دانلود و خرید کتاب دیالوگ ۳ ابوالفضل حاجی‌علی‌خانی

معرفی کتاب دیالوگ ۳

کتاب دیالوگ ۳ با عنوان فرعی نمایشنامه‌های شوکران، نبرد سبز نوشتۀ ابوالفضل حاجی علی‌خانی است.

درباره کتاب دیالوگ 3: نمایشنامه‌های شوکران، نبرد سبز

کتاب حاضر اثری از ابوالفضل حاجی علیخانی می‌باشد که توسط نشر آزادمهر منتشر شده است. دیالوگ نام کتابی ۴ جلدی می‌باشد که در هر جلد تعدادی نمایشنامه، فیلمنامه و یا داستان به چاپ رسیده است. جناب علیخانی در مجموعه دیالوگ سعی کرده که انواع نمایشنامه‌ها و داستان‌ها را در ژانرهای مختلف روایت کند تا علاقه‌مندان عرصه هنر نمایش بتوانند از آنها استفاده کنند. در جلد سوم کتاب دیالوگ نمایشنامه‌های شوکران، نبرد سبز به چاپ رسیده است.

خواندن کتاب دیالوگ 3: نمایشنامه‌های شوکران، نبرد سبز را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

چنانچه به هنر نمایش علاقه دارید و برای کارهای خود نیاز به نمایشنامه دارید، توصیه می‌کنیم حتماً مجموعه ۴ جلدی دیالوگ را مطالعه کنید.

درباره ابوالفضل حاجی علی‌خانی

ابوالفضل حاجی علی‌خانی دو دهه فعالیت حرفه‌ای در زمینه بازیگری و یک دهه در زمینه نویسندگی و کارگردانی، نگارش ۲۰ عنوان نمایشنامه و ۵ عنوان فیلمنامه

بخش‌هایی از کتاب دیالوگ 3: نمایشنامه‌های شوکران، نبرد سبز

سردار تابی به شلاقش می‌دهد و به‌سرعت بیرون می‌رود - فرم ضربات شلاق در صحنه طنین می‌اندازد – شیون ‌زنان و فریاد کودکان در صحنه پژواک می‌نماید - نور به مردگی می‌گراید و موسیقی محزون می‌نوازد - کاروانی متشکل از زنان و کودکانی که یکسر سیاه به تن دارند به همراه مردی در غل‌وزنجیر که ردا و عبایی قهوه‌ای‌رنگ به تن و عمامه‌ای سیاه به سر و پوشیه‌ای سبز به چهره دارد، در عرض صحنه عبور می‌کنند - از پس آنان سرخ‌پوشانی که هرازگاه ضربتی یا شلاقی بر ایشان وارد می‌آورند و در پیش آنان سرهای بریده‌ای که بر نیزه‌ها افراشته شده‌اند، در حرکت‌اند/ ...

سردار: ابر بلندایی با صدای بلند/ ... امشب شهر در قرق مأمورین حکومتی است ... هر آمد و شدی ممنوع شود ... دکان و بازار تعطیل گردد ... حراست از دروازه‌ها دوچندان و بر تمامی خرابه‌های شام نیز نگهبان بگمارید ... از یمین و یسار اطلاع حاصل کنید ... هر آنکه هشیار باشد و وظیفه‌اش مطلوب به انجام رساند که صد رحمت بر شیر مادرش و هزار رحمت در روح پدرش ... اما اگر کسی کاهلی پیشه کند و سستی بورزد، به ارواح معاویه کبیر، پیش از آنکه به مصیبتی بی‌مهری امیرمان یزید گرفتارید، از جماعت نرینه نیستم و از مادینگان پست ترم اگر پوستش را چونان گوسفندان دباغی ننمایم ... بلند/ ... نیک شنیدید؟! ...

سرخ‌پوشان: شنیدیم سردار ...

سردار: نیک فهمیدید؟! ...

سرخ‌پوشان: فهمیدیم سردار ...

سردار: برای امیرتان می‌میرید؟! ...

سرخ‌پوشان: می‌میریم سردار ...

صدای جرس کاروان که ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود، دور شدن کاروانیان را می‌نمایاند - عبدالله بن فضل که پیرمرد نابینایی است، از گوشه‌ای آرام و آهسته به خرابه وارد می‌شود و به کنجی می‌خزد

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۶۷ صفحه

حجم

۶۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۶۷ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان