کتاب هملت
معرفی کتاب هملت
کتاب هملت یکی از مشهورترین نمایشنامههای ویلیام شکسپیر است که با ترجمهٔ آرش خیرابادی در نشر نمایش منتشر شده است.
درباره کتاب هملت
هملت نمایشنامهای از ویلیام شکسپیر نمایشنامهنویس و شاعر نامدار انگلیسی است. هملت یکی از تراژدیهای شکسپیر است که به زبانهای گوناگونی ترجمه شده و اقتباسهای بسیاری از آن در قالب سینما، تئاتر و تلویزیون شده است. داستان این نمایشنامه در دربار پادشاهی دانمارک در قرونوسطی روایت میشود که در آن خیانت و قدرتطلبی بر روابط انسانی سایه انداخته است.
هملت پسر پادشاه تازه مرده است، او یک شب متوجه چیز هولناکی میشود. روح پدرش به او خبر میدهد که به مرگ طبیعی نمرده و مادر هملت و برادر پادشاه در این دسیسه نقش داشتهاند. هملت تصمیم میگیرد انتقام بگیرد؛ اما اوضاع بسیار پیچیدهتر از انتظارش است.
خواندن کتاب هملت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم.
درباره ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴-۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است که بسیاری او را بزرگترین نمایشنامهنویس تاریخ و بسیاری نیز او را بزرگترین نویسنده انگلیسیزبان تاریخ میدانند.
ویلیام فرزند جان شکسپیر و ماری اردن بود که پدرش یکی از مرفهین شهر بود و مادرش ماری نیز دختر زارع دولتمردی بود. اما روزگار به کام ویلیام خوش نماند و در سال ۱۵۸۷ پدرش ورشکسته شد.
ویلیام تحصیلات ابتدایی و مقدماتی از زبان لاتین را در دبیرستانی در استنفورد گذراند؛ اما در ۱۳ سالگی به دلیل تنگدستی پدر، مدرسه را رها کرد.
او ۵ سال بعد با آنا هاتاوی ازدواج کرد که ۸ سال بزرگتر از خودش بود و نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند دختر و دو پسر بود.
در ۱۵۸۵ ویلیام استنفورد را ترک کرد و به لندن رفت و در آنجا در تماشاخانهای مشغول به کار شد به بازیگری پرداخت و در نهایت در همانجا شروع به نمایشنامهنویسی کرد که به دلیل هوش و قریحه فطری مورد استقبال بسیاری واقع شدند.
اشتغال به نمایشنامهنویسی و فعالیت در زمینه تئاتر برای وی موقعیتهای فراوانی به بار آورد و از این طریق ثروت بسیاری را کسب کرد.
شکسپیر در سالهای پایانی عمر در استرانفورد ساکن شد و بهندرت به لندن میآمد تا اینکه در سال ۱۶۱۶ فوت کرد.
از مهمترین آثار شکسپیر اتللو، مکبث، هملت، رومئو و ژولیت، هملت، دو نجیبزاده ورونایی، تاجر ونیزی، شاه لیر، قیاس برای قیاس و ... است. .
بخشی از کتاب هملت
«کلادیوسشاه: خب؟... چه شد اکنون؟... چه اتّفاقی افتاده؟
روزنکرنتس: سرورم!... نمیتوانیم از[ زیر زبان ]او بیرون بکشیم که جسد کجاست؟
کلادیوسشاه: اما... خودش کو؟
روزنکرنتس: بیرون، سرورم! مراقبش هستند و در انتظار فرمان جنابعالی.
کلادیوسشاه: نزد ما بیاوریدش.
روزنکرنتس: آهای! گیلدنسترن!... شاهزاده را بیاورید.
{هملت و گیلدنسترن وارد صحنه میشوند. }
کلادیوسشاه: خب هملت!... پولونیوس کجاست؟
هملت: سر شام.
کلادیوسشاه: سر شام؟... کجا؟
هملت: در جایی نیست که بخورد، آنجاییست که خورده میشود. انجمنی معروف از کرمهای سیّاس، هماینک با وی سرگرمند. در شورای قضا و غذا، سرحلقهی رژیم قضایی شما و رژیم غذایی شما، فقط کرم است. ما همهی آفریدههای دیگر را پروار میکنیم تا ما را چاق کنند، و آنگاه خود را میپروریم تا کرمها را فربه سازیم. شاه فربه شما و گدای باریکاندامتان دو خوردنی مختلف بیشتر نیستند. دو پیشدستی خوراک، ولی بر سر یک میز. همین و همین.
کلادیوسشاه: دریغ! دریغ!
هملت: هر انسان میتواند با کرمی که شاهی را خورده است، ماهی بگیرد. و باز آن ماهی که کرم را خورده است، خود، بخورد.»
حجم
۱۸۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۸۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
شخص می تواند شب وروز تبسم کند ، و در همان حال یک رذلِ پست نیز باشد( پرده دوم)
(۴-۴-[۴۵]) "هملت" یکی از بهترین نمایشنامه های ادبیات کلاسیک به شمار میره، معتقدم که شکسپیر در این اثر، تردیدها و دودلی هایی که انسان در هنگام مواجه شدن با "هستی" و رنجی که از این رویارویی متحمل میشه رو با طرح
من نسخه چاپی کتاب رو خوندم ... اولین تجربه نمایشنامه خونی من بود اولش برام سخت بود ولی بعد که داستان جلو میرفت راه افتادم و برام روان شد ... این نمایشنامه یه شاهکار هنریه 💛
با اینکه ترجمهها متفاوت و هر کدام ارزش خواندن دارند، اما از این ترجمه و توضیحات بهجای مترجم بسیار لذت بردم.
ترجمه واقعا عالی بود و از خواندن کتاب خیلی لذت بردم.
حرفی نیس برای خود اثر جز اینکه زن رو پست شمرده شکسپیر مثل خیلی مردهای دیگه در صورتیکه زنان اگه پست و ضعیف بودن بعد زایمان نباید دوباره مثل اول میشدن و مراقب بچه و همسر و غیره. ترجمه در
شکسپیر بهترین نویسندس
داستانی جذاب اما مثل همه ی داستانهای شکسپیر همراه با خیانت و شکست در عشق و زندگی........ فکر میکنم نگاه این فرد(نویسنده) به دنیا همینطور با بغض و کینه است,خیلی دوست داشتم بدونم چه تجربه هایی در زندگیش داشته که این
ترجمه خیلی خوبیه. از مترجمی گمنام اما کاربلد. با اینکه بارها هملت رو خوندم اما در این ترجمه یک وجه شخصیت هملت بیشتر برام آشکار شد و اون نکته پردازی و زیرکی هملت در سخن گفتنه، قبلا این وجه سخره
با اینکه نمیدونم که در متن اصلی چه واژه یی به کار رفته ولی نگهبان برای تشکر از واژه ی "سپاس مندم" استفاده میکند ؟