کتاب خیره به خورشید
معرفی کتاب خیره به خورشید
کتاب الکترونیکی «خیره به خورشید» از اروین د. یالوم با ترجمهٔ هانیه عطائی در نشر مصدق به چاپ رسیده است. این کتاب را میتوانید از طاقچه دریافت کنید. «اروین دیوید یالوم» در رمان «خیره به خورشید» تلاش میکند در قالب یک داستان روایی، مرگ و هراس از آن را برای خواننده به چالش بکشد و او را از این هراس برهاند. ترس از مرگ ممکن است غیر مستقیم یا مستقیم در ما وجود داشته باشد. گاهی به صورت یک بیماری روانشناختی در درون ما، گاهی یک دغدغه و ترس که مانع شادی ما و لذت بردن از زندگی میشود. فکر کردن مدام به مرگ مانند خیره شدن به خورشید است، نمیتوان آن را تاب آورد و ما را از پا در میآورد. او از دو قسم تنهایی میگوید و از تاثیر هریک از این دو نوع بر ترس و اندیشه به مرگ.
درباره کتاب خیره به خورشید
«اروین دیوید یالوم» روانپزشک اگزیستانسیالیسم و نویسنده آمریکایی است. اروین یالوم، بیشتر با رمانهای روانشناختیاش، مشهور است. رمان معروف «وقتی نیچه گریست» هم قبلتر، از این نویسنده منتشر شده و با استقبال خوبی در سراسر دنیا مواجه شد.او در کتاب خیره به خورشید نگریستن؛ غلبه بر وحشت از مرگ، تلاش دارد در قالب زبانی روایی، خواننده را با تجربه و فلسفه مرگ آشنا سازد و او را از چنگال هراس از مرگ برهاند. اروین د. یالوم (Irvin David Yalom) روانپزشک و روان درمانگر است و از مطالعه وسیعی برخوردار است و جابهجا از کتابهای شاخص ادبیات جهان که به موضوع مرگ پرداختهاند و همچنین از فیلمهای نامداران سینما در جهت بسط موضوع بهره میگیرد و به همه اینها استفاده از فکر فلاسفه بزرگ دنیا و درمانهای بالینی را میافزاید.
کتاب خیره به خورشید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای طرفداران آثار یالوم و تمام افراد از ۱۵ سال تا ۹۰ سال مناسب و جذاب است.
بخشی از کتاب خیره به خورشید
به گمانم قویترین حسی که به سراغ هر کسی میآید این است که میفهمد «من» خواهم مرد. مهم نیست یک پیرزن باشم یا در بستر مریضی و یا حتی آماده مرگ. من همیشه با شک و تردید به مرگ نگاه میکردم، مانند چیزی که شاید اتفاق بیفتد و نه چیزی که حتماً به وقوع خواهد پیوست. ولی چند هفتهای است که مشتاقانه به آن فکر میکنم و اکنون باور دارم که وقوع مرگ اما و اگر ندارد و حتماً اتفاق میافتد. گویی چشمهایم رو به حقیقتی ترسناک باز شده و راه بازگشتی ندارم.
بعضیها از شدت هراس از مرگ همهچیز را برای خود غیرقابل تحمل میکنند طوری که دیگر نه دنیایی برایشان میماند و نه حتی خاطرهای. کوچه و خیابانها، جمع خانواده، والدین، خانه ساحلی، دبیرستان و حتی مکانهایی که در آن چادر میزدند به یکباره با مرگ آنها بر باد میروند. هیچ چیز برای آنها پایدار نیست. این زندگی ناپایدار چه معنایی میتواند داشته باشد؟ در ادامهٔ نامه چنین نوشته بود:
من بیمفهوم بودن را با تمام وجود حس کردهام؛ اینکه چطور همهچیز محکوم به فراموشی است و پایان جهان جز نابودی نیست. بارها مرگ عزیزانی چون والدین، خواهران، دوستان و معشوقهام را از خاطر گذراندهام. اغلب با خود فکر میکنم که چطور امکان دارد جمجمه و استخوانهای خود من، به جای قرار گرفتن سر جای خود و در بدنم، از هم پاشیده شده و به بیرون بریزند.
این افکار ذهن مرا مشوش کردهاند. نمیتوانم تصور کنم که روزی من از بدنم جدا خواهم شد و حتی اعتقاد به روح جاودان هم نمیتواند مرا تسکین دهد.
گفتههای این زن جوان ریشههای زیادی دارد. ابتدا اینکه مرگ برای او به مسئلهای شخصی تبدیل شده که قرار است بر سر او آوار شود. اجتنابناپذیری مرگ، تمام زندگی را بیمعنی کرده است. او آنقدر روح جاودان را جدا از بدنش تصور میکند که نمیتواند مفهوم زندگی پس از مرگ را درک کند. همچنین این سؤال مطرح میشود که آیا فراموشی پس از مرگ مانند فراموشی پیش از تولد است؟ (این نکته مهم دوباره در بحث ما پیرامون اپیکور مطرح خواهد شد).
حجم
۱۹۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۹۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خوبی هست ازاینکه نویسنده میاد به نکته ای توجه میکنه که خیلی ازما یادمون شده و اینکه متوجه نیستیم خیلی ازکارامون ریشه ازاون گرفته البته عقاید خود یالوم با دین ومذهب متفاوت هست