دانلود و خرید کتاب جان دادن در راه ایده‌ها کاستیکا براداتان ترجمه محمد معماریان
تصویر جلد کتاب جان دادن در راه ایده‌ها

کتاب جان دادن در راه ایده‌ها

معرفی کتاب جان دادن در راه ایده‌ها


جان دادن در راه ایده‌ها، زندگی پرمخاطره‌ی فیلسوفان کتابی نوشته  کاستیکا براداتان طی چند سال گذشته، بخش‌هایی از این کتاب در قالب مقالهٔ همایش یا دعوت به درس‌گفتار، در دانشگاه‌هایی در آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، اروپا، آسیا و استرالیا، ارائه شده‌اند. واکنش‌های همکاران یا مردمِ همهٔ این نقاط بسیار مهم بوده‌اند. همچنین تکه‌هایی از این اثر را در سلسله درس‌گفتاری طی چند تابستان متوالی در کالج اروپایی هنرهای لیبرال در برلین ارائه داده است.

 درباره کتاب جان دادن در راه ایده‌ها

 کاستیکا براداتان در کتاب جان دادن در راه ایده‌ها با اشاره به مرگ پرشکوه سقراط در راه ایده، این موضوع را مطرح می‌کند که باید چه نوع فیلسوفی بود تا برای ایده جان داد؟ او عقیده دارد وجه مشخصه فیلسوفانی که در راه ایده جان می‌دهند یک چیز است، باور به این که فلسفه، بیش‌وپیش از هر چیز، مشق‌کردنی است. البته که شامل تفکر و نوشتن، خواندن و حرف‌زدن هم می‌شود، اما این‌ها را نباید فی‌نفسه هدف دانست؛ این‌ها باید در خدمت مقصود غایی فلسفه باشند که خودشکوفاسازی است.

فلسفه به‌مثابهٔ هنر زندگی عصاره‌ای دارد که ازقضا متناقض‌نماست. آن عصاره هم عبارت است از یادگیری مواجهه با مرگ، یا هنر مُردن. بهترین مصداقش خود سقراط است. او فلسفه را همچون یک شیوهٔ زندگی می‌فهمید و آن را چنان سرسختانه مشق کرد که مستقیم به مرگش کشاند. شاگردش افلاطون نیز چنان از بلایی که آتنی‌ها به سر استادش آوردند متأثر شد که در فایدون، یعنی همان مکالمه‌ای که ظاهراً آخرین ساعات عمر سقراط پیش از اعدام را ثبت و ضبط کرده است، ماهرانه این فهم را پیش می‌برد که فلسفه چیزی نیست جز «آماده‌شدن برای مرگ».

کاستیکا براداتان در کتابش از داستان کسانی می گوید که برای ایده‌هایشان جان داده اند کسانی که فلسفه را هنر زندگی کردن دانستند و آماده شدن برای مرگ. 

خواندن کتاب جان‌دادن در راه ایده‌ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 پژوهشگران فلسفه و علاقه‌مندان به کتاب‌های فلسفه و زندگی.

بخشی از کتاب جان دادن در راه ایده‌ها

گزنفون در خاطرات از زبان سقراط می‌گوید: «اگر دیدگاه‌هایم را با روایتی رسمی آشکار نکنم، با رفتارم آشکارشان می‌کنم. فکر نمی‌کنید که اعمال شاهدی معتبرتر از کلمات‌اند»؟ مطمئناً آیرونی سقراط را می‌گیریم: این آقا، همین سخن‌ساز بی‌رقیب و مکالمه‌گر وسواسی و روده‌دراز، از کلمات به‌زبان‌آمده بدگویی می‌کند. ولی دقیقاً چون از دهان کسی مثل سقراط درآمده است، باید به این بینش توجه دقیق‌تری بکنیم. سقراط، مثل معدودی از اندیشمندان پیش و پس از خود، قدرت زبان را می‌فهمید اما کاملاً آگاه بود که فیلسوف باید از زبان فراتر برود، چون فلسفه همان‌قدر که به زبان متکی است، باید بر آن فائق هم بشود. اگر فلسفه بخواهد معنادار بماند، نباید به توصیف چیزها رضایت دهد، بلکه باید سبب وقوع چیزها شود، یعنی موجب تغییر گردد. اغلب بر اساس آن تغییر (ولو کوچک) است که می‌توان گفت فلسفه آیا زنده است یا مُرده.

می‌توانم این سیر فکری را یک قدم جلوتر ببرم و بگویم که کانون فلسفه، جایی که فلسفه بیتوته کرده است، کتاب یا مقالهٔ دانشگاهی نیست، بلکه تن فیلسوف است. فلسفه وجودی چنان‌که باید و شاید ندارد، مگر آنکه در یک بشر مجسّم شود.






مسلم عباسپور
۱۴۰۱/۰۱/۰۱

سلام. یک کتاب خوب برای درک عمیق مساله مرگ و تاثیر حیات بخش اون در زندگی. اینکه انسان به جایی برسه « اندیشه تفکر» انسانی عمیقش مهم تر و فراتر از فدا کردن جسمش بشود. سقراط این درس را یاد داد. اندیشیدن

- بیشتر
Elena
۱۴۰۰/۱۰/۰۳

کاری به بریده دوستان نداشته باشید. کتاب هم بسیار غنای معرفتی و فلسفی داره هم بسیار خوش قلمه و سلیس و روانه. نوع نگاه نویسنده ستودنیه. آفرین بر نویسنده و مترجم. کتاب رو به همه کسانی که به پرسشهای اساسی درباره

- بیشتر
NKH
۱۴۰۳/۰۵/۱۵

هر کی راهشو گم کرده اومده یه چیزی از فلسفه سقراط، افلاطون و ... نوشته. هر کیم برحسب نیازش! یا بهتره بگم هر کی برحسب درکش ... مثلا یکی مثل ژیل دولوز یا بودریار هم از فلاسفه می نویسه یکی مث

- بیشتر
مشغول خودسازی باشید تا زمانی که زنده‌اید
Martha'e Dark
چگونه شرم نداری از اینکه شب و روز در اندیشهٔ سیم و زر و شهرت و جاه باشی ولی در راه دانش و بهتر ساختن روح خود گامی برنداری؟ (افلاطون، ۱۹۶۱: ۱۵-۱۶)
Ghazalsdi
فلاسفه اغلب شادمانه جار می‌زنند که «خودت را بشناس»، ولی معمولاً یادشان می‌رود بگویند که چنین شناختی چه بهای سنگینی دارد: شک به خود، سردرگمی، بی‌ریشگی. آنچه دست فرد را می‌گیرد اصلاً خوشایند نیست، بلکه اطلاع از حدها و محدودیت‌های اوست. غالباً آنچه می‌بینید منظره‌ای زیبا نیست، بلکه پرتگاهتان است، خودآزمایی که سرآغاز هرگونه جست‌وجوی جدی حکمت باشد. مسافر این راه غالباً از دل جهانی از اندوه، تعارضات درونی یا حتی زمینه‌های فاجعه می‌گذرد. ولی این سفر، هر قدر هم جان‌سوز باشد، به مقصدش می‌ارزد
Ghazalsdi
. شاید قصه اساساً این باشد که فلسفه نه از بُهت، که از شرم شروع می‌شود؛
مسلم عباسپور
کسی که پروژهٔ خودسازی را آغاز می‌کند مثل هنرمندی است که پی یک اثر عظیم و رستگاری‌بخش می‌رود. به‌واقع، خلق یک خویشتن منحصربه‌فرد برای خود دشوارترین و پرزحمت‌ترین هنر است. بی‌دلیل نیست که نیچه در حکمت شادان می‌گوید: «فقط یک چیز لازم است، منش‌دادن به شخصیتْ هنری است بزرگ و کمیاب»
Ghazalsdi
بدون ریشه‌ای که تو را به یک مکان گره بزند، می‌توانی هرجا را که بخواهی خانهٔ خویش بدانی؛ بدون صورتی از آنِ خودت، می‌توانی هر نقابی که میلت کشید بزنی. در صحنهٔ عظیم دنیا، می‌توانی هر تعداد نقش که بخواهی بازی کنی؛ اگر هیچ (هیچ چیز خاص) نباشی، می‌توانی هر چیزی باشی. لذا بین این دو کرانه («هیچ» و «هر چیز») می‌توان زمین بازی و البته دامنهٔ واژگان یک انسان‌شناسی فلسفی جدید را تأسیس کرد. عمدهٔ فلسفه‌ورزی‌های متعاقب غربیان دربارهٔ معنای انسان‌بودن دقیقاً در همین فضا واقع شد
Ghazalsdi
خدا یک پیش‌نویس تقریبی از آدم ساخت که تمام‌کردنش کار خود آدم است.
Martha'e Dark
فلسفه، چنان‌که بایدوشاید، حتی دنبال کتاب‌نوشتن هم نیست. فلسفه بی‌تردید محتاج نوشتن است و خوب نوشتن می‌تواند خدمت بزرگی به فلسفه بکند. ولی، عطف به مقصود غایی فلسفه، نوشتن لاجرم امری مقدماتی است، چون فلاسفه هر قدر هم نویسندگان خوبی باشند، فلسفه‌شان نه در نوشته‌هایشان بلکه جای دیگری نهفته است. به یک معنا، آنجا که نوشتن تمام می‌شود فلسفه آغاز می‌گردد. نوشتن تمرین است، در بهترین حالت آخرین تمرین قبل از اجراست، نه اجرای اصلی؛ فلسفه نمایش اصلی است.
Ghazalsdi
عقل سلیم در وضع بحرانی می‌گوید که محتاطانه عمل کنیم تا منابع حفظ شوند، اما آن مردم هرچه را برایشان مانده است به‌سرعت خرج می‌کنند. عجلهٔ این جماعت نظیر ندارد؛ در همان لحظه‌ای که مرگ نزدیک می‌شود، آن‌ها به‌سوی بلع لذات حیات می‌شتابند. دقیقاً همین حضور مرگ است که شهوت زندگی‌شان را می‌افزاید
مسلم عباسپور
سرشت مابقی موجوداتْ محدود و مقید به حدود قوانینی است که ما وضع کرده‌ایم. تو، که در قید هیچ حدی نیستی، بنا به اختیار خودت، که تو را در کف اراده‌اش نهاده‌ایم، برای خودت مقرر می‌کنی که محدودیت‌های سرشتت چیست. ما تو را در مرکز جهان قرار داده‌ایم تا از آنجا هرچه را در جهان هست راحت‌تر ببینی. ما تو را نه از جنس آسمان آفریده‌ایم و نه از جنس زمین، نه فانی و نه جاودان، تا با آزادی انتخاب و شرفت در مقام سازنده و قالب‌ریز خودت، خودت را به شکلی بسازی که ترجیح می‌دهی. قدرت آن را خواهی داشت که تا پایین‌ترین شکل‌های حیات، که حیوانی‌اند، تباه شوی. قدرت آن را هم خواهی داشت که بر اساس حکم روح، در شکل‌های والاتر، که آسمانی‌اند، دوباره زاده شوی
Ghazalsdi

حجم

۳٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۳٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان