداً خواهیم دید، بر اموری استوارست که از هر کسی که به همان طبقه تعلق دارد میشود توقعاش را داشت، و ازاینرو هر کس خود دربارهٔ آن قاضی مجرب و آگاهی است: البته در اینجا امکان خطا فقط از طریق دستکاری در دادهها و خلط آن ممکن میشود. اما از آنجا که حوزهٔ تأثیرگذاری هر کس قاضی آبرویاش است، پس همین هم در بلندمت ممکن نیست، زیرا نمود کاذب و تظاهر چهبسا بهآسانی یک فرد را بفریبد، ولی به دشواری قادر خواهد بود تمام جهان را گول بزند: پس قاعدهٔ ارزش وجودی واقعی ما چنین است و استثنائاً و صرفاً ارزش ظاهری و نمودواری است که عقیدهٔ همگانی تعییناش میکند.»
حجم
۱۰۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۱۰۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
نظرات کاربران
چرا واقعا ترجمتون اینقد مزخرفه؟ چرا واقعا صنعت ترجمه تپی ایران اینقد یلخیه... گیری کردیم با جماعتی که نه به زبان مبدا مسلطند و نه مقصد و یا گمان میکنند تسلطبه زبان مبدا کافی است و نیاز نیست فارسی را