کتاب شبانه ها در غیاب احمد شاملو
معرفی کتاب شبانه ها در غیاب احمد شاملو
مجموعهشعر شبانه ها در غیاب احمد شاملو سرودهٔ سیدعلی صالحی است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب شبانه ها در غیاب احمد شاملو
کتاب شبانه ها در غیاب احمد شاملو سرودههای سیدعلی صالحی، شاعر بزرگ معاصر ایران است. این کتاب حال و هوای شعرهای احمد شاملو را دارد، بهویژه شعر شبانههایش. به همین دلیل نام این کتاب شبانه ها در غیاب احمد شاملو انتخاب شده است. سیدعلی صالحی (متولد یکم فروردین ۱۳۳۴) شاعر و نویسندهٔ معاصر ایرانی است. او یکی از شاعران بختیاری و یکی از پایهگذاران جریان موج ناب و بنیانگذار جریان شعر گفتار و شعر فراگفتار در شعر معاصر ایران است. او همچنین یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران بود. صالحی از چهرههای مطرح و شناختهشده در شعر معاصر فارسی است. زن در سایه چهره اش را نشان میدهد، دعوت به دعای عهد زنان، دختر ویولن زن در کوچههای برفی آذر ماه، منشور شعر حکمت، گزارش به نازادگان، سرود روح بزرگ، خط هفتم کیمیانویس، به تو فکر میکنم تنها چند نمونه از مجموعه اشعار اوست.
خواندن کتاب شبانه ها در غیاب احمد شاملو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر فارسی، بهویژه اشعار سیدعلی صالحی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شبانه ها در غیاب احمد شاملو
«هَر...»
راه، راه را به راه
و... راه
راهِ دورِ بیدریا.
بی، علف، دال
باران، و بید.
کوه هر چه رفت
هرگز به آفتاب نرسید.
قصه به گفتِ پدر؛
هَر... هَرا
ماه می زَرانِ آب، رَدِپایِ کهن هوهویِ قُمْریِ اَبلَق
فصلِ انار
فَحْلِ آهویِ فروردین.
ردیفِ حَملِ پرنده
ردیفِ حَملِ آدمی
و... رَدِ راه
راه، راه را به راه
تا راه که منزلِ ممکنات...
*
«امروز دوازدهم مرداد است»
هوشنگ چالنگی
یک روز آمد
یک چراغی آورد... روشن به راهِ شب که بلکه... کلمه
از ملکوت به خانهٔ ما بیاید.
اما آن روز که شب نبود راه بود به راه وُ
من هنوز در فاصلهٔ دبستان و درختِ کُنار حواسم به دیکته بود
به مشق، به مداد، و نانِ فتیر
که چقدر طعمِ بابونه میداد به بوی نفت.
هوشنگ، فروتن، هرمز و من
که دستم به ذوالفقار نمیرسید
و اوفیلیا... دختر چراغعلی
چقدر شبیهِ نیمْرُخِ حمیرا بود.
آنجا،.m.i.s
من، شاه، و اُتللو
هر سه آب یخ میفروختیم به مُردادِ بیکفن.
من تا همین لحظه
هنوز هوشنگ را ندیدهام.
یعنی بعد از گُم شدنِ دستمالِ دِزدمونا
من هنوز هم از اشاره به اسمِ هملت میترسم.
(چه جابهجایی عجیبی!
کفشهای لنگهبهلنگه را
معمولاً دمپاییها لو میدهند.)
هی ویلیام، ویلیام
من این سالها کارم شده اشاره به کلماتی
که نان ندارند
آب ندارند
زندگی ندارند و از آنجا که نمیدانم این شعر
سرانجام به کجا خواهد کشید...
کنار میروم
شما بفرمایید... ویلیام
ویلیام عزیز...!
حجم
۱۳۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۱۳۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه