کتاب نیچه، ای پسر بد!/ حالا که کمونیسم مرده، زندگی من پوچ شده!
معرفی کتاب نیچه، ای پسر بد!/ حالا که کمونیسم مرده، زندگی من پوچ شده!
کتاب نیچه، ای پسر بد!/ حالا که کمونیسم مرده، زندگی من پوچ شده! نوشتهٔ ریچارد فورمن و ترجمهٔ سعیدرضا خوششانس است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه نمایشنامههای امریکایی این نشر است.
درباره کتاب نیچه، ای پسر بد!/ حالا که کمونیسم مرده، زندگی من پوچ شده!
کتاب نیچه، ای پسر بد!/ حالا که کمونیسم مرده، زندگی من پوچ شده! دو نمایشنامه از ریچارد فورمن است که اسامی آنها در عنوان کتاب قید شده است. فورمن «نیچه، ای پسر بد!» را به مناسبت صدمین سال درگذشت فیلسوف برجستۀ آلمانی، فردریک ویلهلم نیچه، نوشته و زندگی، نوشتهها، احساسات، شوریدگیها، ناخوشیها و تجارب زیستۀ او را به شکل حیرتآوری دستمایۀ روایت خلاقانه و خیالپردازانۀ خود قرار داده است. فورمن از روایت تاریخی میپرهیزد تا از منظر شخصی خود به فراروایتی برساخته از نیچه دست یابد و ما را در مواجه با تجربۀ ادبی و هنری مبتکرانه و باشکوهی قرار دهد.
منظر این نمایش که نمایشی دربارهٔ فیلسوف واعظ منظرهگرایی است، از بطن بذرهای جنون خود اوست. این بذرها نه تنها در سالهای واپسین، زمانیکه برای در آغوشکشیدن اسبِ کتکخورده در خیابانهای تورین پر کشید، بلکه در سالهای تندرستی نیز آتش فلسفه و عقاید انقلابی، سرکش و درخشانش را روشن نگه داشته و ناگزیر، بهطرز هوسبرانگیزی همهچیز را سروته کرده بودند. چنانکه در این نمایش خیالپردازی شده که او در آن سر دنیا، در چین، کلهپا راه میرود!
نیچه در بیشتر دوران حیاتش انسانی مهربان، متشخص و عزب بود و از دوستش، ریچارد واگنر، بهدلیل عقاید ضدیهودیاش روی گرداند. او در سالهای سرنوشتساز، شیدا و شیفتهٔ زن محکم و فرزانهای شد که نیچه را برتر از دیگران گرامی میداشت، ولی از نشاندنش بر صدر سیاههٔ بلندبالای عشاق سینهچاک خود دریغ میکرد. چند سطری که در این تئاترنوشت هم آمدهاست از اشعار و نامههای نیچه گرفته شده و با آنکه خطخطیهایی بر حاشیهٔ فلسفهٔ او هستند، دلمشغولیها، ناخوشیهای روحی، ترسها و وسواسهای او را هویدا میکنند: ای دوستان عزیز، آنگاه که مرا دریافتید مرا یافتهاید. باری مشقت آن است که مرا گم کنید.
شخصیتهای نمایشنامهٔ اول عبارتاند از: نیچه، بچه، مرد خطرناک، زن زیبا، محصلها و شخصیتهای نمایشنامهٔ دوم از این قرارند: فِرِد، فردی و خدمتکارها.
در نمایشنامهٔ دوم اتاقی بزرگ و خالی با دیوارکوب چوبی. تختهسیاههای بزرگی، که روی آنها با نوشتههایی ناخوانا خطخطی شده، دیوارها را پوشاندهاند. کیسههای کوچک شن و طنابهای بندبازی آویزان از سقف، خبر از برگزاری مراسم آیینی اسرارآمیزی در نیمهشب دارند. فردی وارد میشود؛ هیپی سالخوردهای با شمایل دهاتیان سفیدپوست جنوبی، فرق سرش طاس است، پشتموهایش تا سرشانه بلند است و دماغش از فرط نوشیدن سرخ شده. جلیقهٔ چرمی نامرتب، کراوات، هدبند و دستکشی چرم به تن دارد. فردی، چهاردستوپا در حال سابیدن زمین، وارد صحنه میشود. عدهای که مثل اعضای حرمسراهای شرقی لباس پوشیدهاند، احتمالاً خدمتکارها همراهیاش میکنند، زنان و مردانی با نقاب و روبنده، موهایی بسته با لچکهای محکم، شکمهای عریان و شلوارهای سفید سندبادی. آنها نیز مانند فردی زمین را تمیز میکنند. در ابتدا قطعهای جازمانند با پیانو نواخته میشود. مرد درشتهیکلِ سفیدپوشی از تاریکی بیرون میآید. دستانش را به کمر زده است، در اتاق آرام گشتی میزند و مقابل فردی می ایستد. او فِرد است. سینهای ستبر، عرقچینی چرمی به سر، یک جفت چکمهٔ بلند موتورسواری به پا و شنلی سفید به تن دارد. موهای او نیز روی سرشانههایش ریخته است. فردی براندازش میکند و روی زمین پخش میشود. حرفزدن کشدار، تودماغی و آرام فرد با ظاهر درشت و سلطهجویش در تناقض است.
خواندن کتاب نیچه، ای پسر بد!/ حالا که کمونیسم مرده، زندگی من پوچ شده! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامههای امریکایی پیشنهاد میکنیم.
درباره ریچارد فورمن
ریچارد فورمن نویسندهٔ آمریکایی صاحبسبک تئاتر آوانگارد است. او در سال ۱۹۳۷ در نیویوک متولد شد و از سال ۱۹۶۳ در جایگاه نمایشنامهنویس و کارگردانی برجسته در تئاتر آمریکا و جهان مطرح شد. فورمن بنیانگذار کمپانی و جریان تئاتر Ontological-hysteric theater است که در فارسی تئاتر هستیشناسانه - تشنجآفرین ترجمه شده است. اجراهایی او در این جریان تئاتری از اواسط دهه ۶۰ میلادی تاکنون در ساختمان کلیسای سنت مارک در تئاتر برادوی نیویورک روی صحنه رفته است. نظریات او مبنی بر خودآگاهی انسان در تئاتر با تلقی فرهنگ امریکایی از تئاتر به عنوان امری سرگرمکننده و تجملی تفاوت فراوانی دارد. او جوایز معتبری همچون جایزۀ آکادمی ملی هنر و ادبیات آمریکا، جایزۀ ادبی پن/لائورا پلز، پنج جایزۀ اوبی و نشان لوژیون دو اونو شوالیۀ هنر و ادبیات از دولت فرانسه را دریافت کرده است.
بخشی از کتاب نیچه، ای پسر بد!/ حالا که کمونیسم مرده، زندگی من پوچ شده!
نیچه: حدس بزن...
بچه: شما با اونی که من فکر میکردم خیلی فرق دارین. آقای نیچه...
نیچه: حدس بزن!
بچه: من یهخرده از چیزهایی که شما نوشتین رو خوندم آقای نیچه. تصور میکردم گنده و قوی باشین و از چشماتون آتیش بباره!
نیچه که دست به کمر ایستاده است با ورود بچه به اتاق گیج و آشفته بهنظر میرسد.
امکان داره... شما آقای نیچهٔ واقعی نباشین!
نیچه: حدس بزن!
بچه: (به اسب پارچهای که از سقف آویزان شده است اشاره میکند.) اصلاً بذار یه امتحانی بکنم! فکر کن من میرم سراغ این اسبه که از سقف آویزونه و شروع میکنم به کتکزدن اسبه، هی میزنمش، هی میزنمششما به اسب بیچاره کمک میکنین، آقای نیچه؟
نیچه: حدس بزن!
مرد خطرناک که موهایش را مثل سربازها کوتاه کرده است در آستانهٔ در پیدا میشود. چشمانِ دکمهای براق و بیرحمش، چانهٔ جلوآمده و چکمههای نظامی ساقبلندی که به پا کرده است با دامن اسکاتلندی مردانهای که، مثل شکمبند زنانه، تا روی سینهاش بالا کشیده تضاد شدیدی دارد.
مرد خطرناک: حدس بیحدس!
نیچه: حدس بزن.
مرد خطرناک: حالوحوصلهٔ حدسزدن ندارم. ممنون.
نیچه: (کیفدستیاش را باز میکند.) حدس بزنین همین الان دارم چی رو تجربه میکنم؟
از داخل کیفدستیاش یکمشت کاغذ را در هوا پرت میکند، هنگامی که کاغذها روی زمین میریزند، چهار محصل با کلاههای سیاه وارد میشوند و کاغذها را از روی زمین جمع میکنند و به نیچه پس میدهند. نیچه بلند میشود و سینهاش را به یکی از میلهها فشار میدهد و از درد ضجه میزند.
مرد خطرناک: حقیقتش من یکی که اصلاً نمیخوام درموردش چیزی بدونم، آقای نیچه!
نیچه: ترس از صحنه!
حجم
۹۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
حجم
۹۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
نظرات کاربران
هر کس فهمید این نمایشنامه درمورد چیه بیاد به منم بگه، پول خوبی بابتش میدم.