کتاب فاشیسم و دموکراسی
معرفی کتاب فاشیسم و دموکراسی
کتاب فاشیسم و دموکراسی نوشته جورج اورول است که با ترجمه سودابه قیصری منتشر شده است. این کتاب اثری تئوری در زمینه علوم سیاسی از نویسنده کتاب مشهور قلعه حیوانات است.
درباره کتاب فاشیسم و دموکراسی
جورج اورول در کتاب فاشیسم و دموکراسی با در نظر گرفتن سیاست حکومتها، فاشیسم و دموکراسی را بررسی میکند. اورول در کتابش، فاشیسم و دموکراسی را در کنار و گاهی در برابر یکدیگر قرار میدهد و با مثالهای دقیق سعی دارد نظراتش را برای همه قابل درک کند.
اورول که پیش از این نظرات سیاسیاش را در قالب داستان بیان کرده است در این کتاب به سراغ زبان تئوری و مثال رفته است و با بیانی دیگر به نظراتش میپردازد.
خواندن کتاب فاشیسم و دموکراسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
درباره جرج اورول
اریک آرتور بلر با نامِ مستعار جُرج اوروِل، ۲۵ ژوئن سال ۱۹۰۳، در شهر موتیهاری، بهار (استان هند) در راج بریتانیا زاده شد. او داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعر مشهور قرن بیستم بود و زمانی که اریک یک ساله بود، مادرش او و خواهر بزرگترش را به انگلستان برد.
زندگی در محیطی طبقاتی در هند و انگلیس باعثِ نگاهِ ویژه او به فقر شد؛ موضوعی که مهمترین عنصرِ رمانها و نوشتارهای جرج اورول را تشکیل میدهد. در جوانی برای کسب تجربه مدتی را در بین فقرا، بیخانمانان و کارگرانِ فصلی لندن و پاریس گذراند و بعضی مواقع در ظرفشوییِ یک هتل کار میکرد. در این زمان شروع به نوشتن تجربیات خود کرد که به نخستین کتابش آس و پاسها در پاریس و لندن منجر شد. پس از انتشار این کتاب، به رماننویسی پرداخت و دو رمان نخستش نیز بر اساس همین تجربیاتش در برمه (روزهای برمه) و انگلیس (دختر کشیش) شکل گرفت. هوای تازه آخرین رمان او پیش از آغاز جنگ جهانی دوم است.
در سالهای نخستین جنگ به روزنامهنگاری و نقد کتاب پرداخت، ولی در سال ۱۹۴۳ پس از مرگ مادرش کار بر روی رمانی که تا امروز به آن مشهور است یعنی قلعه حیوانات را آغاز کرد. باید خاطرنشان ساخت اورول را بیشتر برای دو کتاب سرشناس و پرفروشش قلعه حیوانات و رمان ۱۹۸۴ میشناسند. این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسنده قرن بیستمی، فروش داشتهاند.
اورول در بیستم ژانویه ۱۹۵۰، هفت ماه پس از چاپ کتاب ۱۹۸۴، درگذشت. به درخواست خودش، پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را در گورستانی گمنام و پرت در دهکدهای به نام ساتن کورتینی در نزدیکی آکسفورد به خاک سپردند.
بخشی از کتاب فاشیسم و دموکراسی
اینکه فاشیستها و کمونیستهای بریتانیایی افکار طرفدار هیتلر داشته باشند، به طور خاص مهم نیست؛ آنچه اهمیت دارد این است که جرئت بیان آن را دارند. با انجام این کار، در سکوت میپذیرند که آزادیهای دموکراتیک در مجموع ساختگی نیستند. طی سالهای ۳۴ ـ ۱۹۲۹ همهٔ کمونیستهای افراطی به این باور متعهد بودند که سوسیال ـ فاشیسم (بهعبارتی سوسیالیسم) دشمن واقعی کارگران است و اینکه دموکراسی سرمایهداری بههیچوجه بر فاشیسم ارجح نیست. با این حال، وقتی هیتلر به قدرت رسید، هزاران نفر از کمونیستهای آلمانی ـ که هنوز همان آموزهها را بانگ میزدند ـ به فرانسه، سوئیس، انگلستان و امریکا یا هر کشور دموکراتیک دیگری که آنها را میپذیرفت، فرار کردند و با این رفتار، کذببودن حرفهای خود را نشان دادند؛ همانگونه که لنین گفت: آنها «با پاهایشان رأی دادند» و همینجاست که آدم بهترین ویژگی دموکراسی سرمایهداری را کشف میکند؛ احساس نسبی امنیت که همهٔ شهروندان کشورهای دموکراتیک از آن برخوردارند؛ دانستن اینکه وقتی شما با دوستانتان دربارهٔ سیاست حرف میزنید، گوش گشتاپویی به سوراخ کلید در نچسبیده است، باور اینکه «آنها» نمیتوانند شما را مجازات کنند مگر اینکه قانون را زیرپا گذاشته باشید، باور اینکه قانون بالاتر از حکومت است. البته، اهمیتی ندارد که این باور تا حدودی توهم است، زیرا توهمی شایع که بتواند رفتار عموم را تحتتأثیر قرار دهد، خودش واقعیتی مهم است. بیایید تصور کنیم که دولت کنونی یا آتی بریتانیا تصمیم میگرفت پس از توقیف دیلی ورکر، حزب کمونیست را آنگونه که در ایتالیا و آلمان انجام شد، بهکلی ویران کند. به احتمال بسیار این کار برایش غیرممکن بود، زیرا سرکوب سیاسی از آن دست میتواند فقط به دست گشتاپویی کاملاً بالغ انجام شود که در انگلستان وجود خارجی ندارد و در حال حاضر نمیتواند خلق شود.
حجم
۷۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۷۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
نظرات کاربران
این نوشته ی اورول من رو یاد خودم در زمانی میندازه که تفکرم بر" حمایت از بد برای رخ ندادن بدتر" پیش می رفت ... ولی باید خواننده چنین متنی حواسش به این موضوع مهم و زیربنایی باشه ... این
حرف کلی این کتاب در مورد زندگی جمعی است که آخر به توتالیستاریسم و استبداد می انجامد انجا که انسان در استیلای زندگی جمعی جرات بروز فکر مخالف و ازادگی را ندارد و از سویی دیگر زیستن تحت حزبی که
خواندن تمام کتابهای جورج اوول را توصیه میکنم