کتاب عادت های خوب، عادت های بد
معرفی کتاب عادت های خوب، عادت های بد
کتاب عادت های خوب، عادت های بد اثری از وندی وود است که با ترجمه فرزانه ابوالقاسم فیروزکوهی میخوانید. این کتاب به ما راهکاری نشان میدهد که در خلق تحولات مثبت و ماندگار کمکمان میکند.
درباره کتاب عادت های خوب، عادت های بد
اینکه ما تصمیم بگیریم زندگی خودمان را تغییر دهیم اما موفق نشویم، یک تجربه مشترک و همگانی در میان تمام انسانها است. مثلا پس انداز کردن با کمک یک برنامه مالی، یاد گرفتن یک زبان دوم، پیدا کردن دوستان جدید و ... همه و همه از اهداف بزرگی هستند که برای خود انتخاب میکنیم اما با گذر زمان، کمرنگ میشوند. در حقیقت شور و شوق ما از بین میرود و تعهدمان سست میشود. چیزی که باید بدانیم این است که تنها تصمیم گرفتن برای اینکه مسیری جدید را آغاز کنیم یا راهی جدید در پیش بگیریم، کافی نیست. ما باید حتما به فکر تغییرات دیگری هم باشیم که به ما کمک میکنند تا به اهدافمان برسیم.
وندی وود در کتاب عادت های خوب، عادت های بد، به ما میآموزد چطور از پس این تغییرات برآییم و چگونه با کمک عادتهایمان، تغییراتی مثبت و تحولاتی ماندگار را در زندگی شکل دهیم. ویژگی مثبت این کتاب این است که با کمک مقالات معتبر علمی و با استناد به علم روز دنیا نوشته شده است.
کتاب عادت های خوب، عادت های بد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
عادت های خوب، عادت های بد، کتابی است برای تمام علاقهمندان به مطالعه در حوزه کتابهای روانشناسی و موفقیت. اگر دوست دارید درباره سازوکار عادتها بیشتر بدانید و زندگیتان را با عادات خوب، شکل دهید، این کتاب به شما کمک میکند.
درباره وندی وود
دکتر وندی وود، استاد روانشناسی است که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی تدریس میکند. او اهل بریتانیا است و در دانشگاههای ایلینویز و دانشگاه ماساچوست درس خوانده است. او کارها و فعالیتهای پژوهشی متعددی دربارهٔ رفتارها و عادتها دارد و مطالعات او به طور اختصاصی دربارهٔ عادتهایی است که رفتارها را هدایت میکنند.
بخشی از کتاب عادت های خوب، عادت های بد
عادتهایی که شما بهعنوان عادتهای بد میشناسید، مهمترین عادتهای شما در زندگیتان نیستند. عادتهایی که قسمت عمدهٔ رفتارهای شما را در هالهای از ابهام فرو برده است؛ یعنی همان چهلوسه درصد گفتهشده؛ آنها مهم هستند. اگر از شما بخواهند که تمام عادتهایی را که دارید فهرستوار بنویسید، هرگز به این درصد بالا از رفتارهای عادتی نمیرسد.
این فقط به این خاطر نیست که ما قادر به دیدن بسیاری از عادتهای کوچک و پنهان خود نیستیم، بلکه به این خاطر است که ذهن خودآگاه ما معمولاً به فعالیتهای مفید ما اعتبار میبخشد و آنها را جزئی از کارهای سازنده بهحساب میآورد. مثلاً ما باور داریم که بهخاطر عشق به فرزندانمان هر شب برایشان کتاب میخوانیم و یا بهخاطر پسانداز کمی پول، هر بار که وارد مغازه میشویم، پیشنهادهای تخفیفهای ویژه را چک میکنیم. ما همچنین بهخاطر رعایت ایمنی هر بار که سوار اتومبیلمان میشویم، کمربند ایمنی را میبندیم.
روانشناسان به این دانش فزاینده که ما در افکار، احساسات و مقاصدمان به کار میبریم «افکار دروننگریشده» میگویند. با این سوگیری شناختی، ما اعمالمان را برخاسته از احوال درونی خود میدانیم و در احساسات، عواطف و افکار خودمان غرق میشویم. این تجارب درونیِ خودخواسته، توجه ما را به اثراتِ ممکن بر رفتارهایمان کاهش میدهد، بهخصوص اثرات ناهوشیاری مثل عادتها را که میتواند بر رفتارمان سایه بیفکند، کاملاً نادیده میگیرد. درنتیجه ما نسبت به عملی که انجام میدهیم کاملاً مطمئن هستیم، زیرا براساس تمایلات و خواستههایمان است. اینطور بهنظر میرسد که شاید این مسئله راز نهفتهٔ عادتهایمان باشد. کنجکاویهای ما دربارهٔ مسائل مربوط به خودمان اینطور ارضا شده است که ما کارها را انجام میدهیم زیرا به آن عملها تمایل داریم، این بسیار مطلوب و خوشایند است، ولی درعینحال پاسخ درستی هم نیست.
«افکار دروننگریشده» قابلاندازهگیری هستند. در یک پژوهش، محققان از افرادی که در یک مغازه مشغول گشت زدن بودند، خواستند که از بین چهار جفت جوراب که عیناً ظاهری شبیه به هم داشتند، بهترین کیفیت را شناسایی و انتخاب کنند. با توجه به اینکه ظاهر کالاها کاملاً شبیه به هم بود، انتخاب غیرممکن بهنظر میرسید. باوجوداین مشتریها کالاها را باهم مقایسه میکردند؛ درنهایت بهطور متوسط کالاهایی را که سمت راستشان قرار گرفته بود، چهار برابر بیشتر از کالاهایی که در سمت چپشان بود، انتخاب میکردند. آنها برای انتخابهایشان، توضیحات مختلفی را هم ارائه میکردند، ولی در هیچکدام از دلایلشان، به محل قرارگیری کالا اشارهای نمیکردند. وقتی هم که از آنها بهطور مستقیم یا تلویحی سؤال میشد آیا مکان کالا در انتخابتان مؤثر بوده است، آن را کتمان میکردند. محققان میگفتند وقتی این سؤال را از آنها میپرسیدیم با نگاه متعجب افراد روبهرو میشدیم، انگار که بهدرستی متوجه سؤال نشدهاند و یا دارند به یک فرد دیوانه نگاه میکنند. پژوهشگران اینطور فرض کرده بودند که انتخاب کالاها توسط مشتریان متأثر از عادتهای خرید کردنشان است بدین ترتیب که اشیایی را که میخواهند، زودتر در سمت چپشان مشاهده میکنند اما بعضاً بهخاطر یافتن کالاهایی بهتر در سمت راستشان، آنها را نادیده میگیرند. مشتریها باوجوداینکه هر بار این کار را انجام میدهند، اصلاً نسبت به آن آگاهی ندارند؛ بنابراین در توضیحهایشان هم دلایل کافی برای این انتخاب ارائه نمیدهند. از منظر ذهن خودآگاهمان، ما کالاها را براساس موارد دیگری مثلِ ظاهر و کیفیت انتخاب میکنیم.
حجم
۴۵۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۴۵۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب به بررسی علمی و در عین حال کاربردی موضوع عادتها میپردازه؛ البته از عادتها فراتر میره. من قبلاً کتابهای خرده عادتها، چگونه تغییر کنیم، و قدرت عادتها رو هم مطالعه کردهم اما هیچ کدوم برام به اندازه این
کتابی فوق العاده و کاربردی توصیه میکنم