کتاب کلاغ کوکی؛ جلد سوم
معرفی کتاب کلاغ کوکی؛ جلد سوم
کتاب کلاغ کوکی؛ جلد سوم نوشتهٔ کاترین فیشر و ترجمهٔ شبنم حاتمی است. انتشارات پرتقال کتاب کلاغ کوکی را منتشر کرده است. این کتاب جلد سوم از مجموعهٔ کلاغ کوکی محسوب میشود. انتشارات پرتقال با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تأسیس شده؛ پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب کلاغ کوکی؛ جلد سوم
کتاب کلاغ کوکی دربارهٔ سرن ریس است؛ دختر یتیمی که پرورشگاه را ترک میکند تا به خانهٔ پدرخواندهاش برود. وقتی سرن وارد قطار میشود تا به ولز برود، مرد قدبلندی که ظاهر عجیبغریبی دارد سر میرسد و بستهای را به او میدهد. درون بسته هم یک اسباببازی کوکی شکسته به شکل کلاغ است! او به محض رسیدن به خانهٔ پدرخوادهاش، میفهمد که پسر کوچک خانواده گم شده است و باید معمای گمشدن پسر کوچولوی خانواده را حل کند. سرن متوجه میشود با کمک همان کلاغ کوکی شکسته و عجیبغریبش، باید پسر کوچولو را پیدا کند. در جلد سوم کلاغ کوکی با عنوان قوی نیمهشب، میخوانیم که سرن به کمک کلاغ کوکی و قو و البته بهوسیلهٔ صندوقچهای که در این قسمت داستان بسیار کارساز است، سرانجام، راز ناپدیدشدن پسر کوچک خانواده را پیدا میکند؛ راهی که البته بسیار دشوار است و مجبور میشود بعضی چیزهایی را که دوست دارد، از دست بدهد.
این کتاب در سال ۲۰۱۹ جایزه Tir na n-og ادبیات انگلستان را از آن خود کرده است.
کتاب کلاغ کوکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام نوجوانان و دوستداران داستانهای فانتزی از خواندن کتاب کلاغ کوکی لذت میبرند.
بخشی از کتاب کلاغ کوکی
سرن در خواب ناز بود و داشت رؤیای باغی با گلهای رز آوازهخوان میدید که چیزی تیز به گوشش نوک زد.
«آخ.»
«سرن! پاشو!»
«اَه، ولم کن.» سرن غلتی زد و دوباره خوابید و این بار خواب دید درختها راه میروند و برفدانهها حرف میزنند. «سرن! سرن. زود باش چشمهات رو باز کن!»
سنگینی چیزی را حس کرد که محکم و با سماجت شانهاش را تکان میداد، بعد یک نوک دیگر، این بار محکمتر. «اونها اومدهان! اینجان!»
سرن یکهو چشمهایش را باز کرد. چنان ناگهانی بلند شد و نشست که کلاغ افتاد و پهن شد روی تخت.
«کجان؟ داخل پلَس که نیستن؟»
«نه.» کلاغ نفسنفسزنان و بهزحمت بلند شد. بالش را جلو گرفت. «گوش کن.»
سرن کاملاً ساکت ماند.
«میشنوی؟»
شب گرمی بود و پنجرهٔ اتاق سرن باز بود. اتاق تاریک بود و چند شبپره بالبال میزدند و به سقف تاریک میخوردند.
«چیزی نمیشنو...»
«الان چی؟»
بله! حالا صدا را شنید! صدایی مرموز و آرام. مثل وزوز گروهی زنبور در دوردست.
«صدای چیه؟»
«صدای حرف زدن.» کلاغ پرواز کرد و بهسمت پنجره شیرجهای زد. کلهٔ سیاهش جلوی قاب پنجره سایه انداخت. «پچپچ اونها.»
سرن آهسته از تخت بیرون آمد و به دنبال کلاغ دوید. خم شد و با احتیاط از زیر طاقچهٔ پنجره سرک کشید. پرتو روشنی از مهتاب بر انگشتهایش تابید.
چمنزار زیر نور ماه نقرهایرنگ شده بود و درختان، تودههایی تاریک. اما نورهایی هم وجود داشتند. آن پایین کنار دریاچه، صدها نقطهٔ نورانی سبز و وهمآلود دیده میشدند.
کلاغ پوزخندی زد. «کرمهای شبتاب. چه جادوی درِپیتی.»
بین نورها کسانی حرکت میکردند و سایههایی سوسو میزدند.
سرن زیرلب گفت: «مشغول پایکوبیان.»
حالا تقریباً صدای موسیقی را هم میشنید، همان موسیقی مسحورکننده و جادویی که افسونش تمام وجود آدم را مورمور میکرد. آوایش آنقدر زیبا بود که سرن دلش میخواست تا ابد همانجا بماند، اما کلاغ فوری با هر دو بالش گوشهای سرن را گرفت. «پنجره رو ببند!»
«ولی...»
«کاری رو که بهت میگم انجام بده دخترهٔ احمق!»
حجم
۱۱۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۱۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
نظرات کاربران
خیلی جالب به نظر می رسه لطفا جلد سومش رو هم رایگان کنید ممنون
دختر معمولیای به نام سرن از زندگی یکنواختش پا میذاره به قصر پلس افران و درگیر یک دنیا ماجراجویی میشه ...... کتابه فوقالعادهای بود 👌🏻👌🏻👌🏻💚 پیشنهاد میکنم هر سه جلدش رو بخونید .
خیلی پر هیجان و باحال بود😍💖 پیشنهاد میکنم💓
کتاب «قوی نیمه شب» رمانی نوشته ی «کاترین فیشر» است که اولین بار در سال 2020 به انتشار رسید. در کنار دختری نامرئی، تعدادی جغد و خودکاری که خودش می نویسد، سفر به «باغ قوی نیمه شب» ممکن است به
واقعا ناراحتم که این مجموعه تموم شد.جلد سوم،ماجراجویی دو نفره ی سرن و توماسه که خیلی هیجان انگیز و جذابه
دوست نداشتم تموم بشه فقط همیننن:))))))))))))))) خیلی زیبا بود پایان بندی^^ ضررکردید نخونیدااا از دست ندید:_)🥺
عال و پر از ماجراجویی. البته هر چی منتظر بودم اشتراک نیومد..
۱۲۰. در یک کلمه عالیه. حتی برای افراد بزرگسال میتونه دوستداشتنی باشه. پایانی بینظیر برای این سهگانه. تک تک جزئیات و اتفاقات کتاب رو دوست داشتم به خصوص پایانبندی احساساتی. مطمئنا دلتون برای سرن، کلاغ و توماس تنگ میشه.
بسیار عالی و جذاب و پرهیجان به کسانی که ژانر فانتزی و وحشت دوست دارند پیشنهاد می کنم ممنون🌸🌸🌸🌸🌸
خیلی کتاب عالی و پر هیجانی بود در کل بسیار زیبا و کامل ترجمه شده بود