کتاب مدار راس السرطان
معرفی کتاب مدار راس السرطان
کتاب مدار راس السرطان نوشته هنری میلر است که با ترجمه سهیل سمی در گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. کتاب مدار راسالسرطان یکی دیگر از ٰ۱۰۰ رمان برتر جهان است.
درباره کتاب مدار راس السرطان
رمان مدار رأس السرطان اولین بار در سال ۱۹۳۴ در پاریس چاپ شد. این نخستین اثر چاپ شده میلر بود که بعد از سفرش به اروپا نوشته شد. چهار سال پس از آن نیز مدار رأس الجدی به چاپ رسید. این کتاب در حقیقت به زندگی میلر به عنوان یک نویسنده مبارز میپردازد. در اواخر رمان، میلر رویکرد هنری خود را برای نوشتن خود کتاب توضیح میدهد.
برخی از فصلهای با ترکیب زندگینامه و داستان، از نوعی روایت پیروی میکنند و به دوستان، همکاران و محل کار واقعی میلر اشاره میکنند. این رمان مانند بسیاری از رمان های دیگر میلر به صورت اول شخص نوشته شده است و سازماندهی خطی ندارد، بلکه اغلب بین گذشته و حال در نوسان است.
میلر بهعنوان نویسندهای مبارز، تجربهاش را از زندگی در میان جامعهای متشکل از غیرقانونیها در پاریس توصیف میکند، جایی که بهشکل مداوم از گرسنگی، بیخانمانی، فلاکت، تنهایی و ناامیدی به خاطر جدایی اخیرش از همسرش رنج میبرد.
این کتاب آنچنان تاثیرگذار بود که پس از نشر و دست به دست شدن آن میان نخبگان و نویسندگان، خیلیها او را تحسین کردند؛ از جمله، هربرت رید، آلدوکس هاکسلی، جان دوس پاسوس، لارنس دارِل و حتی بسیاری از نقاشها، چون میلر علاوه بر نوشتن، نقاش آبرنگ نیز بود. بعد از بازگشت او به آمریکا، بسیاری از جوانان که میخواستند از آرای میلر نوعی کیش و آیین بسازند به خانه او میرفتند و میلر با دادن کرایه ماشین به آنها، همه را به خانههاشان بازمیگرداند. میلر خوش نداشت که عقایدش به آیین تبدیل و مایه افراط و تفریط شود.
خواندن کتاب مدار راس السرطان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات مدرن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مدار راس السرطان
نمیدانم بیست و چندم اکتبر است. دیگر حساب زمان را نگه نمیدارم. آیا رؤیای چهاردهم نوامبرم در یادم خواهد ماند؟ وقفههایی هست، اما این وقفهها در میان رؤیاها ایجاد میشوند، و دیگر هیچ یاد و آگاهیای از آنها در ذهنم باقی نمانده. جهان اطرافم محو میشود و این گوشه و آن گوشه ریزههایی از زمان بر جا میگذارد. جهان خورهای است که ذره ذره خودش را میخورد و از بین میبَرَد... . در این فکرم که وقتی سکوت بزرگ بر دهان عالم و آدم مُهر بزند، سرانجام موسیقی پیروز میشود. وقتی همه چیز دوباره به زهدانِ زمان بازگردانده شود، اغتشاش بار دیگر برپا خواهد شد و اغتشاش همان پارتیتوری است که نُتهای واقعیت بر آن نوشته میشوند. تو، تانیا، اغتشاش ِ من هستی. به همین دلیل است که آواز میخوانم. نه، حتی من نیستم که میخوانم، جهانِ میراست که پوسته زمان از تَنَش میافتد. من هنوز زندهام، در حال دست و پا زدن در درون وجودت، واقعیتی که میتوان بر آن نغمهای ساز کرد.
چُرت زدن. فیزیولوژی عشق. چرت زدن. نامه خانمی که پرسیده آیا برای کتابم عنوانی یافتهام. عنوان؟
زندگی پرحکایتِ تو! تعبیری از ام. بوروفسکی. روزهای چهارشنبه با بوروفسکی ناهار میخورم. همسرش، این ماده گاوِ از شیر افتاده، مراسم را اجرا میکند. در حال حاضر انگلیسی میخواند ــ کلمه مورد علاقهاش هم «کثافت» است. بلافاصله میتوان فهمید که این بوروفسکیها چه آدمهای ضایعی هستند. اما صبر کنید... .
حجم
۳۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۹۱ صفحه
حجم
۳۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۹۱ صفحه
نظرات کاربران
وای که چقدر جذابه الکی نیست که پائلو کوئیلو الگوش ایشون بوده
نمیشه فهمید درباره چ داره صحبت میکنه کتابی سرد و بی روح.