دانلود و خرید کتاب عزیز من احمد رضا احمدی
تصویر جلد کتاب عزیز من

کتاب عزیز من

انتشارات:نشر افکار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عزیز من

«عزیز من» مجموعه اشعار احمدرضا احمدی( -۱۳۱۹)، شاعر و نویسنده ایرانی است. در یکی از سروده‌های این کتاب می‌خوانیم: «فقط این روز و آن دو گُل سرخ هنگامی کامل و بالغ شد که تو از پله‌ها بالا رفتی این سبدهای میوه که در زیر باران مانده بودند مرا دلواپس می‌کرد که تو چگونه از کنار آذرخش به کنار شعله‌های آتش رهسپار می‌شوی. در اطراف ما دشنه و دشنام بود ما تشنه بودیم در خلوت من که اطلسی می‌شکفت میوه پیر می‌شد آینه‌ها پس از باد خاموش می‌شدند یک چشم بود که ما را نظاره می‌کرد حریق دیگر سرد می‌شد حریق منتظر نمی‌ماند که گُل میوه دهد.»

درباره احمدرضا احمدی

احمدرضا احمدی، شاعر و نویسنده نوگرای ایرانی، در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان به دنیا آمد و در ۲۰ تیر ۱۴۰۲ در تهران درگذشت. او بنیان‌گذار جریان ادبی «موج نو» در دهه ۱۳۴۰ بود که تحولی بزرگ در شعر و هنر معاصر ایران ایجاد کرد. نخستین مجموعه شعر او، «طرح»، در سال ۱۳۴۰ منتشر شد و توجه منتقدان را جلب کرد. او علاوه بر شعر، در حوزه‌های داستان، نمایشنامه، و ادبیات کودک و نوجوان فعالیت‌های گسترده‌ای داشت. آثار ماندگار او شامل کتاب‌های «دفترهای سالخوردگی» و «به خاطر غنای این اندوه دستان ما را بگیر» هستند. او همچنین نقش فعالی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشت و آثار متعددی در زمینه موسیقی و شعر کودک تولید کرد.

احمدرضا احمدی با صدای خاص خود شعرهایش را دکلمه می‌کرد و در فیلم‌هایی همچون «پستچی» به ایفای نقش پرداخت. اشعار او به زبان‌های مختلف از جمله فرانسوی، عربی و آلمانی ترجمه شده‌اند. احمدی به سادگی و خلاقیت در انتخاب واژگان شناخته می‌شود و اعتقاد داشت که شعرهایش بازتاب زندگی واقعی او هستند. او در طول زندگی‌اش جوایز متعددی دریافت کرد و خیابانی در تهران به نام او نام‌گذاری شده است. احمدی علاوه بر نویسندگی، نقاشی نیز می‌کرد و نمایشگاه‌های آبرنگ او مورد استقبال قرار گرفتند.

درباره زندگی و کتاب‌های احمدرضا احمدی بیشتر بخوانید.

j
۱۴۰۲/۰۹/۰۲

موضوع کتاب در مورد مرگِ و نسبتاً کسل‌کننده... اوایل کتاب به نسبتِ اوخر بهتر بود فقط نخواستم نیمه تمام رهاش کنم! نیمه تمام رها کردن کتابا بهم حس عذاب وجدان می‌ده🙂

روز را طی می‌کنم
khazar
دشوار است‌ فراموشی‌ لبخند تو
khazar
لحظه‌ی مُردن چه ساده بود چشمان خیره به سقف پاها گُم در ملافه‌ی سفید.
bec san
مرا با باران‌ الفت‌ است‌
khazar
باز آی در این فصل بی‌باران اقرار می‌کنم: تو را دوست داشتم
khazar
چه‌ شب‌های‌ بسیار که‌ چهره‌ی‌ ترا از دریا بیرون‌ کشیدم‌ بر چشم‌ نهادم‌
Ayeh
آنان‌ ندانستند: ما کنایه‌ای‌ از دریا بودیم‌ ما کنایه‌ای‌ از مه‌ بودیم‌
Ayeh
بنفشه‌ها از خستگی‌ روز به‌ رویای‌ ما پناه‌ می‌آورند
Ayeh
گفت: مرا به‌ یادآور
Ayeh
خون‌ زخم‌ ما که‌ بند آمد از جای‌ آن‌ جراحت‌ و زخم‌ رویا فوران‌ کرد
Ayeh

حجم

۱۲۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۴۵ صفحه

حجم

۱۲۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۴۵ صفحه

قیمت:
۵۶,۰۰۰
۱۶,۸۰۰
۷۰%
تومان